علمای لبنان به ایران آمدند

محمدعلی قهرمانپور- روی کار آمدن شاه اسماعیل صفوی و تشکیل امپراتوری صفویه در سال ۹۰۷ هجری قمری، یکی از نقاط عطف تاریخ ایران می‌باشد؛ چراکه برای نخستین بار پس از ورود اسلام به ایران و بعد از قریب به نهصد سال، یکپارچگی سیاسی و وحدت سرزمینی ایران احیا شد. اما این تنها سبب اهمیت سلسله صفویه نیست. تاسیس پادشاهی مذکورهمزمان است با تحولاتی تازه در اروپا که بعدها به رنسانس مشهور شد و تکاپوهای گستره دولت‌های اروپایی برای حضور موثر در عرصه اقتصاد و سیاست بین‌المللی را به دنبال داشت. به علاوه ایران عصر صفوی و دولت‌های غربی، دشمنی مشترک و نیرومند به نام امپراتوری عثمانی داشتند که این مساله به نوبه خود نزدیکی بیشتر آنها را فراهم می‌آورد.

با این حال آنچه از جنبه تحولات داخلی بسیار حائز اهمیت است، رسمی شدن مذهب تشیع در ایران در این دوره و تحولات دامنه دار به دنبال این امر است.

تلاش‌های صفویان برای رسمی شدن مذهب شیعه، در این تغییر نقش داشت، ولی تثبیت وضع تازه ایجاد شده نیاز به سازوکارهایی بیشتر داشت.

معدود روحانیون شیعه ساکن در ایران، نمی‌توانستند متحد خوبی برای «مرشد کامل» و پیروان او به شمار آیند؛ چراکه فقط بر درگیری و کشمکش دو عنصر ترک و تاجیک (یا به تعبیر دیگر اهل شمشیر و اهل قلم) می‌افزودند بنابراین سیاست جذب روحانیون شیعه از خارج ایران، از سوی پادشاهان صفوی در پیش گرفته شد.

خاستگاه علمای مهاجر در وهله اول منطقه جبل عامل در جنوب لبنان و در مرحله بعد عراق و بحرین بود هرچند دومی سهم چندان زیادی در این مساله نداشت. این سیاست ازعصر پادشاهی طهماسب شروع شد چراکه در زمان اسماعیل اول، منزلتی شبه خدایی که پیروانش برای او قائل بودند، نوعی اطاعت عام از وی را ایجاد کرده بود و نیاز به ایجاد پایه‌ای جدید برای مشروعیت قدرت صفویه احساس نمی‌شد.

دکتر مهدی فراهانی منفرد استاد رشته تاریخ دانشگاه الزهرا (س) در کتاب «مهاجرت علمای شیعه از جبل عامل به ایران در عصر صفوی» کوشیده است تا با واکاوی این تحول مهم در تاریخ ایران، ضمن بررسی چرایی و چگونگی آن برخی از نتایج مهم و تاثیرگذار این حرکت را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.

کتاب از دیباچه، پنج فصل به انضمام پیوست‌ها و فهرست اعلام تشکیل شده است. آنچه بسیار قابل توجه است تلاش فراوان نویسنده در بهره برداری از منابع متنوع و گستره دست اول و نیز پژوهش‌های تاکنون منتشر شده درباره موضوع کتاب است و در این مسیرپژوهشگر صرفا خود را محدود به منابع تاریخ نگاری نکرده و منابع به جای مانده در حوزه هایی چون علم رجال و... را نیز مورد توجه قرار داده است.

فصل اول کتاب با عنوان «نظری به درون مایه‌ها و روند پیدایش نهضت صفوی» تلاش دارد گزارشی فشرده از سیر تاریخی تکوین مذهب تشیع و همبستگی‌های آن با اندیشه‌های صوفیانه به ویژه در آناتولی ارائه دهد. در عین حال، نظری می‌افکند به مراحل مختلف طریقت صفوی و فرآیندی که منجر به قدرت‌گیری سیاسی این خاندان شد.

«نهضت علمی تشیع در جبل عامل» عنوان فصل دوم اثر مذکور است که مطالبی چون تاریخ تشیع در جبل عامل و ریشه‌ها علل ماندگاری و تثبیت مذهب یاد شده در جبل عامل را مورد تدقیق قرار می‌دهد. در عین حال به بررسی برخی از سوانح احوال شهید اول یکی از عالمان با اهمیت تشیع ونیز نظریه پرداز عمده تکاپوهای شیعی در این منطقه می‌پردازد.

در فصل سوم با نام «مسائل عمومی و علل مهاجرت علمای شیعه جبل عامل به ایران» کوشش می‌شود از لابه‌لای منابع مختلف، علل مهاجرت علما مورد کندوکاو قرار گیرد. نویسنده در یک تقسیم‌بندی کلی، دو دسته علل درون مرزی و علل برون مرزی را در شکل‌گیری این پدیده شناسایی می‌کند؛ او «نیاز به برقراری همگونی فکری در جامعه صفوی و کنترل شور انقلابی پیروان و هواداران دولت صفوی» را مهم‌ترین علت درون مرزی مهاجرت می‌داند. اهمیت این مساله را «گسستن پیوند مریدی و مرادی میان شاه صفوی و پیروان او» تشدید می‌کرد. حضور علمای مهاجر کمک می‌کرد هواداران خاندان صفوی، ازاین پس پادشاهان صفویه را از آن رو اطاعت کنند که آنان را افرادی وابسته به خاندان پیامبر اسلام و نماینده امام غایب شیعیان بدانند و دیگر «مرشد کامل بودن» در این باره چندان محلی از اعراب نداشت. کمبود شدید علمای شیعه در ایران نیز مانعی جدی در راه استقرار نظم نوین بود و مهاجرت کمک به رفع این محذور می‌کرد.

از سوی دیگر، آزار و اذیت‌های گسترده امپراتوری عثمانی نسبت به شیعیان که شرایط سختی را به آنها تحمیل می‌کرد و نیز تمایل روحانیون شیعی به زندگی در قلمرو یک دولت شیعه را باید از مهم‌ترین علل برون مرزی مهاجرت علما به ایران یاد کرد.

فصل پنجم، «مهاجران و حکومت صفوی»، به تحلیل عملکرد روحانیون مهاجر «در عرصه سیاست و مذهب ایران» می‌پردازد. تعامل این افراد با دولت صفوی صرفا همگامی نبود بلکه مواردی از ناهمسازی نیز ثبت شده است. در این فصل نظریه «اجتهاد» به عنوان ابزار کلیدی مهاجرین برای دخل و تصرف در امور معرفی می‌شود؛ نظریه ای که باعث مشروعیت بخشیدن به قدرت پادشاهان صفوی می‌شد.

نویسنده در فصل پنجم ،واپسین فصل، با عنوان «پیامدهای مهاجرت علمای شیعه جبل عامل به ایران» به ارزیابی پیامدهای سیاسی و مذهبی ونیز علمی-ادبی این فرآیند می‌نشیند. پیامدهایی دیرپا که قرن‌ها پس از آن تدوام یافت.