مالیات صرفه‌جویی به‌دست دولت افتاد

عکس:جنگ هندوچین در سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۷

در حالی که دولت فرانسه با ورود به طرح مارشال و جدایی از کمونیست‌ها با معضلات اقتصادی-سیاسی زیادی مواجه شده بود؛ یعنی تورم ناشی از پیامدهای جنگ بانک‌ها و کشور را فراگرفته بود؛ اما دولت دیریژیسم توانست سیاست به کار انداختن اعتبارات را در پیش بگیرد. ضمن اینکه اصل جدیدی را نیز رواج داد که پس‌انداز مردم نباید وسیله تامین سرمایه فردی شود.در همین زمان بود که مبارزه کمونیست‌ها علیه دولت فرانسه نیز به صورت کشمکش دامنه‌داری آغاز شد و حتی هندوچین را که جزو «اتحاد فرانسه» بود، دربر گرفت.

سیاست به کار انداختن اعتبارات که در فرانسه اساس برنامه ساختمانی بود ایجاب می‌کرد که از سرمایه‌های عظیمی استفاده شود، مقداری از این سرمایه‌ها از صرفه‌جویی‌های عمومی تامین می‌شد، به عبارت اخری صرفه‌‌جویی‌های مردم صرف امور اجتماعی و این قبیل کارها شد، یعنی در ۱۹۴۹، از ۲۸۰میلیارد فرانک صرفه‌جویی مردم، ۹۴میلیارد در دست دولت به کار افتاد بدون اینکه تورم ایجاد شود. علاوه بر این اصل دیگری را نیز به کار بردند که همانا «مالیات صرفه‌جویی بود که باید برای تهیه اعتبارات به کار رود. در این سیستم مالیات یک نوع صرفه‌جویی اجباری بود که دولت از آن به عنوان وسیله برای انجام برنامه‌های بزرگ استفاده می‌کرد. در ۱۹۵۰ دولت در بودجه‌های خود، ۲۴۰میلیارد سرمایه‌گذاری و ۶۳۵میلیارد سرمایه‌گذاری اقتصادی جمعا ۸۷۵میلیارد فرانک را از راه مالیات اجباری صرفه‌جویی تامین نمود. از این راه حدود صرفه‌جویی‌های مردم به مبلغ خطیری کسر شده و سرمایه‌گذاری اموال غیرمنقول تخفیف یافت، به طوری که در ۱۹۵۰ صرفه‌جویی‌های غیرمنقول به ۱۰۴میلیارد تقلیل یافت و این مبلغ با توجه به اینکه ارزش فرانک تنزل نموده بود در حدود ثلث صرفه‌جویی غیرمنقول در ۱۹۱۳ بود. روی این کلیات معلوم می‌شود که تقریبا کلیه صرفه‌جویی‌های مردم توسط دولت جذب و در ملی کردن سازمان‌ها به کار برده شد. در جمع این تحولات، نام‌نویسی مردم در خرید سهام، در ۱۹۵۰ فقط ۲۰درصد کل سهام بود که تازه هشتاد درصد آن منحصرا به دست دولت بود. دولت به‌اتکای این مانورهای اقتصادی توانست سرمایه‌های عظیمی به دست آورده و دست به کار عملیات خطیری گردد که گر چه بلادرنگ نفعش محسوس نمی‌شد، ولی من‌جمله در سازمان برق کشور شالوده طرح‌های بزرگ بعدی ریخته شد. این مفهوم جدید و ابتکارآمیز اقتصاد دیریژیسم به دست دولت توام بود با استنباطات و برنامه‌های جدید اجتماعی که من‌حیث‌المجموع شباهت کلی با برنامه‌های حزب کارگران در انگلستان داشت، از یک طرح نرخ تصاعدی مالیات، وسیله مالی در دست دولت بود که بدون اقدام مستقیم در توزیع ثروت و عوائد ملی به نحو موثر و جدیدی عملی شده از تجمع آن در دست یک عده به خصوص جلوگیری شد و از طرف دیگر یک اصل جدید رواج گرفت که پس‌انداز مردم نباید وسیله تامین سرمایه فردی، یعنی کار و پیش‌بینی آتیه صورت بگیرد، بلکه این عمل باید در تحت حمایت قانون صورت بگیرد.

