شوستر و مساله فساد مالی در ایران

عاطفه امینی: شوستر در ۱۸۷۷ میلادی در واشنگتن به دنیا آمد و در مدرسه عالی مرکزی همین شهر به تحصیل رشته حقوق پرداخت. او در ۱۹ سالگی به عنوان منشی و تندنویس اداره لشگری ایالات متحده آمریکا از خود چهره‌ای بر جای نهاد که پس از مدتی کوتاه به عضویت هیاتی درآمد که بر تخلیه کوبا از قشون اسپانیا نظارت می‌کرد. این سوابق و تجربه سبب شد که در ۲۹ سالگی به سال ۱۹۰۶ میلادی مدیریت اداره گمرک فیلیپین را به او سپارند تا به سه وظیفه عمده در آن منطقه همت گمارد: تجدیدنظر در تعرفه گمرکی، تجدید تشکیلات اداره گمرکات و اداره امور مهاجرین.

شوستر در ۱۲۹۰ شمسی ۵ سال پس از انقلاب مشروطیت و ۹ سال پیش از کودتای رضاخان به ایران آمد تا در ۳۵ سالگی خزانه‌داری کل را در ایران بر عهده گیرد. او پیش از آنکه آمریکا را به قصد ایران ترک کند، کتاب انقلاب مشروطه «ادوارد براون» را خوانده و سخت تحت تاثیر آرا و نظرات براون قرار گرفت. مورگان شوستر در جهت‌گیری‌های سیاسی به حزب دموکرات گرایش بسیار داشت و مشروطه ایرانی را به دیده مثبت می‌نگریست. او پیش از آنکه به ایران اعزام شود، در میانه راه در شهر استامبول با سید‌حسن تقی‌زاده یکی از اعضای دموکرات مجلس اول ملاقات کرد و پیش از آن تحت تاثیر بیانات علیقلی نبیل‌‌الدوله کاردار سفارت ایران در واشنگتن قرار گرفت.

در ابتدای ورود شوستر، موضوع استقراض ۱۲۵۰۰۰۰ پوندی از بانک شاهی مطرح شد و به تصویب رسید. بلژیکی‌ها که گمرکات ایران را در دست داشتند، با کمک رجال طرفدار روسیه سعی داشتند مبلغ مورد نظر را در اختیار خود بگیرند. شوستر وضع مالی وخیم ایران را به کابینه توضیح داد و آنان را متقاعد کرد که وجه استقراض بایستی قانونا در اختیار خزانه‌دار (یعنی شوستر) باشد. دولت نیز او را تایید کره و به این ترتیب روس‌ها و بلژیکی‌های طرفدار روسیه، اولین ضرب شصت شوستر را دریافت کردند.

روزی که ویلیام مورگان شوستر، خزانه را تحویل می‌گرفت فقط حواله ۶۰۰ هزار تومان موجودی در خزانه بود. تنها محاسبات عددی در خزانه نبود که مورگان شوستر را از ادامه اصلاحات اقتصادی بازمی‌داشت، بلکه باور ذهنی ایرانیان نیز بر این امر دامن می‌زد، آنان با همین باور هر کوششی در راه اصلاحات را در نطفه خفه کرده و امید برای آینده بهتر را تیره و تاریک می‌دیدند. چندان که شوستر در شرح ماموریت خود نیز گفته است: «از روز اول که وارد تهران شدیم همواره ما را متنبه نمودند که هیچ وقت نخواهند گذارد درباره ایران کار صحیح بکنیم، مستشاران و صاحب منصبان اجنبیه دیگر هم که به تهران آمده و ساعی بودند که اصلاحات را عملی کنند از‌‌ همان اول مجبور شدند که یا ایران را ترک و بدرود گفته یا به حمایت و طرفداری کسان دیگر که بر ضد اصلاحات بودند بروند و برای ما همین را مناسب‌تر می‌دانستند که با آن اعیان مقتدر، روش صلح آمیزی اختیار بکنیم.»

مراد از «کسان دیگر» صاحب منصبان و اعضای دولتی و مفسد ایران بودند.

