تجار تنباکوی خود را آتش زدند

میرزا حسن آشتیانی

اهمیت جنبش اصفهان در این نکته نهفته است که برای اولین بار نغمه تحریم تنباکو از آنجا آغاز شد کمپانی انحصارگر تجارت تنباکو هرگز تصور نمی‌کرد با اعتراض‌های گسترده در ایران مواجه شود، اما این اتفاق افتاد و موجی از انتقاد و مخالفت‌های عملی به ویژه به وسیله تجار تنباکو در همه شهرهای بزرگ رخ داد. در یکی از شهرهای بزرگ یک تاجر برای نشان دادن مخالفت خود ۱۲ هزار کیسه تنباکوی خود را آتش زد، در اصفهان که ظل‌السلطان حاکم این شهر با کمپانی رژی همکاری می‌کرد، شهروندان با حمایت روحانیون ابتدا از رفتار کمپانی شکایت کرده و سرانجام کار تاجر شیرازی که آتش زدن، تنباکو بود رخ داد. فتوای تحریم در این شهر با استقبال شدید مواجه شد و در مشهد نیز بازار بسته شد و علمای تهران نیز به مرور وارد عرصه نبرد شدند. صدور فتوا روح تازه‌ای در کالبد ایرانیان غمگین دمید و متن حکم در پایتخت منتشر شد و...

عده‌ای دیگر از تجار به اقدامی عجیب دست زدند. آنها اموال خود را یک‌جا طعمه حریق ساختند تا ناچار نشوند آن را به فرنگی بفروشند. یکی از تجار فارس دوازده‌هزار کیسه تنباکوی خود را در انبار نگه داشته بود و حاضر نبود به قیمتی که رژی می‌خواست، جنس خود را بفروشد؛ بنابراین شبانه کلیه دوازده‌هزار کیسه خود را نفت‌آلود کرد و به آتش کشید. فردای آن روز، ماموران رژی برای تحویل کالا مراجعه کردند. تاجر گفت: «همه را یک سره فروختم.» فرنگیان برآشفتند و سوال کردند: «با وصف قدغن کمپانی چگونه و به چه کسی فروختی؟» تاجر، فرنگیان را بر سر تل خاکستر برد و گفت: «همه را به خدا فروختم. اینک دریافت و مواخذه کنید.»

مردم که سالیان طولانی از این طریق زندگانی می‌گذراندند، از ادامه حیات ناامید شدند. اینک تنباکوی همه در اختیار فرنگیان بود. مردم یک‌باره به جوش و خروش آمدند و از مشکلات خود به امام زمان (عج) شکایت بردند و یک بار دیگر دست به دامان میرزای شیرازی شدند که نایب آن حضرت به شمار می‌آمد. میرزا تلگرافی دیگر به تهران مخابره کرد. شاه هرگز به نامه میرزا پاسخ نگفت و فقط خاطرنشان ساخت که همان پیغام کامران‌میرزا، پاسخ نامه اوست.

