نویسنده متن یادشده با مراجعه به برخی اسناد و نوشته‌ها درباره فساد مالی دوران پهلوی دوم، به این نتیجه رسیده است که هر دولت بر سرکار در دوران ۳۷ ساله محمدرضا پهلوی فاسدتر از دولت قبلی بوده است... علاوه بر این خانواده شاه نیر غرق در فساد بوده‌اند و فقط برای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله رقمی معادل ۱۰۰ میلیون دلار هزینه شده است... برآورد شده‌ که‌ خاندان‌ سلطنتی‌ ۵ درصد کل‌ سرمایه‌ ثابت‌ ناخالص‌ کشور را در برنامه‌ پنجم‌ به‌ صورت‌ بخش‌ خصوصی‌ داخلی‌ سرمایه‌گذاری‌ کرده‌ بودند.این‌ وضعیت‌ اقتصادی‌ در جامعه‌ باعث‌ شکل‌گیری‌ انحصار خاصی‌ شده‌ بود که‌ بخش‌ بزرگی‌ از آن‌ در دست‌ خاندان‌ پهلوی‌ بود و با وجود انحصارات‌ در اقتصاد داخلی، دیگر کسی‌ را یارای‌ رقابت‌ با آنها نبود. از طرفی‌ بنیاد پهلوی‌ سالانه‌ بالغ‌‌بر ۴۰ میلیون‌ دلار یارانه‌ می‌گرفت‌ و تنها در سال‌ ۱۳۵۶، سهام‌ ۲۰۷ شرکت‌ شامل‌ ۸ شرکت‌ معدنی، ۱۰ کارخانه‌ سیمان، ۱۷ بانک‌ و شرکت‌ بیمه‌ای، ۲۳ هتل، ۲۵ کارخانه‌ فلزات، ۲۵ واحد کشت‌ و صنعت‌ و ۴۵ شرکت‌ ساختمانی‌ را در اختیار داشت. این‌ وضعیت‌ اقتصاد کشور را فلج‌ کرده‌ بود، با توجه‌ به‌ اینکه‌ قشر عظیمی‌ از جامعه‌ به‌ شدت‌ از فقر، تبعیض‌ و شکاف‌ طبقاتی‌ رنج‌ می‌برد، بحران‌های‌ اقتصادی‌ روز به‌ روز بر وخامت‌ اوضاع‌ افزوده‌ بود. کسی‌ هم‌ که‌ می‌خواست‌ سرمایه‌گذاری‌ کند، در دام‌ انحصارات‌ خاندان‌ سلطنتی‌ افتاده‌ و مضمحل‌ می‌شد، چرا که‌ اجازه‌ کار پیدا نمی‌کرد؛ به‌ نمونه‌ای‌ از این‌ موضوع‌ اشاره‌ می‌کنیم: «از آن‌ جا که‌ شاهپور غلامرضا کارخانه‌ سیمان‌ داشت، نمی‌گذاشت‌ کسی‌ اجازه‌ تاسیس‌ کارخانه‌ سیمان‌ بگیرد و در نتیجه‌ این‌ مساله‌ بود که‌ مملکت‌ دچار کمبود سیمان‌ شد.»

