حسن یکتا

روس‌ها که می‌دیدند علاوه بر شرکت‌های انگلیسی، حالا باید برای امتیاز نفت شمال با یک شرکت آمریکایی نیز رقابت کنند، بار دیگر به قرارداد ۱۹۲۱ برگشته و به ماده ۱۳ این قرارداد استناد کردند... انگلیسی‌ها نیز همانند همیشه به مقام‌های ایرانی اخطار دادند که خواستار امتیاز نفت شمال بوده‌اند و... اما مشیرالدوله مقاومت پیشه کرده بود...

امتیاز نفت‌ شمال‌ و اعتراض‌ شوروی‌

همزمان‌ با روی‌ کارآمدن‌ مشیرالدوله‌ که‌ مذاکرات‌ شرکت‌های‌ نفت‌ جنوب‌ و استاندارد اویل‌ بر سر همیاری‌ در بهره‌برداری‌ از نفت‌ شمال‌ ایران‌ ادامه‌ داشت، دولت‌ شوروی‌ که‌ تا پیش‌ از انتشار خبر مشارکت‌ شرکت‌ نفت‌ ایران‌ و انگلیس‌ با استاندارد اویل‌ ساکت‌ بود، به‌ محض‌ آگاهی‌ از موضوع‌ به‌ مخالفت‌ با آن‌ برخاست. فئودورروتشتین‌ - سفیر شوروی‌ در ایران‌ - بی‌درنگ‌ نامه‌ اعتراض‌آمیز دولت‌ متبوع‌ خود را تسلیم‌ مشیرالدوله‌ کرد و این‌ قرارداد را نقض‌ آشکار پیمان‌ ۱۹۲۱ ایران‌ و شوروی‌ دانست. براساس‌ ماده‌ سیزدهم‌ عهدنامه‌ مودت‌ ایران‌ و شوروی‌ در سال‌ ۱۹۲۱ دولت‌ شوروی‌ تمام‌ امتیازات‌ دولت‌ روسیه‌ تزاری‌ یا اتباع‌ آن‌ کشور در ایران‌ را به‌ دولت‌ ایران‌ واگذار کرده‌ بود؛ مشروط‌ بر اینکه‌ ایران، امتیازات‌ مزبور را به‌ موسسات‌ یا اتباع‌ کشورهای‌ دیگر واگذار نکند. دولت‌ شوروی‌ بر مبنای‌ این‌ ماده‌ معتقد بود؛ هیچ‌ دلیلی‌ وجود ندارد که‌ امتیاز نفتی‌ خوشتاریا از مجموع‌ این‌ امتیازات‌ حذف‌ شود. این‌ دولت‌ همواره‌ امتیاز خوشتاریا را از جمله‌ امتیازاتی‌ می‌دانست‌ که‌ به‌ دولت‌ ایران‌ واگذار شده‌ است‌ و بر این‌ موضوع‌ در ماده‌ دوازدهم‌ عهدنامه‌ تاکید شده بود که‌ «دولت‌ شوروی‌ سایر امتیازات‌ را هم‌ علاوه‌ بر آنچه‌ در مواد ۹ و۱۰ ذکر شد که‌ دولت‌ سابق‌ تزاری‌ عنفا برای‌ خود و اتباع‌ خود از دولت‌ ایران‌ گرفته‌ بود؛ از درجه‌ اعتبار ساقط‌ می‌دارد.» در پی‌ اعتراض‌ شوروی، سفارت‌ انگلستان‌ در تهران‌ به‌ مشیرالدوله‌ اطلاع‌ داد که‌ ادعای‌ شرکت‌ نفت‌ ایران‌ و انگلیس‌ نسبت‌ به‌ امتیاز نفت‌ شمال‌ همچنان‌ به‌ قوت‌ خود باقی‌ است‌ و اگر ایران‌ با امتیاز پیشنهاد شده‌ از سوی‌ استاندارد نیوجرسی‌ موافقت‌ کند؛ چنین‌ فرض‌ خواهد شد که‌ شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ نیز در آن‌ مشارکت‌ دارد. در واکنش‌ به‌ کوشش‌های‌ شوروی‌ و بریتانیا برای‌ انحصار منابع‌ نفت‌ ایران، دولت‌ مشیرالدوله‌ سیاست‌ خود را مقاومت‌ در برابر ائتلاف‌ استاندارد و شرکت‌ نفت‌ ایران‌ و انگلیس‌ قرار داد. پیرنیا به‌ شدت‌ مخالف‌ اعطا و همیاری‌ شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ در امتیاز نفت‌ شمال‌ بود. وی‌ هرگونه‌ مشارکت‌ استاندارد اویل‌ با شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ را منوط‌ به‌ تصویب‌ مجلس‌ می‌دانست‌ و گرفتن‌ رای‌ مثبت‌ از مجلس‌ را به‌ خاطر حساسیت‌ افکار عمومی‌ بعید می‌دید. با این‌ وجود، چنین‌ می‌گفت: «دولت‌ روسیه‌ همین‌ قدر که‌ راضی‌ شده، بر ضد کمپانی‌ آمریکایی‌ در نفت‌ شمال‌ ضدیت‌ نکند، ولی‌ با شرکت‌ انگلیسی‌ قطعا ضدیت‌ خواهد کرد و اگر احیانا به‌ واسطه‌ فشار انگلیس‌ و آمریکا، مسکو ظاهرا ساکت‌ باشد، در باطن‌ دست‌ از تحریکات‌ برنخواهد داشت‌ و در سرحد شمال‌ زحمت‌ها برای‌ اولیای‌ دولت‌ فراهم‌ خواهد کرد.» بر همین‌ اساس‌ تاکید داشت‌ که: «امتیاز نفت‌ تماما با خود استاندارد باشد و اگر مشارالیه‌ می‌خواهد قراری‌ به کمپانی‌ جنوب‌ بدهد، این‌ قرارداد در هر حال‌ نباید براساس‌ شراکت‌ باشد. مثلا اگر استاندارد، امتیاز را تماما خود بگیرد؛ ولی‌ قراری‌ بدهد که‌ درصدی‌ فلان‌ قدر از نفت‌ استخراجی‌ را به‌ کمپانی‌ جنوب‌ به‌ عنوان‌ فروش‌ یا غیر آن‌ خواهد داد، به‌ اصول‌ مصوبه‌ مجلس‌ خللی‌ وارد نمی‌آید و تصور نمی‌کنم؛ جای‌ ایراد باشد.»

