پیچیده بود، دستکاری نمی‌کردند

ارتشبد توفانیان در واقع به وزیر دفاع یا وزارت دفاع آمریکا می‌گفت: ما چه می‌خواهیم و از کی می‌خواهیم و بعد آن وقت او هم از آن طریق این را...؟ بله، اجرای تصمیمات خرید با تیمسار توفانیان بود. او که در عین حال رییس تسلیحات ارتش هم بود، یعنی ضلع صنعتی ارتش و صنایع نظامی زیر نظرش بود، خریدهای عمده‌ای که در زمینه‌ تسلیحات و صنایع نظامی لازم می‌شد را انجام می‌داد. لذا ایشان تقاضاها را می‌گرفت. بعد از اینکه شاه تصویب می‌کردند که این لوازم لازم است، ایشان منعکس می‌کرد و به آمریکایی‌ها و کمیسیون مربوطه در وزارت دفاع آمریکا اقدام می‌کرد. به دنبال آن خرید انجام می‌گرفت، تامین مالی و ترتیب قسط‌بندی نیز درآنجا صورت می‌گرفت.

ولی توفانیان الزام داشت که انتخاب خرید را نزد شاه توجیه بکند؟ الزام نداشت که نزد دولت توجیه بکند که چرا ما داریم به این طریق می‌خریم و چرا به این قیمت داریم می‌خریم و چرا نیاز داریم؟ به دولت اصلا کاری نداشت؟

او به دولت کاری نداشت. حتی وزیر جنگ هم زیاد نقشی نداشت. رابطه نیروها با شخص شاه بود و بودجه‌ها تهیه می‌شد و در ستاد بزرگ ارتشتاران تلفیق می‌شد و برای تصویب شاه تقدیم می‌شد.

از اولی که شما وارد کار بودجه‌بندی شدید، این جریان این طوری بود؟ یعنی چیزی نبود که در یک زمان خاصی انجام بگیرد. از ابتدا همان طور بود، یعنی rouite سیستم بود؟

سیستم قبلی ارتش این بود که ارتش از نظر مالی استقلال داشت، ولیکن وزارت دارایی یک ناظر مالی در آنجا داشت. ناظرمالی وزارت دارایی در وزارت جنگ یک وظیفه نظارت مالی داشت و از طرف دولت پرداخت‌ها را کنترل می‌کرد. ولی در ابتدای کابینه هویدا و در زمان وزارت دارایی جمشید آموزگار وزارت دارایی موافقت کرد، البته به دستور شاه که استقلال داشته باشد و حتی وزارت دارایی هم در آنجا ناظر نداشته باشد. شاه اصرار داشت که ارتش از نظر مالی استقلال مالی داشته باشد و حتی دیگر وزارت دارایی ناظر مالی هم در آنجا نداشته باشد، لذا دفتر نظارت مالی وزارت دارایی در وزارت جنگ منحل شد.

مجلس و فرایند بودجه

در مرحله‌بندی بودجه هستیم. شما براساس برقراری ارتباط با سازمان‌های مختلف دولت، نیازمند‌ی‌های بودجه هر کدام را مشخص می‌کردید. بودجه به صورت سند بودجه درمی‌آمد و به مجلس داده می‌شد تا این زمان مجلس با این بودجه کاری نداشت. زمانی که بودجه به مجلس داده می‌شد، آن وقت می‌رفت قاعدتا به کمیسیون بودجه مجلس؟

