ماجرای هوای‌آلوده و خطرناک تهران

چرا کار ساخت مترو تهران در دوران شاه با تاخیر مواجه می‌شد؟ نقش شهردار وقت، شرکت‌های فرانسوی طرف قرارداد؟ این نکات در پرسش و پاسخ‌های دادگاه و نیک‌پی در جریان محاکمه وی مطرح می‌شود و شهردار تحت محاکمه سعی می‌کند این موضوع را به پیچیدگی‌های بوروکراتیک نسبت ‌دهد. در دادگاه نیک‌پی موضوع ساخت بهشت زهرا، آلودگی هوای تهران و ترافیک بار دیگر موضوع مجادله شده است. نیک‌پی می‌گوید که بهشت زهرا را او ساخته و دادگاه معتقد است که اگر چه مسوولیت را پذیرفته، اما کارها خوب پیش نرفته است.

دادگاه: نه اینجا گفته‌اید ما ۴۵ متری را از ۱۵متری می‌زنیم برای اینکه مترو ساخته شود و به هر حال شما اینها را از طرح جامع زدید.

نیک پی: دو تا هفتاد و شش متری پیش‌بینی کرده بودند که از شمیران ببینید به شهر بدون اینکه یک دینار اعتبار برای این کار گذاشته باشند، بعد گفته بودند عرض ۷۶متر باید ۵۰۰متر حریم داشته باشد.

یعنی در حقیقت از شمیران تا به سمت جنوب تهران یکدانه ساختمان نباید ساخته شود، مسلما بنده این را حذف کردم، وقتی سازمان برنامه یک دینار برای طرح جامع نمی‌دهد، وقتی می‌گویند دو تا ۵۰۰متر شما فکر کنید شرق جاده...

دادگاه: اعتبار را با طرح مخلوط نکنید.

نیک‌پی: نه برای اجرای طرح.

دادگاه: شما برای اجرای طرح خود طرح را نباید به هم بزنید، آن بحث دیگری است.

نیک پی: عرض می‌کنم باید افتخار کنم، این جزو افتخارات من بود.

دادگاه: یکی از گناهان کبیره همین است.

نیک‌پی: بنده و کارشناسان شهرداری که همه شهرساز هستند، آقای مهندس توسلی آقای وکیلی، خانم شهروزی، خانم دینبلی و ۱۰ پانزده نفر دیگر روی این کارها بحث می‌کردیم، پیشنهاد می‌کردند که این ۷۶ متری‌ها را بزنند.

دادگاه: پس چرا خود مهندس مشاور را قانع نکردید؟

نیک‌پی: مهندس مشاور را هم قانع کردیم.

دادگاه: مهندس مشاور طرح را پس نگرفت، شما خط زدید.

نیک‌پی: قربان این مربوط به تصویب مقام تصویب‌کننده یعنی شورای عالی شهر و انجمن شهر بود، ۴۵متری‌ها و ۷۶متری‌ها را وقتی می‌خواستند حذف کنند، این دو تا مقام باید تصویب بکنند که تصویب کردند، یعنی همان مقام‌هایی که اینها را روز اول گفته بودند باید عوض شود.

دادگاه: یعنی هر سه را تصویب کردند؟

نیک‌پی: بله هر سه را تصویب کردند.

دادگاه: ولی در زمان شما نبود، بعد بود.

نیک‌پی: قربان ۷۶متری‌ها زمان‌بنده بود، آقای بیژن طهماسبی دبیر شورا را احضار کنید تمام مطالب را به عرضتان می‌رساند، تمام تصویب شد و آن سه موردی را که عرض می‌کنم شورای عالی شهر و انجمن شهر تصویب کرده همین موارد بوده است.

دادگاه: این موارد کناره این خیابان‌های ۷۶متری و ۴۵متری را که خود طرح بودند، چون پروانه ساختمان نمی‌دادند. آقای مجیدی بعد از رفتن شما از شهرداری اینها را حذف کرد.

نیک‌پی: نه قربان، با عرض معذرت، بیژن طهماسبی شاهد قضایا است.