برخلاف‌ مشیرالدوله، حسین‌علا - مامور پیگیری‌ انعقاد قرارداد با شرکت‌ استاندارد اویل‌ - معتقد بود: «شرکت‌ کمپانی‌ نفت‌ جنوب‌ در امتیاز نفت‌ شمال‌ بی‌ضرر است‌ و موجب‌ افتتاح‌ مملکت‌ و دخول‌ آمریکا ولو با کمک‌ انگلیس‌ می‌شود و به‌ قدری‌ برای‌ ایران‌ مفید است‌ که‌ صلاح، قبول‌ آن‌ خواهد بود.» اما مشیرالدوله‌ تاکید داشت‌ که‌ همیاری‌ دو شرکت‌ نفتی‌ در امتیاز نفت‌ شمال‌ از طریق‌ مجلس‌ رد خواهد شد؛ زیرا با اصول‌ پنج‌گانه‌ اعطای‌ امتیاز نفت‌ شمال‌ به‌ استاندارد اویل‌ مغایرت‌ دارد. علاوه‌ بر این، وی‌ مخالف‌ دریافت‌ قرض‌ از شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ برای‌ وثیقه‌ گذاری‌ عایدات‌ نفت‌ جنوب‌ بود، زیرا باور داشت: «اگر کمپانی‌ نفت‌ جنوب‌ یک‌ میلیون‌ دلار را بدهد، ممکن‌ است‌ که‌ چهار میلیون‌ دیگر را در آینده‌ ندهد و دولت‌ ایران‌ هم‌ نتواند از استاندارد استقراض‌ نماید و به‌ این‌ ترتیب‌ چون‌ عایدات‌ نفت‌ جنوب‌ وثیقه‌ یک‌ میلیون‌ دلار می‌شود؛ دیگر دولت‌ محلی‌ برای‌ استقراض، چهار میلیون‌ نخواهد داشت.» با وجود مخالفت‌های‌ دولت‌ ایران‌ با همیاری‌ شرکت‌ نفت‌ ایران‌ و انگلیس‌ در نفت‌ شمال، مذاکرات‌ - کدمن‌ مدیرعامل‌ شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ - با مدیران‌ استاندارد اویل‌ ادامه‌ یافت‌ و به‌ انعقاد قراردادی‌ بین‌ دو طرف‌ انجامید.

این‌ قرارداد که‌ توسط‌ مورگان‌ شوستر تنظیم‌ شده‌ بود؛ در نهم اسفند ۱۳۰۰ به‌وسیله‌ کاردار آمریکا در ایران‌ به‌ پیرنیا تسلیم‌ شد. در این‌ قرارداد آمده‌ بود که‌ براساس‌ قانون‌ آمریکا شرکت‌ جدیدی‌ به‌ نام‌ شرکت‌ نفت‌ ایران‌ - آمریکا تشکیل‌ خواهد شد که‌ منابع‌ نفتی‌ و معدنی‌ ۵ استان‌ شمالی‌ ایران‌ را به‌ جای‌ امتیاز خوشتاریا و فرمان‌ سپهسالار مبنی‌ بر اکتشاف‌ نفت‌ بعضی‌ از نقاط‌ مازندران‌ - محال‌ ثلاثه‌ تنکابن، کجور و کلارستاق‌ - استخراج‌ نماید. براساس‌ این‌ قرارداد، شرکت‌ نفت‌ استاندارد اویل‌ آمریکا متعهد شده‌ بود که‌ ابتدا مبلغ‌ صد هزار لیره‌ بابت‌ نصف‌ مطالبات‌ خوشتاریا به‌ شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ بپردازد و در مدت‌ یک‌ سال‌ ۷۸۱۰۰ لیره‌ دیگر نیز پرداخت‌ کند. شرکت‌ نفت‌ ایران‌ و آمریکا توسط‌ استاندارد اویل‌ اداره‌ می‌شد و هر دو شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ و استاندارد در آن‌ سهم‌ مساوی‌ داشتند. اتباع‌ و دولت‌ ایران‌ حق‌ داشتند تا میزان‌ ۲۰ درصد در سرمایه‌ این‌ شرکت‌ سهیم‌ باشند. از دیگر مواد قرارداد این‌ بود، در صورتی‌ که‌ نفت‌ به‌ مقدار کافی‌ پیدا نشود؛ استاندارد می‌تواند پیش‌ از ۱۱ اسفند ۱۳۰۳ خود را کنار بکشد، در این‌ صورت‌ سهام‌ آن‌ به‌ شرکت‌ نفت‌ جنوب‌ واگذار خواهد شد. همچنین‌ در قرارداد آمده‌ بود، اگر شرکت‌ اقدامی‌ ضدحقوق‌ سلطنتی‌ ایران‌ نماید؛ امتیاز از درجه‌ اعتبار ساقط‌ است. براساس‌ این‌ قرارداد حقوق‌ دولت‌ ایران‌ از عایدات‌ نفت‌ جنوب‌ پرداخت‌ شد.