اسدالله علم به دلیل حمایت بی‌دریغ از شاه در جریان کودتا علیه دکتر محمد مصدق، نه‌تنها از تبعید رها شد و به تهران آمد، بلکه با سرعت در ردیف نزدیک‌ترین یاران شاه قرار گرفت و یکی از یاران حلقه اول او شد. برپایه پژوهش حاضر پس از کودتا علیه مصدق بود که علم به وزارت دربار نیز رسید... آخرین گزارشی که از اقدامات ضددولتی اسدالله علم و طرفداران وی در بیرجند در دست داریم، مربوط به ۲۱ مرداد ماه ۱۳۳۲، یعنی حدود یک هفته قبل از سقوط دولت مصدق است. در آن برهه اسدالله علم با نفوذی که در میان نیروهای انتظامی آن مناطق داشت، آنها را بر ضد دولت تحریک می‏کرد تا در بخش‌های مختلف شهر بیرجند و روستاهای اطراف ایجاد بلوا و شورش کنند:

ریاست محترم ستاد ارتش ـ به موجب گزارش تلگرافی حزب ایران بیرجند، استوار ضیایی که از نزدیکان آقای علم است برای دفع ملخ با عده‌ای سرباز به قریه زهان رفته و برای اینکه در آن نقطه مرزی ایجاد بلوا و آشوب نماید نسبت به مردم فحاشی و تیراندازی نموده که اگر بردباری و متانت مردم نمی‏بود هر آینه وضع خطرناکی پیش آمد کرده منجر به خونریزی و کشتار می‏گردید. چون آقای علم که از عناصر ضدملی است و به طوری که مشهود است با ضعف دولت ملی و ایجاد اغتشاش در آن حدود مرتبا در حال فعالیت و مشغول توطئه و دسیسه‏بازی است. خواهشمند است مراتب تلگرافا از لشکر خراسان استعلام و نسبت به استقرار نظم و حسن سلوک مامورین و ارتش با مردم دستورات لازم را صادر فرمایید...

بالاخره توطئه‌ها و آشوب‌های عناصر داخلی با همکاری عناصر خارجی موثر واقع شد و دولت دکتر محمد مصدق پس از ماه‌ها تلاش و مقاومت در برابر مشکلات عدیده سیاسی، اقتصادی به سقوط کشانیده شد و بلافاصله سپهبد فضل‌‏الله زاهدی به نخست‌‏وزیری رسید. به تدریج فراریان و تبعیدشدگان به کشور و مرکز حکمرانی بازگشتند و شخص شاه بار دیگر، ولی این بار با اختیارات و قدرت بیشتری نسبت به قبل، بر تخت سلطنت تکیه زد. اسدالله علم نیز که به دنبال سقوط مصدق به نتیجه دلخواه رسیده بود، مناطق شرقی کشور را به مقصد تهران ترک کرد تا در شادی ناشی از به سقوط کشانیده شدن دولت مصدق توسط کشورهای خارجی بیشتر سهیم شود، اما قبل از ترک بیرجند هیاتی را به سرپرستی یکی از طرفدارانش به نام محمد کوثری مامور کرد تا طرفداران نخست‏وزیر سابق یعنی مصدق را در بیرجند و حومه آن مورد تعقیب و محاکمه قرار دهد. این ماموریت به همان نحوی که اسدالله علم دستور داده بود، انجام شد. محمد کوثری طی نامه‌ای در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۳۲ خطاب به اسدالله علم در این باره می‏نویسد:

پس از سلام... باور بفرمایید با تشریف بردن جنابعالی از بیرجند خودم را تنها احساس می‏کنم. باری، بی‌نهایت خوشحال و مفتخرم که با ختم پرونده معهود توانسته‌ام یکی از هزاران وظیفه‌ای را که در قبال... آن جناب بر عهده دارم به نحو احسن انجام دهم... همان طور که فرموده بودید برای تسریع در ختم پرونده، منتهای کوشش به عمل آمد؛ ولی چون عده‏ای از متهمین متواری بودند چند روزی به طول انجامید.... الان وضع شهر خوب و آرام است...