دادگاه: حالا شما گفتید طرح مترو گران تمام می‌شود، در آن تاریخ کیلومتری ۱۵میلیون تومان برآورد کردند- طرح مترو را.

نیک‌پی: در چه تاریخی؟

دادگاه: در ۱۷/۱۰/۵۱. روزنامه نوشته و خودتان هم در همان تاریخ گفته‌اید که این مهندسی مشاور ۲۰ماه مطالعه کردند.

نیک‌پی: شهرداری نکرده است و من می‌خواهم همین را عرض کنم.

دادگاه: بسیار خوب، سازمان برنامه مطالعه کرده، ۲۰ ماه فرصت بود که مطالعه کنند.

بعد از آن ۲۰ ماه کار بررسی نظرات نهایی کارشناسان فرانسوی مترو قرار بود از روز ۲۸آبان۵۲ آغاز شود که به تعویق افتاد از ۱۵ دی ماه در تهران شروع به کار کرد این گزارش شهرداری است.

نیک‌پی: آن وقت که دست شهرداری نبود.

دادگاه: من نمی‌گویم دست شهرداری بود، می‌خواهم نتیجه بگیرم.

نیک‌پی: بسیار خوب.

دادگاه: در این طرح مترو ۱۷۲۰ میلیون تومان برآورد شد و بعد این برآورد بارها مورد مطالعه قرار گرفت و ادامه داشت و شما که مجری طرح بودید حق‌الزحمه‌ها را می‌پرداختید یا نه؟

نیک‌پی: مساله مترو اصلا به شهرداری ارتباطی نداشت.

دادگاه: حق‌الزحمه مهندسین مشاور چطور؟

نیک‌پی: من اصلا مجری طرح نبودم که حق‌الزحمه بپردازم، اصلا بنده اطلاعی ندارم، سازمان برنامه خودش گرفت، خودش مطالعه کرد و خودش هم قرار بود اجرا کند.

دادگاه: آقای دکتر صالحی را که الان اینجا هستند...

نیک‌پی: کدام دکتر صالحی؟

دادگاه: آقای دکتر مرتضی صالحی... آنها طرح را ریختند و مجری طرح و حق‌الزحمه مهندسین مشاور جزو اعتبارت شما و طرح شما بود و با ذیحساب سازمان برنامه در شهرداری تهران و با امضای شما پرداخت می‌شد.

نیک‌پی: این مربوط است به سال آخر، یعنی فکر می‌کنم در سال ۵۵ بود سازمان برنامه چند بار بر روی متروی تهران مطالعه کرد، تا اینکه آخر الامر...

دادگاه: سازمان برنامه که مطالعه نمی‌کند، مهندسین مشاور هستند.

نیک‌پی: سازمان برنامه خودش پرداخت می‌کرد.

دادگاه: سازمان برنامه حسابش جدا است.

نیک‌پی: اجازه بفرمایید، بعد آقای هویدا به‌اتفاق آقای هوشنگ انصاری رفتند به فرانسه با فرانسوی‌ها مذاکره کردند و قرار شد مهندسین مشاور فرانسوی بیایند ایران...

دادگاه: این مربوط به جریان سوفلتون بود که ...

نیک‌پی: این مربوط به ۵۱است.

دادگاه: از ۵۱ سوفلتون مامور بود تا همین حالا و اینها میلیون‌ها دلار حق‌الزحمه گرفتند.

نیک‌پی: میلیون‌ها دلار؟

دادگاه: بله، بله.

نیک‌پی: بنده اصلا از این مساله اطلاعی ندارم.

دادگاه: چرا اطلاعی ندارید، زیر نظر شما بود.

نیک‌پی: اصلا شهرداری اطلاعی نداشت، دفعه آخر من نوشتم و اصولا مخالف بودم با مترو. من می‌گفتم باید اتوبوسرانی تقویت شود، روز آخری که امضای آقای اصفیا ابلاغ شد به شهرداری که این یکسال و نیم پیش بود، من اصلا اطلاع نداشتم.

