قرارداد سری 1915

انقلابیون بلشویک پس از اخراج تزارها از روسیه در یک عمل انقلابی، اسناد قراردادهای سری منعقد شده با کشورهای دیگر به ویژه انگلستان را افشا کردند. قرارداد سری ۱۹۱۵ میان انگلیس و تزارهای روسی از جمله اسنادی بود که منتشر و معلوم شد که این دو کشور قدرتمند ایران را به ۳ منطقه شمال، جنوب و بی‌طرف تقسیم کرده‌اند... ب- قرارداد ۱۹۱۵

به طوری که در کتاب تاریخ معاصر ایران چاپ مسکو (نوشته ایوانف) آمده است، دولت شوروی به‌منظور افشاگری سیاست‌های جابرانه دوران تزارها، کلیه قراردادهای محرمانه‌ای را که بین دولت تزاری با سایر دول بزرگ و استعماری درباره ایران و سایر کشورهای مشرق زمین منعقد شده بود، منتشر ساخت که موافقت‌نامه سری روسیه تزاری با انگلستان در سال ۱۹۱۵ در خصوص تقسیم منطقه بیطرف ایران جزو این اسناد بود.

در قرارداد محرمانه ۱۹۱۵ علاوه بر اجرای مواد قرارداد ۱۹۰۷ مبنی بر تقسیم ایران بدو منطقه نفوذ، منطقه بی‌طرف مذکور در عهدنامه اخیر را نیز از بین برده بود.

به‌موجب قرارداد ۱۹۱۵ روسیه حق داشت که در منطقه نفوذ خویش یک عده قوای ایرانی موسوم به قزاق تحت‌نظارت و فرماندهی افسران روسی تشکیل داده و به‌نام قیم دولت ایران از قوای مزبور به هر ترتیبی که صلاح بداند استفاده نماید و مخارج آن را نیز جزو قروض دولت ایران منظور دارد.

به‌همین ترتیب، دولت انگلیس نیز مجاز بود که عین همین عمل را در جنوب کشور به‌نام پلیس جنوب انجام دهد.

مالیه کشور نیز تحت‌کنترل کمیسیون مختلط انگلیس و روس قرار گیرد.

مقارن این قرارداد روس و انگلیس توافق نمودند که نیروهای روسیه تزاری بتوانند تا خاتمه جنگ در مناطق شمال ایران آزادی عمل داشته باشند و به همین ترتیب نیروهای انگلیسی (هندی) در ناحیه جنوب حضور خواهند داشت. در مورد هیچ یک از قراردادهای فوق - که محرمانه بودند - از ایران نظری نخواستند.با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ کلیه قراردادهای نابرابر استعماری دوران تزار با ملل تحت‌ستم دیگر باطل شد و یک‌جانبه ملغی شد و تصریحا به قرارداد ترکمنچای ۱۸۲۸ و قراردادهای ۱۹۰۷ اشاره گردید.همچنین در ماه اوت ۱۹۱۵ به‌موجب قراردادی که به‌صورت محرمانه در قسطنطنیه، بین اعضای اتحاد (آنتانت) انگلیس و فرانسه و روسیه امضا شده بود، در مورد چگونگی تقسیم ماترک امپراتوری عثمانی توافق شده بود که تنگه بسفر و داردانل و قفقاز و سرزمین‌های متصل به استانبول در دو طرف توسط روسیه اشغال شود و به این ترتیب به آرزوی دیرینه خود برای کنترل تنگه‌های مزبور برسد.

مصر و عراق تحت‌الحمایه انگلیس و قبرس کلا به بریتانیا داده شوند. فرانسه، سوریه (شامل لبنان) را تحت‌الحمایه خود کند و در سیلسی آزادی عمل داشته باشد.

ج- دولت ملی در کرمانشاه

در زمان جنگ جهانى اول، قواى روسیه تزاری و انگلیس و فرانسه (آنتانت سه جانبه) از یک طرف با هم متفق بودند و از طرفی با عثمانى و آلمان و اتریش و مجارستان و بلغارستان (و بعدا ایتالیا که در ۱۹۱۵ به اتریش اعلان جنگ داد) که موسوم به قدرت‌های مرکزی (Central Powers) بودند، در وضعیت مخاصمه و جنگ بودند.

به‌رغم موضع بى‌طرفى ایران، به‌ویژه قشون‌هاى عثمانى و روسیه تزاری در مناطق شمال و غرب ایران درگیر بودند و مناطقی را تحت‌اشغال قوای خود داشتند.

در تهران به تبعیت از دول متحارب، طرفداران روس و انگلیس از طرفى و رجال متمایل به آلمان و عثمانى از سوى دیگر نیز با یکدیگر رقابت داشتند و هر یک از آنان به‌حسب ارزیابى‌هاى خود در نهایت یک طرف را برنده جنگ مى‌دانستند و معتقد بودند که باید براى حفظ منافع مملکت با آن جناح بند و بست نمایند. وقتى قشون روس پس از امضای قرارداد سری ۱۹۱۵ با انگلیس با بهانه‌هایی نظیر حفظ امنیت سفارتخانه در ایام محرم، به سمت تهران در حال پیش روى بود، مستوفى‌الممالک تحت‌تاثیر پاره‌ای از ملیون و به تبعیت از وکلاى دموکرات و رجال شاخص نظیر مرحوم مدرس، معتقد بود که براى ریشه‌کن کردن نفوذ روس و انگلیس و خلاصی از چنبره آنان باید در این بحبوحه جنگ به عثمانى و آلمان متوسل شد؛ زیرا آنها سابقه استعمارى کمترى در ایران دارند. ضمن آنکه آنها را فاتح نهایی جنگ می‌دانستند.

این گروه، پیشروى روس‌ها و انگلیس‌ها را موقتى مى‌دانستند. طبق نوشته پروفسور پیتر آوری استاد تاریخ دانشگاه کمبریج، اقدامات پشت جبهه افسران اطلاعاتی و عملیاتی آلمانی در بین عشایر و ایلات و نیز عملیات موفقیت‌آمیز آنها در جنوب در برچیدن مراکز نفوذ انگلستان و ترور صاحب منصبان انگلیسی و تقارن آن با شکست نیروهای متفقین در داردانل، ملیون ایرانی را در ارزیابی خود مبنی بر پیروزی نهایی آلمان‌ها مطمئن‌تر کرد.در آن زمان گراهام، کنسول انگلیس در اصفهان که منطقه فعالیت‌های عملیاتی زوگمایر، جاسوس آلمانی، بود تیر خورد. معاون کنسول انگلیس در شیراز که یک نفر هندی بود در سپتامبر ۱۹۱۵ به‌قتل رسید. کی یر یک جاسوس روس نیز ترور شد و بالاخره نمایندگان سیاسی و کارمندان بانک‌های شاهنشاهی در شهرهای شیراز و کرمان و یزد به دلیل فقدان امنیت تخلیه شدند.