گروه تاریخ اقتصاد - به دنبال روس و انگلیس، سرمایه‌داران آلمانی نیز از ایران سربر آوردند. اینان دست شاه را خوانده بودند. می‌دانستند که بیمارگونه به دنبال پول است. در دَم وامی به مبلغ ۲۵ میلیون مارک تدارک دیدند و به جیب شاه ریختند. یکی درجهت برپایی انبار زغال سنگ در جنوب و دیگر کشیدن یک راه شوسه از قصر شیرین تا کرمانشاه. در تهران نیز یک آموزشکده برای آموزش زبان آلمانی بنیاد کردند. بنا بود که هزینه تدریس استادان را هم خودشان بر عهده گیرند. بحران مالی هم که از ۱۹۰۴م\۱۳۲۱ق. آغازید، با شیوع بیماری‌های عفونی، از آن میان وبا همزمان شد. مرگ و میر بالا گرفت. بدیهی است که قحطی و تنگی به دنبال آمد. نان پیدا نمی‌شد. دولت قادر به سیر کردن شکم مردم و پرداختن دستمزدهای کارمندان نبود. در این تنگنا، شاه ایران به جای اینکه یاری‌رسان باشد، دستور داد جمله کارمندان دستمزد خود را به دولت ببخشند، «منهای درباریان و رجال» تا اینکه به خودش زیان نرسد!

تا ۱۳۲۲ق/ ۱۹۰۵ میلادی دولت ایران دو قرضه «توسط بانک انگلیس از هند» گرفت به مبلغ ۱۹۰ هزار لیره. یکی در ۱۳۲۱ قمری/ ۱۹۰۴میلادی و یکی دیگر در ۱۳۲۳ قمری/ ۱۹۰۵ میلادی به مبلغ ۱۰۰ هزار لیره آن هم «با اجازه روس‌ها»! چندی نکشید که فرانسوی‌ها هم به دنبال مذاکراتی که در ۱۹۰۵ با دولت ایران داشتند، یک «سندیکای مطالعات مالی» به راه انداختند.

تنها خبرخوش این بود که در ۲۳ ژوئیه همان سال، دولت عثمانی پذیرفت که محدودیت‌های داد و ستد با ایران را لغو کند. در این راستا آمدند و هر دو کشور یک سرویس پستی راه انداختند. برای نخستین بار ۶۶۲ بسته، هر بسته ۱۵ کیلو میان این دو کشور رد و بدل شد.

در۲۹ آوریل ۱۹۰۶/ ۱۳۲۴ قمری، کمپانی هامبورگ- آمریکا هم وارد میدان شد تا در آینده نه چندان دور «کشتی‌های تجاری را از بندر هامبورگ به بنادر اروپا و از آنجا به خلیج فارس انتقال دهند.» برای پیشبرد این نقشه چنین صلاح دیدند که سفیرشان (Comte Rex) را بردارند و جای او را به ستنریچ نامی (Stenrich) بدهندکه از «سیاست جهانی» آگاهی داشت. مهم‌تر اینکه قرارنامه مفصلی، در هفت ماده با ایران بستند و بانک آلمانی را برپاداشتند. در ماده دوم این قرارداد گفته می‌شد: «این بانک مجاز است به «امور مالی و تجاری» نیز بپردازد. مهم‌تر اینکه حق داشتند بدون پرداخت عوارض گمرکی، آزادانه «مبل و اثاثیه وپول» وارد کنند.

آدمیت نیز از «بانک تجارت» سخن گفته است، اما دولت روسیه این امتیاز را خوش نداشت. برآن بود که «دوام نخواهد داشت.» ایستادگی می‌کرد تا «بانک نوینی در ایران بر پا نشود.» اکنون آشکارا گفته می‌شد که: «خوب است دولت فرانسه در امور مالی ایران مداخله کند»! دریفوس نامی (Drayfus) که مدیر سندیکا بود، می‌گفت: «ما دریافتیم که زمان برای برپایی این سندیکا مناسب است.» پس باید با بانک‌های ایران کنار آمد. از آن میان با بانک ملی، با بانک تومانیانس که شعبه‌هایی در شهرهای ایران دارد نیز با بانک حاج محمد حسن امین‌الضرب در شهر مارسی و شرکت مقصودیه با سرمایه ۱۰۰ هزار تومان، شرکت پارس و نیز با شرکت عمومی که امتیاز راه اردبیل به آستارا را عهده دار است.

منبع: کتاب عدل مظفری