دادگاه: ببینید، شهردار سپس به امضای قرارداد مترو - این در سال ۵۴ است...

نیک‌پی: ۵۴ یا ۵۵ بود!

دادگاه: اجازه بدهید، شما یک شهردار بودید، از همه چیز اظهار بی‌اطلاعی نکنید، به این ترتیب نمی‌توان از زیر بار مسوولیت‌ها شانه خالی کرد.

نیک‌پی: اصلا مترو به شهرداری ارتباط نداشت، مترو را خود سازمان برنامه می‌ساخت.

دادگاه: شما در امضای قرارداد عکس مبارکتان اینجا هست.

نیک‌پی: عکس مربوط به سال ۵۴ یا ۵۵ است.

دادگاه: شما از ابتدای سخنرانی‌هایتان در مورد مترو اظهارنظر کرده‌اید.

نیک‌پی: بنده عرض می‌کنم اصلا شهرداری قادر نبود در سال‌های ۵۴ و ۵۵ بتواند کارهای عادی خود را انجام دهد، چه برسد به اینکه مترو بسازد.

دادگاه: قادر نبود؟

نیک‌پی: در سال‌های اول نبود.

دادگاه: پس کی قادر بود؟

نیک‌پی: من فکر می‌کنم از سال ۵۵-۵۴ که ما توانستیم یک نفس بکشیم، پارک‌هایمان را بسازیم، بهشت زهرا را بسازیم...

دادگاه: بهشت زهرا را که شما نساختید.

نیک‌پی: بنده ساختم قربان، بهشت زهرا در زمان آقای صفاری زمینش خریداری شد، در زمان آقای شهرستانی نقشه‌اش کشیده شد و در زمان بنده ساخته شد که همه هم می‌دانند، آقای توکلی هم می‌داند.

دادگاه: بهشت زهرا را که آقای شهرستانی یکی از افتخارات خودش می‌داند.

نیک‌پی: روزی که من شهردار شدم...

دادگاه: شما معتقدید که شهرداری قادر نبود مترو را بسازد، بله؟

نیک‌پی: در سال ۵۱ شهرداری مطلقا قادر به این کار نبود. در سال ۵۴ نقشه‌های تفصیلی را از جایی که در نقشه جامع تهران مشخص شده بود. آن وقت ما قادر بودیم پیاده کنیم که تازه آن وقت هم ما نمی‌خواستیم، آقای اصفیا به گردن ما انداخت.

دادگاه: چرا قبول کردید؟

نیک‌پی: چکار کنم دولت نوشت که شهرداری انجام دهد.

دادگاه: شما که قادر به انجام نبودید چرا ثروت مملکت را به باد دادید؟

نیک‌پی: درآمد نبود، قرار بود معاون سازمان برنامه در هیات‌مدیره آنجا بنشیند و این کار را انجام دهد، اما اینکه چرا این کار را در سال ۵۴ قبول کردم، برای اینکه مسوولیت ترافیک تهران را قبول کرده بودم. در سال ۵۴ به نظر بنده شهرداری مجهزترین دستگاهی بود که می‌توانست با تلاش ۲۴ ساعته خودش حتی از شهربانی فعال‌تر باشد.

دادگاه: واقعا معتقدید که این انفجار ترافیک که مردم را کلافه کرده و این مشکل خاص التهاب را به وجود آورده که بیشتر ناراحتی‌های اعصاب، بیشتر خیانت‌ها، بیشتر مرگ‌ و میرها ناشی از سنگینی ترافیک تهران بود، همه مسوولش شما بودید و شما بودید که کار ترافیک و راهنمایی و رانندگی را قبول کردید،‌ چرا قبول کردید؟

نیک‌پی: به تمام مقدسات، قصدم خدمت به مردم و خدمت به خلق بود. ترافیک تهران دست دولت و شهربانی بود، از سال ۱۳۲۰ تا سالی که بنده این مسوولیت را به خیال خود برای خدمت به خلق قبول کردم و اینکه می‌گویم بزرگ‌ترین خدمت را کردم که زیر بار این مترو رفتم.