واقعه اصفهان

در اصفهان نیز محور مبارزات از مقوله ضدیت با فرنگی و حفظ تمامیت ارضی، اقتصادی و سیاسی کشور بود. رهبری علما در جنبش اصفهان تردیدناپذیر است، به علاوه در این جنبش انسجام و به‌هم‌پیوستگی مردم بی‌سابقه بود. اهمیت جنبش اصفهان در این نکته نهفته است که برای اولین‌بار نغمه تحریم تنباکو از آنجا آغاز شد. این منطقه از دیدگاه دیگری نیز حائز اهمیت بود. از آنجا که ظل‌السلطان، حاکم اصفهان، آشکارا از امتیازنامه رژی حمایت می‌کرد، تحرکات رژی در اصفهان با حمایت مستقیم ماموران دیوانی حکومت انجام می‌شد و گرایش‌های انگلیس‌دوستانه ظل‌السلطان امری بدیهی بود. از سوی دیگر، انگلیس در اصفهان، موقعیت ویژه‌ای داشت و از نظر اقتصادی، بستر عملیات اتباع آن کشور محسوب می‌شد. به علاوه این شهر، ویژگی دینی داشت و روحانیت آنجا از بسیاری از نقاط دیگر قدرتمندتر بود. پس اگر رژی در این شهر موفقیتی حاصل می‌کرد، می‌توانست به آینده امیدوارتر باشد.مردم اصفهان نیز مانند شهرهای بزرگ در مقابل شرکت رژی ایستادگی کردند. ابتدا شکایات خود را نزد دولتیان مطرح نمودند که توجهی نشد؛ بنابراین نزد علمای شهر رفتند و علما به رهبری میرزامحمدتقی معروف به آقا نجفی (روحانی قدرتمند اصفهان) دست به ابتکار عمل زدند و تنباکو را تحریم کردند. از نامه یکی از رجال اصفهان که در دست است، چنین برمی‌آید که رفتار انگلیسی‌ها در اصفهان به پشتوانه ظل‌السلطان (پسر ستمگر شاه) بسیار ظالمانه بوده است. وی در این نامه می‌نویسد: «... فرنگی صاحب امتیاز پس از ورود و استقرار، در کمال اقتدار و استقلال بنای هرگونه تحکم بر مسلمانان گذاشت. اولا: قدغن نمود که تنباکوی مزروعی در بعضی محال و قرا یک آب و در بعضی، تنباکوی یک چندی عقب افتاده. زمان ضبط تنباکو مصادف شد با فصل باد و باران. چنانچه بسیاری از مزارع را که قبلا میزان همه‌ساله، پنجاه من تنباکو بوده، ضبط یک ساله به پانزده من رسیده است. اقلا از این تحکم، بیست‌هزار تومان خسارت به مسلمانان وارد آمد. ثانیا: قدغن نموده‌اند که یک برگ تنباکو را به دیگری بفروشند. ... زارعان فقیر از باب شدت حاجت، نیم‌من تنباکو یا کمتر، میان خودشان داد و ستد کردند. فرنگی توسط اخوان‌الشیاطین آگاهی یافته و مسلمانان فقیر را صدمات جانی و مالی زده‌اند. ثالثا: این فرنگی با انصاف تا چهل روز در خصوص گذراندن قیمت به این هفته و آن هفته، دفع‌الوقت نموده تا بسیاری از باقی‌مانده به اصطلاح زارع گرم شد، یعنی به آفت ارضی تلف شد. رابعا: بعدا از این همه سرگردانی و خرابی‌های بصره که بنای گذرانیدن قیمت شد، چه عرض کنم، تا چه اندازه بر مسلمانان اجحاف شد. رعیت فقیر که از اول سال تا به حال همه را به امید محصول و به وعده سر حاصل، قرض گرفته و به هزار تلاش و تکلف خودی، تا آنجا رسانیده است، حاصل معلوم است تا چه پایه محتاج و معطل پول است، خامسا: جمع کثیری از مسلمانان را تاکنون به تطمیع اجرت زیاد، چاکر و عمله و دلال گرفته... که مبادا به خفیه، کسی تنباکو بخرد و ببرد. غلام معیّن کرد، اسب و اسلحه و لوازم داده و به اشد مایمکن از آنان حمایت می‌کند. درخصوص وزن کردن و قیمت بستن تنباکو در این دهات، چه ضررهای فاحشی به مسلمانان زدند و مسلمانان را نه یارای فریادی بود و نه فریادرسی.»

این رفتار تحقیرآمیز و خشونت‌بار چنان خشم مردم را برانگیخت که یکی از تجار معتبر اصفهانی کار تاجر شیرازی را تکرار کرد. وی در مقابل دستور ظل‌السلطان مبنی بر تحویل توتون و تنباکوی خود، هرچه که خریده بود، آتش زد. این رفتار نمادین مردم ایران، امید شاه و شرکت بیگانه را تضعیف می‌کرد و پایگاه علما را در رویارویی با استبداد و استعمار قدرت می‌بخشید.فتوای تحریم تنباکو در اصفهان موثر واقع شد و کمپانی در آن منطقه فلج گردید؛ بنابراین به دولت شکایت برد. دولت تهدید کرد که اگر علما تسلیم نشوند و مردم شورش کنند، خانه‌های مردم را به توپ خواهد بست، اما علما به جز یکی دو نفر، بقیه در مقابل این تهدیدها ایستادگی کردند.

جنبش اصفهان چند ویژگی داشت: ۱ــ نقش آقانجفی در جنبش مردم، شکی در رهبری علما باقی نمی‌گذارد. هدف جنبش نیز مشخص بود؛ بنابراین حرکتی بی‌هدف و ناشی از احساسات نبود؛ ۲ــ گفتار ظل‌السلطان خطاب به تجار و تهدید آنان، از تلقی خاص او از نظام حکومت پرده برداشت. در بینش سیاسی آن حاکم، مردم گله و شاه شبان بود. چون و چرا در اوامر او جایز نبود و مردم وظیفه داشتند فقط اطاعت کنند و سوال و جواب محلی از اعراب نداشت، ولی علما، جبهه متحد و نیرومندی برای احقاق حقوق عام تشکیل دادند؛ ۳ــ هدف مبارزات فقط امتیازنامه رژی نبود، بلکه حملات شیخ‌محمدعلی (برادر آقانجفی) علاوه بر اینکه رژی و نماینده آن را در برمی‌گرفت، انتقاد از پر شدن دکان‌های اصفهان از کالاهای انگلیسی نیز بود؛ به همین دلیل کلیه کالاهای انگلیسی را حرام می‌دانست.