جنگ در هندوچین

در همان ایام که مبارزه کمونیست‌ها علیه دولت در فرانسه به صورت کشمکش دامنه‌داری آغاز شده بود، دولت سعی کرد که وضع هندوچین را روشن بسازد. به طور کلی «در اتحاد فرانسه» در این تاریخ، وضع به سود فرانسه بود. ماداگاسکار پس از سرکوبی خونین، آرام و تثبیت شده بود، ژنرال ژوئن بالاخره در مراکش مستقر و زمام امور را به دست گرفته، سازمان کشوری الجزیره تحت تدوین بود، در دولت تونس یک سلسله رفورم‌های اجتماعی صورت گرفته و فقط هندوچین بود که مانند زخم عمیقی در پهلوی اتحاد فرانسه، نمایان مانده بود. اتحادیه «ویت‌»ها پیشنهاد نموده بودند که نزاع و کشمکش پایان بیابد. به این شرط که در «اتحادیه فرانسه» به عنوان یک جمهوری مستقل نامیده شود، ولی دولت، با تقویت «نیروی سوم» مرکب از طرفداران استقلال محدود و مشروط، درصدد بود طبق مقررات اتحادیه فرانسه، آزادی محدودی به آن کشور اعطا شود. بدین منظور از امپراتور سابق، «بائو- دائی» که پس از استعفا در هنگ کنگ مستقر شده بود، دعوت به عمل آورد تا عملا «نیروی سوم» خود را نضج دهد، ولی سازمان «ویت- مینه» با این عمل جدا مخالف بود تا اینکه «بولاریست» در دهم سپتامبر، اعلامیه قطعی صادر کرد مبنی بر اینکه «ویت‌نام» کشوری است خود مختار (نه مستقل و آزاد) صاحب اختیار در اداره امور داخلی کشور که خود دولتی است در فدراسیون هندوچین. حکومت این فدراسیون به ریاست کمیسر عالی فرانسه است که دفاع و سیاست خارجی آن را در تحت نظر خواهد گرفت. علاوه بر این، کشور فرانسه، در حین بروز اختلاف نظر بین دول عضو فدراسیون هندوچین، سمت داوری داشته، رایش قاطع و حجت است. سازمان «ویت مینه» بلادرنگ مخالفت مطلق خود را با چنین سازمانی اعلام و اصرار نمود که باید استقلال تام و تمام کشور به رسمیت شناخته شود، برای حل اختلاف نظر بائو- دائی، قبول کرد که مذاکرات را با طرف آغاز کند. (۱۸ سپتامبر ۱۹۴۷)بائو- دائی انتظار داشت که مستقیما موضوع را با پاریس مورد بحث و مذاکره قرار دهد، ولی چون در ژانویه ۱۹۴۸ به فرانسه وارد شد، دولت «بلاریست» را مامور کرد با وی وارد گفت‌وگو شود. مائو- دائی که از این رویه به شدت رنجیده خاطر گردید، به سوی هنگ‌-کنگ عزیمت نموده اعلام داشت که حکومت موقتی در ویت‌نام تشکیل و باب مذاکرات را مفتوح نماید و شرط ورودش به کشور «ویت‌نام» موقوف به این است که حکومت دلخواه مردم تشکیل و از او دعوت به عمل آورند.بدین طریق فرانسه از هر طرف بر می‌خورد به اراده تزلزل‌ناپذیر استقلال کشور «ویت‌نام» و در یک چنین محیط نامناسبی تصمیم گرفت که به قوه قهریه متوسل گردیده دست به کار عملی شود که هیچ نوع نهضت و عقیده افراد مردم خواهان آن نبود.