رونق نساجی دوره ساسانیان

گروه تاریخ اقتصاد- بنا به گفته اکثر نویسندگان، پس از یک دوره رکود در هنر و صنایع ایران در دوره ساسانی، با زنده شدن مدل‌های قدیمی لباس، صنعت بافندگی ترقی و این صنعت همدوش با سایر صنایع در این‌ دوره پیشرفت کرد تا جایی که پس از غلبه اسلام هم از میان نرفت. پارچه‌های زمان ساسانی در تمام دنیا معروف و ایران در صنعت نساجی‌ از تمام کشورهای جهان پیش بود. در آن زمان، پارچه‌های ابریشمی و سایر قماش ایران در اروپا و نقاط دیگر دنیا خریداران زیادی داشت‌، ولی حتی یک بافته که بتوان آن را به دوره ساسانی منتسب دانست، هنوز در ایران پیدا نشده است. آگاهی ما درباره بافته‌های ساسانی به بازنمایی‌های آنها در نقوش‌ برجسته طاق بستان و نقاشی‌های دیواری در چند نقطه آسیای میانه‌ محدود است. چند بافته را به دوره ساسانی نسبت داده‌اند که چون‌ هسته‌ای کوچک و سخت نقش و نگارهایی به راستی ساسانی دارند و با اسلوب ساسانی خالص بافته شده‌اند، می‌توان اعتبار آنها را پذیرفت. شناسایی بافته‌های ساسانی را، تقلیدهای فراوانی که نه تنها بافندگان آن روزگار، بلکه بافندگان چند سده بعد از آنها کردند، دشوار می‌سازد. مجموعه‌ کوچکی از بافته‌ها که تعلق آنها به دوره ساسانی قطعی است، آنهایی هستند که در گورهای آسیای میانه و مصر و در خزائن‌ کلیساهای اروپا حفظ شده‌اند. بیشتر این بافته‌ها ابریشم هستند تصویر لباس‌هایی که در حجاری‌ها یا روی ظروف سیمین دیده‌ می‌شود، معمولا کار مطالعه پارچه‌های ساسانی را آسان می‌کند. امیل مال می‌گوید: حتی در چین که سرزمین ابریشم نامیده می‌شد، گاه از اسلوب پارچه‌بافی ایرانی تقلید می‌کردند.طبق نظر پوپ، گرانبهاترین اسباب تجمل در دوره ساسانی‌ ابریشم بوده است؛ زیرا دست‌کم تا زمان سلطنت ژوستینین(۵۶۵- ۵۲۷ م)، ایران ماده اولیه پارچه‌هایی را که می‌بافته، خود نداشته‌ است و آن را از چین به صورت ابریشم خام دریافت می‌کرده که هنوز قابل بافتن و رنگ کردن نبوده یا به صورت پارچه‌ای بوده که می‌شکافته‌ است تا دوباره از نخ آن استفاده کند. نقل کرده‌اند که وقتی نساجان‌ انطاکیه را به شوشتر بردند، شاپور اول در سال ۲۶۰ میلادی صناعت‌ ابریشم را در ایران تاسیس کرد. اما از طرف دیگر، اگر محرز باشد که‌ تا قرن سوم پیش از میلاد چین نگذاشته است کسی در خارج، از ابریشم و صنایع مربوط به آن اطلاعی به دست آورد. می‌توان نتیجه‌ گرفت که از آن پس، مهاجرینی کم‌کم ابریشم رشته و پارچه‌های‌ ابریشمی و بعد صنعت رشتن و بافتن آن را به آسیای غربی برده‌اند. ولی بر ما معلوم نیست که چه وقت و در کجا این مهاجرین به ایران‌ رسیده‌اند و اطلاعاتی هم که از آزمایش پارچه‌ها به دست آمده، بسیار اندک است. مقارن نیمه قرن ششم میلادی بود که پرورش نوغان و تهیه‌ ابریشم در ایران معمول شد. مسعودی می‌نویسد: شاپور دوم بعد از شکست رومیان عده‌ای از بافندگان را در شوشتر، شوش و شهرهای ناحیه اهواز جای داد و در این زمان، تولید دیبای شوشتر و انواع حریر در این شهر معمول شد. تافته را در شوش و پرده را در خاک‌ نصیبین می‌بافتند. همچنین، شاپور دوم