همه دنبال ژاپن بودند

یعنی همین الان؟

یعنی الان ما درآن مرحله می‌بودیم که مثلا هفت یا هشت میلیون، به هر حال بالاتر نرویم، بشکه نفت می‌بایستی استخراج کنیم در حالی که نفت مان ممکن است پایین‌تر رفته باشد و خرج‌مان بالاتر، با جمعیتی که الان خیلی بیشتر شده و مقیاس زندگی هم قاعدتا می‌بایستی در شرایط معقول خیلی بالاتر رفته باشد. پول‌ها را ضرب که می‌کردید می‌دیدید کافی نیست و باید یک چیزی معادل با مثلا یک‌میلیون یا دو‌میلیون تن نفت را، که چیز کمی نمی‌شود، آدم تبدیل کرده باشد به یک کالایی که ۶ برابر یا ۵ برابر آن نفت قیمت دارد. مثل اینکه شما عوض ۸‌میلیون بشکه نفت ۵ یا ۴‌میلیون در آورید. اما درآمد ۸‌میلیون بشکه را داشته باشید. چه چیزی می‌تواند این کمبود را پر کند؟ فقط و فقط پتروشیمی و آن گاز. بنابراین ما دراین مساله و در این فکر بودیم که راه‌حل صحیحی برای این موضوع پیدا کنیم. راه‌حل صحیحش پروژه ایران و ژاپن بود. مذاکرات ما با ژاپنی‌ها خیلی طول کشید. بهترین دموکراسی که بنده دیدم در شیوه کار کارخانه‌های ژاپنی بود. تمام اداراتشان ابتدا نماینده خودشان را می‌فرستادند، می‌آمد یک دور ایران را نگاه می‌کرد، برمی گشت، می‌رفت به رییس‌اش گزارش می‌کرد. چی می‌گفت، ما نمی‌دانستیم. هیچ چیز به ما نمی‌گفتند. همه شان می‌خندیدند و سلام می‌کردند. هی می‌آمدند و هی می‌رفتند. بالاخره.....

از کمپانی‌های مختلف یا از دولت؟

نه، از کمپانی‌های مختلف. از دولت نه. تمام از کمپانی‌های مختلف. کمپانی‌هایی که می‌آمدند یک دفعه نمی‌آمدند. یک دفعه حسابدارانشان می‌آمدند، دفعه دیگر مهندسین شان می‌آمدند، سوم سازندگانشان می‌آمدند، چهارم مدیرانشان می‌آمدند و هی همه با هم حرف می‌زدند. اصلا گرفتاری بود، آدم گیج می‌شد، همه هم عین هم. مشکل بود قضاوت که این آقا را من قبلا دیده‌ام یا نه. ولی به هرحال آدم‌های فوق‌العاده حسابی بودند و من حقیقتا از همکاری شان لذت می‌بردم. خلاصه ما با شش شرکت بزرگ ژاپنی که من به شما گفتم بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیا بودند شریک شدیم. شرکت میتسویی شد رییس آنها. حالا من آن چیزی که می‌توانم بگویم این است که وقتی که مطالعات خودمان را شروع کردیم آنچه که توجه‌ام را جلب کرد این بود که ژاپنی‌ها شاید فقط ۴ تا ۵ یا ۶ سال زودتر از ما شروع کرده بودند به این کار.

به کار روی پتروشیمی؟

بله، یعنی حقیقتا عجیب است و عجیب داشتند پیش می‌رفتند. البته قدرت صنعتی آن کشور به مراتب بالاتر از کشور ما بود ولی مواد اولیه نداشت. و در این جریانات همه ممالک سعی می‌کردند که با ژاپن صحبت بکنند و به سهمی از بازار ژاپن دسترسی پیدا کنند. لازم به تذکر نیست که ژاپنی‌ها خودشان بیش از همه مواظب منافع و آینده خود بودند.

یعنی کشورهای مختلف نفت‌خیز؟

بله کشورهای مختلف نفت‌خیز و همچنین کمپانی‌های نفت و پتروشیمی اروپایی و آمریکایی. اما ما موفق شدیم. اولین کسی بودیم که این طرح را انجام دادیم. وقتی که با ما صحبت می‌کردند، آمدند و رفتند و حساب کردند که ما آدم‌هایی هستیم که می‌توانند با ما کار کنند. تقاضاهای مان معقول است. و کمک هم که می‌خواهند کمک می‌کنیم.

اجازه بدهید قبل از اینکه بیشتر پیش برویم چند نکته اصلی را روشن کنیم. اولین نکته این است که در چه زمانی قرارداد میان شرکت پتروشیمی و شرکت میتسویی به امضا رسید.

در سال ۱۳۵۰. یعنی ابتدا، در اوایل سال ۱۳۵۰، فکر می‌کنم ماه مه ۱۹۷۱ بود که گزارش کمیته مشترک تهیه شد.