بازتاب قرارداد در مشهد

به دنبال ورود ماموران انگلیسی به مشهد، مردم دکان‌های خود را بستند و سر به شورش برداشتند، اما فتحعلی‌خان صاحب دیوان (حاکم مشهد) تنباکوفروشان را متقاعد کرد که دکان‌های خود را بازکنند. علاوه بر کسبه، نیروی عمده حرکت مشهد، طلاب بودند. آنان موفق شدند ماموران رژی را هراسان کنند، به طوری که حاکم مشهد آنان را ابتدا به ارک و سپس به منزل خود منتقل کرد. محور اعتراضات، ابتدا رژی بود، اما بعدا شورشیان آشکارا علیه انگلیس شعار می‌دادند و می‌گفتند که انگلیس می‌خواهد ایران را در لوای تجارت مثل هند تسخیر کند، ولی جنبش مشهد به دلیل فقدان رهبری دینی قدرتمند نتوانست مانند شیراز، تبریز و اصفهان، قدرت بسیج مردم را افزایش دهد. در سایر شهرهای ایران، مثل قزوین، یزد و کاشان نیز تظاهراتی بر ضد رژی به وقوع پیوست.

تهران و تحریم تنباکو

در جنبش‌ها و مبارزات، مراکز حکومت، جایگاه اول را دارند. تهران نیز به دلیل ارتباطات سیاسی و اقتصادی، دارای جایگاهی تعیین‌کننده در جنبش تنباکو بود؛ به ویژه اینکه رهبری دینی تهران را عالمی چون میرزاحسن آشتیانی بر عهده داشت. علمای تهران، تجار بزرگ و کسبه جزء، دائم به منزل میرزای آشتیانی می‌رفتند و درباره قرارداد رژی با وی رایزنی می‌کردند. روحانیان در بین مردم درباره مضرات قرارداد رژی صحبت می‌نمودند و از میان آنها، ملافیض‌الله فاضل دربندی، تندترین خطابه‌ها را بر ضد شاه ایراد می‌کرد؛ به همین دلیل به دستور دولت دستگیر و با بی‌احترامی به عراق تبعید شد و به تبعیدی‌های سامرا پیوست. میرزای آشتیانی با شاه و صدراعظم ملاقات کرد و از پیامدهای قرارداد به آنها تذکر می‌داد، اما هیچ‌کدام از این ملاقات‌ها، اثر مستقیم نداشت.

علمای تهران نیز به تدریج به این نتیجه رسیدند که باید راه علمای اصفهان را در پیش گیرند و استعمال تنباکوی کمپانی را تحریم کنند.

فتوای تحریم تنباکو

در این زمان، علاوه بر توضیحات سیدعلی‌اکبر فال‌حصیری، منیرالدین اصفهانی و ملافیض‌الله فاضل دربندی ــ سه عالم تبعیدی به سامرا ــ درباره اوضاع ایران و رفتار نادرست ماموران ایرانی و انگلیسی‌ها با علما و مردم، مجتهدان ساکن ایران هم پیوسته با میرزای شیرازی در تماس بودند و با ارسال نامه‌ و تلگراف و اعزام نماینده، وی را از امور ایران مطلع می‌ساختند و از وی کسب تکلیف می‌کردند. براساس همین اطلاعات، میرزای شیرازی به این نتیجه رسید که در برابر دربار با دیپلماسی نمی‌توان قرارداد را لغو کرد. از طرف دیگر، هیجان عمومی به حد اعلای خود رسیده بود و مردم و علما، همه چشم به راه سامرا بودند. علما به این نتیجه رسیده بودند که صدای آنها و مردم بدون پشتوانه‌ مرجعیت شیعه به جایی نمی‌رسد. در این میان، شایع شد که میرزای شیرازی فتوای تحریم تنباکو را صادر کرده و نزد علمای اصفهان فرستاده است. این شایعه فرح‌انگیز، روان افسرده مسلمانان را طراوتی تازه بخشید. در تهران نیز این خبر پخش شد که حکم میرزا از سامرا رسیده است. متن حکم در تمامی بازار و مساجد و مجامع و سردرها با صدای بلند برای مسلمانان خوانده شد. این خبر، شور عظیمی در تهران برپا کرد.