وقتی بودجه توسط نخست وزیر به مجلس داده می‌شد، نخست وزیر در واقع سیاست‌های اقتصادی دولت را توجیه می‌کرد و توضیح می‌داد که بودجه تقدیمی با چه حجمی و اقلامی، البته اقلام عمده‌اش برای تصویب تقدیم مجلس می‌شود از پشت تریبون لایحه بودجه را به رییس مجلس تقدیم می‌کرد و رییس مجلس آنرا به کمیسیون بودجه ارجاع می‌کرد. کمیسیون بودجه در طول مدت لازم وارد شور و بحث تبصره‌های بودجه و جزئیاتش می‌شد. به خصوص شور تبصره‌ها خیلی مهم بود. چون تبصره‌ها در واقع خود یک قانونگذاری جدیدی برای مسائل مالی دولت بود. ابتدا تبصره‌های شور و بحث و تصویب می‌شد، سپس اقلام و ارقام مورد سوال و بحث قرار می‌گرفت، ولی در آن مدت نه سالی که من مسوولیت بودجه را داشتم، تقریبا تغییری در ارقام داده نمی‌شد، چون تغییر و دستکاری در آن خیلی پیچیده بود. دست زدن به یک رقم، به خصوص در زمینه‌های هزینه یک گرفتاری‌‌هایی از نظر تغییر جداول ایجاد می‌کرد. بیشتر سعی می‌شد که ما اعضای کمیسیون را قانع کنیم که سیاست‌های متخذه و وظایفی که وزارتخانه دارند و منعکس در سند بودجه است درست است و مورد تایید قرار می‌گیرد. موارد تغییر خیلی کم بود. بیشتر در قسمت درآمد بود که بحث و گفت‌وگو زیاد می‌شد و گاهی هم در آنجا تغییر داده می‌شد، ولی در مجموع ظرف این نه سال بودجه‌ها خیلی خوب و دقیق تهیه شده بود. تقریبا بحث زیادی راجع به ارقام پیش نمی‌آمد. بیشتر بحث و گفت‌وگو روی تبصره‌های بودجه بود. چون نخست وزیر از وزیران و مسوولین دولتی خواسته بود که هر قدر بحث و جدل با سازمان برنامه و بودجه دارند در داخل دولت حل شود، لذا وزارتخانه‌ها به کمیسیون بودجه برای رفع مشکل خود رجوع نمی‌کردند. دعواها قبل از تقدیم بودجه طی شده بود.

یعنی تبصره‌ها بیشتر مربوط به ....؟

مقررات و تغییر قوانین و بعضی مسائل مالی که پیش می‌آمد. این در واقع یک نوع قانگذاری برای آن سال به خصوص بود، برای اینکه بعضی مشکلات اجرایی دستگاه‌ها رفع بشود. بعضی‌ها اجازه خرج بود. بعضی تبصره‌ها برای این بود که دریافت‌ها و درآمدها جنبه قانونی پیدا کند. بعد از اینکه بودجه در کمیسیون بودجه مورد تصویب قرار می‌گرفت به جلسه علنی می‌آمد. آنجا بود که در واقع شروع یک نوع زور آزمایی بین مجلس بود و دولت و نمایندگان مخالف و موافق دولت صحبت می‌کردند. بحث‌های خیلی جالب و بعضا داغی روی سیاست دولت صورت می‌گرفت، چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه برنامه‌های اجرایی وقتی یک موافق صحبت می‌کرد بعدش یک مخالف صحبت می‌کرد و در آخر کار روسای دو فراکسیون اقلیت و اکثریت صحبت می‌کردند و بعدا هم نخست وزیر به مخالفین و نکات تذکر داده شده موافقین را تایید می‌کرد یا توضیح می‌داد. بعدا رای گرفته می‌شد و بودجه تصویب می‌شد البته باید توجه داشت که لایحه بودجه به صورت یک شوری مورد شور و بحث قرار می‌گرفت. نظیر لوایحی که با قید فوریت تقدیم مجلس می‌شد. نظر عمومی، فکر می‌کنم این حرف صحیح باشد، نظر عمومی این هست که مجلس در ارتباط با بودجه عملا یک جور Rubber Stamp بود. شما بودجه را می‌‌دادید با این شناخت که بودجه را مجلس تایید می‌کرد و تصویب می‌کرد. حالا بعضی‌ها بعضی حرف‌ها را می‌زدند که ممکن است بیشتر شبیه یک نوع نمایش باشد. در عمل شما چقدر مجلس را به خصوص کمیسیون بودجه مجلس را، جدی می‌گرفتید؟ چگونه فکر می‌کردید که این مطالب می‌بایستی برایشان توجیه بشود یا نشود؟ به عبارت دیگر آیا این فرآیند را شما خودتان اصلا جدی می‌گرفتید یا نه؟ کمیسیون بودجه مجلس و کمیسیون دارایی سنا هر دو برای من شخصا خیلی مهم بودند. به این جهت در تمام جلسات آنها شرکت می‌کردم. می‌توانم بگویم شاید بیش از یک ماه یا یک ماه و نیم وقت من در ماه‌های بهمن و اسفند صرف حضور و بحث در کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی و بعدا در کمیسیون دارایی سنا می‌شد.