کمیته مشترک؟

ابتدا یک کمیته مشترکی به نام کمیته هماهنگی طرح، مرکب از تعدادی کارشناس شرکت ملی صنایع پتروشیمی و شرکت میتسویی، تشکیل شد. این کمیته جنبه‌های مختلف طرح را مطالعه کرد و در نهایت یک گزارش فنی و اقتصادی تهیه کرد و ارائه داد. براساس این گزارش، قرارداد اصلی مشارکت بین شرکت ملی پتروشیمی و شرکت میتسویی تنظیم و منعقد شد و در اواسط سال ۱۳۵۰ به تصویب مجلس رسید. اسم این شرکت، شرکت سهامی پتروشیمی ایران- ژاپن بود.

تقسیم سهام چگونه بود؟

پنجاه- پنجاه. شرکت میتسویی البته تنها نبود. با چند شرکت دیگر ژاپنی شریک بود. دقیق‌تر بگویم، در همان زمان که راجع به تشکیل شرکت سهامی پتروشیمی ایران - ژاپن مذاکره انجام می‌گرفت، موافقت شد که شرکت میتسویی با چهار شرکت دیگر ژاپنی شریک شوند و شرکتی به نام شرکت توسعه صنایع شیمیایی ایران تشکیل بدهند. سهام این شرکت به این‌ترتیب تقسیم شد:

شرکت میتسویی و شرکاء ۴۵‌درصد

شرکت میتسویی تواتسو ۲۲‌درصد

شرکت تویو سودا ۱۵‌درصد

شرکت میتسویی پتروکمیکال ۱۳‌درصد

شرکت جاپان سینتتیک رابر ۵‌درصد.

جمع این شرکت‌ها پنجاه درصد سهام شرکت اصلی، یعنی شرکت سهامی پتروشیمی ایران- ژاپن را مالک بودند. اما، تا آن جا که به ایران مربوط بود، مسوولیت به عهده شرکت میتسویی و شرکاء بود.

مسوولیت ژاپنی‌ها چه بود؟ ژاپنی‌ها چه تعهداتی داشتند؟

ژاپنی‌ها قسمتی از وام‌های ارزی را تامین می کردند. اما، مهم‌تر از آن، تامین کادرفنی، آموزش لازم و فروش فرآورده‌ها از طریق صادرات بود. یعنی، آنچه ایران در واقع می‌خواست: کسب تکنولوژی، تولید مواد لازم برای پایه‌گذاری و بومی کردن صنعت پتروشیمی، استفاده ازگازهایی که همراه با استخراج نفت از چاه‌ها بیرون می‌آمدند و بدون استفاده سوزانده می‌شدند، درآینده استفاده بیشتر و بهتر از نفت و همچنین از منابع عظیم گازی کشور و در نهایت ایجاد درآمد برای مملکت از طریق تامین نیازهای داخلی و صادرات فرآورده‌های پتروشیمی.

ایران چه تعهداتی داشت؟

ایران در مرحله اول با در دسترس گذاشتن مواد اولیه، یعنی نفت‌وگاز، ایجاد صنعت پتروشیمی را امکان‌پذیر می‌کرد. اضافه برآن، زمین مورد نیاز، آب و برق، تاسیسات زیربنایی، مسکن و به طور کلی نیازمندی‌های عمومی را تامین می‌کرد. درعین حال، ایران در شرایطی بود که می‌توانست از نظر قانونی تسهیلات لازم را فراهم بکند. در واقع شرکت سهامی پتروشیمی ایران - ژاپن، بر اساس قوانین ایران در سال ۱۳۵۲ به ثبت رسید و رسما شروع به کار کرد.

مدیریت شرکت سهامی ایران - ژاپن و ساختن مجتمع پتروشیمی. مدیریت این مشارکت چگونه بود؟

هیات‌مدیره از دوازده نفر تشکیل می‌شد، شش نفر ایرانی، شش نفر ژاپنی که روسای شرکت‌های عضو آن مجموعه ژاپنی بودند که با ما این مشارکت را تشکیل دادند. من شدم رییس هیات‌مدیره و رییس میتسویی شد نایب‌رییس. البته در طی سال‌‌ها، یعنی از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۸ ما سه تا نایب‌رییس داشتیم. اگر درست خاطرم باشد، اولی شوکورو آریکا بود و آخری، که از ۵۵ تا زمان انقلاب حضور داشت، توشیکویی یا هیرو بود. مدیرعامل یک ژاپنی بود به نام کنجی تومیو (Tomio) که از اول تا آخر با ما بود. قائم‌مقام مدیرعامل ولی‌الله فسا، ایرانی بود، که او هم از ابتدا تا نزدیک انقلاب در همین مقام بود. بقیه اعضای ایرانی هیات‌مدیره، تا آن جا که یادم می‌آید، دکتر شاپور شریفی و شاهین قره بگیان از اول تا زمان انقلاب بودند؛ دکتر هوشنگ مهتدی و حسینعلی حجاری زاده که تا نزدیکی‌های انقلاب بودند، بعدا، یکی دو عضو اضافه شدند. بعد از انقلاب، البته وضع به هم خورد و از آن خبری ندارم.