بافندگانی را از«آمیده»، در شمال بین‌النهرین، به شوش و دیگر شهرهای خوزستان کوچ داد و آنها گونه‌های تازه‌ای از پارچه‌های ابریشمی و زری رواج دادند. این‌ داستان را گویا، گزارشی در«کارنامه شهیدان»درباره پوسی نامی‌ که گویند رییس کارگاهی وابسته به کاخ شاپور در شوش و بعدها در «کرخادی»لیدان بوده است، تایید می‌کند. کار ویژه پوسی، بافتن‌ زری و ابریشم زربفت بود. اهمیت داستان بافندگان آمیده و گزارش‌ پوسی در این حقیقت است که نشان می‌دهد، ابریشم‌بافی و از جمله‌ بافت زربفت، از سده چهارم میلادی در ایران سابقه داشته است. طبق نظر بهشتی‌پور، دیبای شوشتر پوشاک بزرگان عالم بود و خریدار بسیار داشت و نیز در شوشتر و بلاد دیگر خوزستان، قسمی پارچه از پر مرغ ماهی‌خوار و قو درست‌ می‌کردند که پربهاترین منسوجات و در لطافت و ظرافت بی‌مانند بود. برخلاف نظر پوپ که نوشته است، ما نمی‌دانیم اولین کارگاه‌های‌ بافندگی ابریشم از چه تاریخ و در کجای ایران تاسیس شده‌اند، بهشتی‌پور می‌نویسد: کارخانه‌های نساجی در مرو، ری، اهواز و شوشتر، انواع منسوجات مانند شال‌های کرکی، پشمی، حریر و دیبا را می‌بافتند. زراعت و صنعت پنبه نیز ترقی کرده و در جمیع ایالات مخصوصا نواحی خراسان، معمول بود. او در جای دیگری می‌نویسد: مردم در زمستان از جامه‌های ابریشم و پشم استفاده می‌کردند و دلایل‌ بسیاری است که بافندگی، مخصوصا بافتن پارچه‌های فاخر، مانند دیبا و زری که مسلما مورد استفاده شاهان وقت بوده، در زمان‌ ساسانی ترقی کرده است. همچنین، پارچه‌های بسیار لطیف از پشم، کرک و ابریشم در ایران ساسانی بافته می‌شد که مشهور آفاق بود. در مغرب نیز، پارچه‌های ابریشمی ایران بسیار مورد توجه بودند. چنان‌که‌ ژوستینین، امپراتور روم به زحمت توانست برای کارگران حق انحصاری‌ بافتن آنها را به دست آورد. همین امر باعث شد، بسیاری از کارگران‌ سوریه به ایران بازگشتند. پس از آن ژوستن، امپراتور دیگر، توانست‌ از پادشاهان ساسانی اجازه بگیرد که مردم سرزمین سغد تنها برای رومیان‌ پارچه ببافند. در کتاب«هنرهای ایرانی و آثار برجسته آن»ذکر شده‌ است که تقریبا همه نمونه پارچه‌های این دوره در خارج از ایران‌ هستند. کریستی معتقد است، بیش از ۶۰ نمونه از کالاهای نساجی‌ آن زمان در دست است که اغلب آنها در موزه‌های اروپا و هندوستان‌ نگهداری می‌شوند. یک مورخ دیگر می‌نویسد: این نمونه‌ها در موزه‌های بزرگ‌ جهان چون: آرمیتاژ، برلن، آلبرت و ویکتوریا در لندن موجودند.

علاوه بر اینها، تقریبا ۲۵ قسم نقشه پارچه روی حجاری‌های‌ طاق بستان نمایش داده شده که برای متخصصین راهنمای مهمی است‌ و به تشخیص و تقسیم‌بندی منسوجات زمان ساسانی کمک می‌کند. گیرشمن در این مورد می‌نویسد: از ابتدای سال هزار میلادی، تجارت اشیای متبرک مقدس رواج‌ عجیبی یافت. هرعبادتگاهی می‌خواست مالکیت استخوان‌های‌ پارسیان مسیحی را داشته باشد و برای آنکه این استخوان‌ها را از شرق‌ بیاورند، آنها را در پربهاترین بافته‌ها می‌پیچیدند. به این ترتیب، این‌ پارچه‌های کهن‌سال که در صندوق‌های متبرک محفوظ مانده بودند، به دوران ما رسیدند.