ورود این آمریکایی و دستیارانش چه برای انگلیسی‌ها و چه روس‌ها و چه بسیاری از افراد ایرانی که به ولخرجی و دزدی از اموال دولتی عادت پیدا کرده بودند و پاسخگوی مرجعی نبودند، ناراحت‌کننده بود و بنابراین پس از چندی همه این گروه‌ها بنای مخالفت با او را گذاشتند.

اکتشاف نفت در جنوب ایران توسط انگلیسی‌ها ـ خرداد ۱۲۸۷ـ و استقرار تاسیسات نفتی در این مناطق و مهم‌تر از آن مشارکت دولت انگلیس در شرکت نفت ایران و انگلیس، رویدادهایی بودند که دولت انگلستان را واداشت تا مناطق جنوبی کشور را از قلمرو طرح‌های اقتصادی مورگان شوستر خارج سازد. حمایت انگلیس از جایگاه شیخ خزعل در خوزستان و تشویق وی به جدا کردن این منطقه از دایره نفوذ دولت مرکزی با همین هدف صورت گرفت.

یکی از دلایل ناخشنودی انگلیسی‌ها و روس‌ها از مورگان شوستر اقدامات وی در افشای سوءاستفاده‌های آنان از قرارداد ۱۹۰۷ بود. در شرایطی که آنان در قرارداد یادشده احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را مورد تاکید قرار داده بودند، ولی عملا در قلمرو تحت نفوذ خود در شمال و جنوب ایران مانع اجرای طرح‌های اقتصادی دولت می‌شدند. آنان هر طرح اقتصادی یا سیاسی در قلمرو تصریح شده در پیمان ۱۹۰۷ میلادی را گامی در جهت نقض این پیمان می‌دانستند. مهم‌ترین وجه پیمان یادشده تقسیم ایران به سه منطقه شمالی تحت نفوذ روس‌ها، جنوبی تحت نفوذ انگلیسی‌ها و مرکزی تحت نفوذ دولت ایران بود. آنها حتی با نیروهای «ژاندارمری خزانه» که ابزار دست مورگان شوستر برای اخذ مالیات بود، مقاومت می‌کردند و در برابر آنها جبهه می‌گرفتند یا به رویارویی و خلع سلاح آنها می‌پرداختند. مجلس هواخواه شوستر و اقداماتش بود و از او حمایت می‌کرد. بهترین نمونه این حمایت‌ها «اختیارات قانونی ۲۳۴ جوزا ۱۲۹۰» بود که از طرف مجلس به او داده شد و می‌توان گفت از آن روز نطفه تشکیل یک وزارت دارایی به سبک امروزی و طبق اصول صحیح بسته شد. جالب اینجا بود که هر دو حزب مخالف یکدیگر (اعتدالی و دموکرات) نیز ابتدا از شوستر حمایت می‌کردند. ناصرالملک نایب السلطنه نیز ابتدا از شوستر حمایت می‌کرد. شاید به این دلیل که اولا اصلاح امور مالی کشور مدت‌ها به تعویق افتاده بود و هیچ کس از این وضع وخیم سودی نمی‌برد جز روس‌ها و انگلیسی‌ها و ثانیا اینکه او طبق قراری، هیات آمریکایی را با انگلیسی‌ها نزدیک کرده و دست روس‌ها را برای همیشه قطع کرده بود.

شیخ محمد خیابانی از جناح دموکرات‌ها در مجلس دوم مورگان شوستر را «نه یک آمریکایی که اصلاح‌گر مالیه ایران» دانست. در آخرین جلسه رسمی مجلس دوم همچنین هشترودی، دهخوارقانی، سلیمان میرزا، متین‌السلطنه و حاج عزالملک نیز در حمایت از شوستر سخن گفتند.

جهت مطالعه بیشتر ر. ک:

- یلقانی، رامین: مورگان شوستر و ناصرالملک: کتاب هفته، شماره ۶۹۳

- مدرسی، علی: بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، آذر ۱۳۶۶، ج اول، ص ۸۹