دادگاه: شما این خلق را کشتید.

نیک‌پی: این خلق که یک‌دفعه کشته نشد.

دادگاه: شما آمار مرگ‌و‌میر ناشی از هوای مسموم تهران را که بارها به مرحله خطرناک رسید و متخصصین اعلام کردند که هوای تهران نسبت به سایر شهرهای دنیا خطرناک‌تر است و شما هم بارها گفتید که تهران بهشت‌ برین است و در دنیا بی‌نظیر می‌باشد، برعکس این‌ها و سایر مسائلی که ناشی از انفجار ترافیک بود، اگر ما آمار تلفات بگیریم، این آمار به مراتب بیشتر از این آماری است که در این انقلاب از دست داده‌ایم.

نیک‌پی: ترافیک از سالی که رضاشاه رفت، یعنی در سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۵۲ که شهرداری نبوده است. یکروزه که این مساله ایجاد نمی‌شود.

دادگاه: درباره افزایش ترافیک چطور؟

نیک‌پی: من چطور می‌توانم یک ساله آن را افزایش بدهم، بد کاری کردم که این مسوولیت‌ها را قبول کردم.

دادگاه: شما اگر نمی‌توانستید چرا قبول کردید تا مشکلات افزایش پیدا کند.

نیک‌پی: من که درست کردم، بنده این مسوولیت را قبول کردم که اتوبوس بخرند، وقتی رفتم پیش آقای هویدا و گفتم این کار را قبول می‌کنم، روی این شرایط بود. پیش شاه هم که رفتم همین را گفتم. گفتم آقا یکی از شرایطش این است که بنده اتوبوس بخرم، سه‌هزار دستگاه اتوبوس باید بخرم. بنده شرط کرده بودم که سه‌هزار میلیون تومان پول به شهرداری بدهند که بتوانم بزرگراه‌ها را بسازیم. شاهراه‌ها را بسازیم، پل‌ها را بسازیم، با اعتبارات ناچیز شهرداری که نمی‌شود این کار‌ها را کرد، یک مرتبه که در ظرف یک سال انفجار ترافیک ایجاد نمی‌شود!

دادگاه: چرا افزایش پیدا کرد؟

نیکی‌پی: در حد خودش افزایش پیدا کرد.

دادگاه: در حد خودش؟ و شما مامور شدید و به فرح قول دادید که دو ساله مشکل ترافیک را حل کنید.

نیک‌پی: با پول‌هایی که قرار بود به من بدهند.

دادگاه: پول‌ها هم در اختیارتان بود، مگر ندادند؟ فرح هم دستور داد تمام امکانات را در اختیارتان بگذارند.

نیک‌پی: نه دستور داد و نه گذاشتند، همین را می‌خواهم خدمت‌‌تان عرض کنم.

دادگاه: چرا کنار نرفتید؟

نیکی‌پی: من آمدم دو مرتبه استعفا دادم، آقای هویدا به من گفت در زمان انقلاب کسی استعفا نمی‌دهد که البته انقلاب آن روز را می‌گویم، اگر لازم شد اخراج می‌کنیم.

دادگاه: شما یکجا می‌گویید هویدا با شما مخالف بود. حالا می‌گویید که ایشان شما را نگه داشت.

نیک‌پی: نگه نداشت، ایشان می‌خواست مرا معدوم کند و از بین ببرد، کمیسیونی تشکیل شد در دفتر...

دادگاه: لابد اینقدر خبط کرده بودید که آقای هویدا هم تحمل شما را نداشت.

نیک‌پی: دلیلش این بود که بنده اصرار داشتم محدوده توسعه داده شود و شورای نظارت بر گسترش شهر با توسعه محدوده مخالف بود. در دفتر آقای هادی هدایتی و آذی ناصر یگانه نشستم که سعی کنم جانشینم را معرفی بکنم، شاه بعدها وقتی رفته بودم سنا دستور داد و اصلا قرار بود سنا از من سلب مسوولیت بکند. به دلایلی که بنده در بازجویی‌هایم گفته‌ام که رفتم به اصفهان و با حضرت آیت‌ا... خادمی ملاقات کردم، اما مساله‌ای را که می‌خواهم درباره ترافیک خدمتتان عرض کنم این است که من پیش خودم فکر کردم...

