گروه تاریخ اقتصاد- نامه‌ای را که می‌خوانید چارلز برجیس (افسر نظامی مقیم ایران در سال‌های ۱۸۵۵-۱۸۲۸) به پدرش هنری برجیس در مورخ ۱۷ ژانویه ۱۸۳۱ نوشته است: سرانجام اقبال آن را داشتم تا از اینجا به شما نامه بنویسم؛ دیشب پس از سفری دریایی از قسطنطنیه به ترابوزان و پس از سیزده روز حرکت با کاروان شتر به اینجا رسیدیم. دریای سیاه با ما بسیار مهربان بود، سفرمان یازده روز طول کشید که طی آن بیشتر از آنکه آسیب ببینیم، ترسیدیم. هر چند از جهت کشتی و ناخدا باید از خداوند شکر کنیم، کالاها هم در وضعیت خوبی هستند و فکر نمی‌کنم که نه در خشکی و نه در دریا آسیبی به آنها وارد شده باشد. بخت ملاقات آقای برانت را در ترابوزان نداشتیم. او به ارزروم رفته بود و پس از سه روز انتظار برای دیدن وی ناچار از آنجا عزیمت کردیم. در هوایی برفی و بورانی او را در جاده کوهستانی دیدم. بسیار محبت کرد، البته نتوانستیم صحبت‌هایمان را کامل کنیم. از اینجا برایش نامه خواهم نوشت. امید بسیاری به برقراری ارتباطی دارم که می‌تواند به نفع ما باشد. اخبار رسیده از ایران رضایت‌بخش است. طاعون و وبا هر دو تمام شده و همه به تبریز برگشته‌اند و دیگر مرگ‌و‌میری در کار نیست. از هر طرف می‌شنوم که کالاهایم به راحتی به فروش خواهد رفت و فکر می‌کنم به احتمال قوی با خود ابریشم بیاورم. اگر بتوانم ابریشم به دست بیاورم، در فروش کالاهایم به من کمک خواهد کرد. بسیاری از کسانی که نمونه جنس‌های مرا دیده‌اند، از حسن انتخاب ما شگفت‌زده شده‌اند. آنها می‌گویند هرگز چنین چیزهایی وارد ایران نشده است. اگر هیچ انقلاب یا شورشی از سوی مردم صورت نگیرد، امید بسیاری به موفقیت دارم؛ اما ما را منتظر نگذارید. تا دو ماه دیگر اخبار قطعی دیگری برای شما خواهم فرستاد. هرگونه اطلاعاتی که درخصوص ابریشم دارید، برایم بنویسید. همه می‌گویند که بهای آن باید افزایش یابد و معتقدند ابریشم بهترین کالای تجاری است؛ اما در این مورد، نظر شما بیشتر برایم مهم است. هر دو از سلامت و روحیه خوبی برخورداریم. ادوارد سفرها را به خوبی تحمل می‌کند و در [یادگیری] زبان ترکی نیز خوب پیشرفت کرده است. بقیه نامه را او می‌نویسد، زیرا من بسیار مشغول هستم. منبع: نامه‌هایی از ایران، اثر چارلز و ادوارد برجیس، ترجمه معصومه جمشیدی و حسین اصغرنژاد