هنگامی که دکتر مصدق پس از کودتا دستگیر و بازداشت شد زمزمه‌هایی به گوش رسید، حاکی از اینکه محاکمه وی غیرعلنی خواهد بود. به همین دلیل دکتر مصدق در بازداشتگاه خود دست به اعتصاب غذا زد. برخی از دوستانش مانند الهیارصالح طی ملاقاتشان با مصدق از او تقاضا کردند به اعتصاب غذا پایان دهد؛ اما وی می‏گفت: «تا دادگاه علنی نشود لب به غذا نمی‏زنم تا بمیرم.»

تا اینکه اسدالله علم به مصدق قول داد دادگاه علنی خواهد بود و او هم دست از اعتصاب غذایش برداشت.

نقش اسدالله علم در به سقوط کشانیدن دولت مصدق بی‌تردید قابل‌ملاحظه بود. در واقع هم هدایت شبکه اصلی عناصر داخلی ضد کودتا تا حد زیادی در دست او و همکار و همفکرش شاپور ریپورتر بود و سازماندهی و اجرای اغلب توطئه‌های داخلی بر ضد دولت مصدق نیز توسط اعضای شبکه شاپور ریپورتر و علم که ویراستار کتاب ظهور و سقوط از آن به نام «بدامن» نام می‏برد، انجام گرفت. شرکت فعال و بسیار موثر اسدالله علم در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ موقعیت سیاسی او را در نزد شخص شاه و عناصر خارجی طرفدار وی به طور قابل‌ملاحظه‏‌ای افزایش داد. از این به بعد اسدالله علم به عنوان عالی‏ترین مشاور شاه در عرصه کشور ظاهر خواهد شد. علینقی عالیخانی که دوست نزدیک علم بود در این باره چنین داوری می‏کند: پس از سقوط مصدق، علم بی‌درنگ با خانواده‏اش از تبعید بیرجند به تهران بازگشت و از نو به سرپرستی املاک پهلوی گماشته شد. این بار دیگر او از آزمایش در شرایط دشوار پیروز بیرون آمده بود. شاه خونسردی او را در برابر خطر و عقل سلیم او را در رویارویی با مشکلات دیده بود. از سوی دیگر به استعداد علم در مذاکره با دیگران و قانع کردن آنان پی برده بود. به این سان با آنکه شغل رسمی وی سرپرستی املاک بود، شاه بیش از پیش او را مامور پیام‌ها و تماس‌های محرمانه می‏کرد. این تماس‌ها دیگر تنها با متنفذان و سیاست‏پیشگان داخلی نبود و محافل دیپلماتیک خارجی را نیز دربرمی‏گرفت. از این پس علم یکی از مهره‌های حساس اجرای سیاست شاه شد و این وضع فارغ از اینکه شغل رسمی او چه بود تا پایان وزارت دربار او ادامه یافت. اسدالله علم طی زمامداری دکتر محمد مصدق دچار سختی و مرارت شده و از هر سو مورد حمله و انتقاد طرفداران مصدق و دیگر گروه‌های مخالف قرار گرفته بود. در واقع هم هیچ کس دیگری را نمی‏شناسیم که به اندازه اسدالله علم، به‌رغم تحمل فشارهای عدیده، در راه مبارزه با دکتر مصدق آن همه سرسختی از خود نشان داده باشد؛ بنابراین ما هم با این گفته محمدحسن گنجی موافقیم که گفت: «علم در تمام مدت ... روزهای دشوار قبل از ۲۸ مرداد انواع فشارها و اهانت‌ها و خفت‏ها را تحمل کرد؛ ولی در اراده او کمترین خللی به وجود نیامد.»از اولین اقدامات شاه پس از بازگشت دوباره به سلطنت، پرداخت پاداش به کسانی بود که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش موثر و قابل‌ملاحظه‏ای بر عهده داشتند. اداره املاک و مستغلات پهلوی که در این زمان تحت ریاست اسدالله علم بود، مامور این پرداخت‌ها شد.

منبع: iichs.org