دادگاه: حرف شما را درباره آیت‌ا... خادمی قبول کردند؟

نیک‌پی: من نمی‌‌دانم، من با آیت‌ا... خادمی ۹ ماه قبل یعنی زمان آموزگار ملاقات کردم. به هر حال بنده فکر کردم به مسوولیت خودم دیدم فرانسوی‌ها یعنی همین «سوفله» گزارش داده‌اند که در عرض سه سال ترافیک تهران به بن‌بست می‌رسد، بنده در آن موقع هیچ مسوولیتی نداشتم. آقای مجیدی و خداداد فرمانفرماییان در جلسه‌ای که من هم بودم، حضور داشتند. من در آنجا دیدم که هیچ چیزی بدتر از این نیست که پایتخت ایران در عرض سه سال به بن‌بست مطلق برسد.

دادگاه: و این کار را هم کردید.

نیک‌پی: من فداکاری کردم و گفتم مسوولیتی را که شهربانی نمی‌تواند انجام دهد، شهرداری قبول می‌کند.

دادگاه: این وظیفه اربابان استعمار را چگونه به عهده گرفتید؟ شما ترافیک را به این حد انفجار رساندید.

نیک‌پی: به حد انفجار رسیده بود اگر نرسیده بود که فرانسوی‌ها نمی‌گفتند که به توقف مطلق می‌رسد.

دادگاه: آنها که عامل بودند فرانسوی‌ها پیش‌بینی کرده بودند که این کار بشود تا نیروی انسانی ما هدر برود و اقتصاد من دربست در اختیار آنها باشد، آنها این پیش‌بینی را کرده بودند که بعد بگویند که ما گفتیم، ولی شما چرا جلویش را نگرفتید که مدعی وطن‌پرستی هستید و افتخار می‌کنید که به مردم خدمت کرده‌اید.

نیک‌پی: بله وطن‌پرست مسلمان. آن چیزی را که در ظرف یک سال و نیم یک بشر می‌توانست انجام دهد، بیشتر از آن انجام داد. هیجده رشته شاهراه و بزرگراه را کی در تهران ساخت؟ این پل‌ها را کی ساخت؟

دادگاه: همه نیمه‌کاره ماند، آنجا که مساله حل ترافیک بود. تمام شاهراه‌های شما بسته شد، اعتبارات را شما گرفتید اما کاری نکردید. بعد از اینکه شما رفتید آقای جواد شهرستانی آمد و جلسه‌ای تشکیل داد که با کمک وزارت راه این بزرگراه‌هایی را که شما تمام نکردید،‌ اینها را دومرتبه برنامه‌ریزی کنند و بسازند و دو مرتبه ناچار شدند اعتباراتی برای این کار بگیرند.

نیک‌پی: اگر یک دانه از ۱۸ بزرگراهی را که من ساخته‌ام در زمان آقای شهرستانی به اتمام رسیده باشد، بنده هر چه بگویید قبول دارم.

دادگاه: نساختند، خواستند کار شما را ادامه بدهند که ندادند.

نیک‌پی: چرا ندادند؟

دادگاه: شما کارتان را عقب انداخته بودید، شما قول داده بودید که با این اعتبارات بزرگراه‌ها را بسازید و به موقع نساختید.

نیک‌پی: این چهار سال وقت لازم داشت، چگونه ممکن بود که در آن مدت ساخته شود؟

دادگاه: قراردادهایتان برنامه داشت و این مشخص بود.

شاهراه‌هایی را که شما ساختید فقط راهگشایی برای ترافیک تهران و عبور و مرور نبود، بلکه اکثرا غرض این بود که زمین‌های پرت افتاده هزار فامیل را داخل محدوده کنید.

نیک‌پی: یک نمونه‌اش را بفرمایید.