برپایی‌ مجالس‌ عیش‌ و نوش، جشن‌ها و میهمانی‌های‌ بسیار و پرخرج‌ از دیگر مواردی‌ بود که‌ هر یک‌ از اعضای‌ خاندان‌ سلطنت‌ و وابستگان‌ به‌ میل‌ خود انجام‌ می‌دادند. هزینه‌ تمام‌ این‌ مجالس‌ پرخرج‌ که‌ دور از شان‌ والای‌ انسانی‌ بودند، از بودجه‌های‌ مملکتی‌ و خزانه‌ عمومی‌ تامین‌ می‌شدند. به‌ عنوان‌ مثال، مراسم‌ جشن‌ ۲۵۰۰ ساله‌ را مرور می‌کنیم؛ این‌ جشن‌ که‌ به‌ مناسبت‌ سالگرد بنیان‌گذاری‌ نخستین‌ سلسله‌ شاهنشاهی‌ در ایران‌ بر پا شد به‌ شکل‌ مفتضحانه‌ای‌ برگزار شد. این‌ جشن‌ تنها برای‌ رهبران‌ کشورهای‌ خارجی‌ تدارک‌ دیده شد و به‌ همین‌ خاطر کلیه‌ فعالیت‌های‌ تدارکاتی‌ آن‌ نیز به‌ خارجیان‌ سپرده‌ شد. جشن‌ها با بریز و بپاش‌ فراوانی‌ برگزار شدند و هزینه‌ یکصد میلیون‌ دلاری‌ آن‌ هم‌ از خزانه‌ مملکتی‌ پرداخت‌ شد. در مجالس‌ برپا شده‌ اعمال‌ خلاف‌ اخلاق‌ و فاسد جاری‌ بود، تنها برای‌ تزئین‌ و چراغانی‌ شهر تهران‌ حدود هشتاد میلیون‌ تومان‌ هزینه‌ شد؛ در حالی‌ که‌ در جنوب‌ شهر، مردم‌ از شدت‌ قحطی‌ و خشکسالی‌ مجبور بودند اطفال‌ خود را بفروشند. به‌ همین‌ دلیل‌ جرقه‌های‌ اعتراض‌ و انزجار از شاه، خاندان‌ سلطنتی‌ و دولت‌های‌ وابسته‌ شعله‌ورتر شد.سوء استفاده‌های‌ مالی، رشوه‌خواری‌ و فساد مالی‌ در معاملات‌ داخلی‌ و خارجی‌ فراوان‌ بود، به‌ طوری‌ که‌ در طول‌ تاریخ‌ ۲۵۰۰ ساله‌ پادشاهی‌ سابقه‌ نداشت. این‌ مساله‌ تنها مشکل‌ موجود نبود، بلکه‌ اعضای‌ خانواده‌ سلطنتی‌ که‌ از این‌ راه‌ها ثروت‌ کلانی‌ به‌ دست‌ آورده‌ بودند، به‌ فساد اخلاقی‌ روی‌ آورده‌ بودند، قماربازی، عیاشی‌ و قاچاق‌ مواد مخدر از کارهای‌ معمول‌ آنها بود. فردوست‌ درباره‌ اشرف، خواهر محمدرضا پهلوی‌ نوشته: «قماربازی، قاچاق‌ مواد مخدر و عیاشی‌ که‌ با سوءاستفاده‌های‌ مالی‌ همراه‌ بود از جمله‌ کارهای‌ روزمره‌ اشرف‌ بود.» دخالت‌های‌ دربار در امور مربوط‌ به‌ مواد مخدر تنها به‌ اشرف‌ ختم‌ نمی‌شد، بلکه‌ هر یک‌ به‌ نوعی‌ سهیم‌ بودند و حتی‌ دولت‌های‌ بر سر کار آمده‌ و برخی‌ از شخصیت‌های‌ صاحب‌ قدرت‌ نیز به‌ این‌ کار مبادرت‌ داشتند.نمونه‌های‌ بسیاری‌ از ارتکاب‌ اعمال‌ فاسد توسط‌ خاندان‌ پهلوی‌ وجود دارد که‌ به‌ عنوان‌ مثال‌ روزنامه‌ کیهان‌ در شهریور و مهرماه‌ سال‌ ۱۳۷۶ طی‌ سلسله‌ مقالاتی‌ با عنوان‌ «دزدان‌ با چراغ» به‌ آنها اشاره‌ کرده‌ است‌ و خاطرات‌ موجود و کتاب‌های‌ نوشته‌ شده‌ در این‌ زمینه‌ توسط‌ نویسندگان‌ داخلی‌ و خارجی‌ نیز بر این‌ موضوع‌ تاکید دارند؛ بنابراین‌ وقتی‌ شاه‌ و خاندان‌ پهلوی‌ در فساد مالی‌ غوطه‌ور هستند، می‌توان‌ وضع‌ دولت‌های‌ وابسته‌ را در آن‌ دوران‌ حدس‌ زد و اگر تلاشی‌ برای‌ مبارزه‌ با فساد صورت‌ گرفته‌ به‌ یقین‌ ادعایی‌ دروغ‌ بوده‌ که‌ راه‌ به‌ جایی‌ نمی‌برد.

دولت‌های‌ فاسد در رژیم‌ سابق‌

فساد مالی‌ وزیران‌ و دولت‌های‌ بر سر کار آمده‌ در دوران‌ پهلوی‌ دوم‌ زبانزد خاص‌ و عام‌ است. هر دولتی‌ که‌ بر مسند قدرت‌ می‌نشست، بیشتر از دولت‌ قبلی‌ مرتکب‌ اعمال‌ فاسد می‌شد و جالب‌ اینجا است‌ که‌ هر دولت‌ و کابینه‌ای‌ که‌ بر سر کار می‌آمد، سرلوحه‌ کار خود را مبارزه‌ با فساد قرار می‌داد و اعلام‌ می‌کرد: «دولت‌ها با فساد و در کنار فساد زندگی‌ کرده‌اند و با عوامل‌ و اسباب‌ فساد در حال‌ سازش‌ دائمی‌ و همزیستی‌ مسالمت‌آمیز به‌ سر برده‌اند.»مهم‌ترین‌ و اصلی‌ترین‌ راه‌ برای‌ سوءاستفاده‌های‌ مالی‌ و فساد دولت‌های‌ رژیم، خرید تسلیحات‌ از طریق‌ بودجه‌ نظامی‌ بود. طبق‌ آمار موجود در دهه‌ ۱۹۷۰ ارتش‌ ایران‌ دارای‌ سلاح‌هایی‌ بود که‌ حتی‌ نیروهای‌ نظامی‌ آمریکا هم‌ به‌ آنها مجهز نبودند و برخی‌ از آنها برای‌ ارتش‌ آمریکا گران‌ تشخیص‌ داده‌ شده‌ بود. بودجه‌ مستقیم‌ وزارت‌ جنگ‌ از سال‌ ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به‌ میزان‌ ۶۵ میلیارد ریال‌ یعنی‌ چهار برابر بودجه‌ صنعتی‌ و کشاورزی‌ بود؛ کمک‌های‌ نظامی‌ آمریکا به‌ ایران‌ باعث‌ شد ۴۰ درصد از بودجه‌ نفت‌ که‌ باید‌ برای‌ کارهای‌ عمرانی‌ و توسعه‌ اقتصادی‌ خرج‌ می‌شد، صرف‌ کسری‌ بودجه‌ ناشی‌ از نظامی‌کردن‌ کشور شود.در دولت‌های‌ انتصابی، مشاغل‌ و پست‌های‌ دولتی، حکومتی‌ و سفارتخانه‌ای‌ با پرداخت‌ رشوه‌های‌ کلان‌ جابه‌جا می‌شد؛ این‌ مشاغل‌ ممکن‌ بود به‌ کسانی‌ داده‌ شود که‌ هرگز تخصصی‌ در امور محوله‌ نداشتند. نفوذ صاحبان‌ ثروت‌ و قدرت‌ در دولتمردان‌ و وزیران‌ به‌ جایی‌ رسیده‌ بود که‌ حتی‌ ممکن‌ بود اقتصاد مملکت‌ را با بحران‌ روبه‌رو کند. یکی‌ از این‌ نمونه‌ها مربوط‌ به‌ وقتی‌ است‌ که‌ گلسرخی، وزیر منابع‌ طبیعی‌ بود. وی‌ با یکی‌ از تجار معروف‌ به‌ نام‌ آهنچیان‌ قرار گذاشتند هر جا زمین‌ یا ملک‌ باارزشی‌ یافتند، آن‌ را جزو اراضی‌ منابع‌ طبیعی‌ (ملی) معرفی‌ کرده‌ و آن‌ را از تملک‌ صاحبش‌ خارج‌ کنند و بعد از خرید ارزان، زمین‌ را از ملی‌ بودن‌ خارج‌ کرده، به‌ چند برابر قیمت‌ بفروشند و در این‌ میان‌ سود حاصله‌ را بین‌ خود تقسیم‌ کنند. مواردی‌ از این‌ دست‌ در تاریخ‌ بسیار به‌ چشم‌ می‌خورد.