گروه تاریخ اقتصاد - مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۲۸۵ هجری شمسی عمدتا به سوال از وزیر مالیه (ناصرالملک) و پاسخ‌های او گره خورده است. نکته این جا است که وزیر مالیه جواب‌های سربالا می‌دهد و طفره می‌رود و حتی سخنان وکلا را «از روی ذوق فطری و علم طبیعی» قلمداد می‌کند. ابوالقاسم خان قره‌گوزلو (۱۳۰۶-۱۲۴۵) معروف به ناصرالملک در دوره اول مجلس شورای ملی وزارت مالیه را بر عهده‌ داشت. او چند سال بعد به مقام رییس الوزرایی رسید. در اواخر عمر رییس ایل قاجار و پیش از رسیدن احمدشاه به سن قانونی نایب‌السلطنه ایران بود. ناصرالملک در دانشگاه آکسفورد لندن درس خوانده بود. بخش هایی از این گفت‌وگوها را در اینجا می‌خوانید. سعدالدوله: الحمدلله امروز همه حاضرند ترتیبی برای این کار بدهند این مطلب راجع به وزیر مالیه است؛ یعنی تعیین مخارج وکلا. وزیر مالیه: باید مجلس این مساله را به حضور همایونی عرض کنند تا تکالیف را معین فرمایند. سعدالدوله: مجلس شما را مسوول این کار می‌داند، شما عرض کنید. وزیر مالیه: مجلس معین بکند صورت آن را بنویسد به توسط صدارت به شاه عرض شود هر چه تصویب فرمودند عمل می‌شود. سعدالدوله: آن مطلب کلی و اساسی است که باید به این ترتیب رفتار کرد مثلا هر گاه راه‌آهن باید کشیده شود یا مطلب عمده و کلی باشد باید مجلس بنویسد و توسط صدارت به صحه همایونی موشح شود؛ ولی اینکه جزئی است، لازم به این ترتیبات نیست. وزیر مالیه: باید قانون نظامنامه باشد مجلس باید معین کند. سعدالدوله: شما معین کنید و به شاه عرض نمایید. حسنعلی خان: من عرض می‌کنم که مجلس باید صورت اینگونه از مخارج را بدهد تا تصویب و صحه شود. این کار با وزیر مالیه نیست اصلاح ‌و رسیدگی کلیه بودجه مالیه با ایشان است. امر انتخابات و مخارج منتخبین اصلاحش با وزیر داخله است باید ایشان رسیدگی نمایند. سعدالدوله: خیلی خب، مجلس یک صورتی بنویسد بدهد به وزیرداخله ایشان اصلاح کرده به صحه برسانند این مخارج لازمه است. حسنعلی خان: چه خرجی همتراز این است، باید ترتیبش را درست کرد. آقا میرزا ابراهیم خان: بنده می‌گویم که این مخارج را امروزه ملت بدهد نه دولت، زیرا که هنوز بر جمع دولت افزوده نکرده خرج نباید تراشید. سعدالدوله: چرا ملت بدهد. اینهایی که می‌آید به صندوق و به چه مصارف خرج می‌شود، مگر ملت نیست، می‌دهد؟ آقا سید حسن تقی زاده: عرض می‌کنم که مجلس باید چیزی به دولت بنویسد، ببیند دولت در این باب چه رای دارد این مطلب فعلا نه با وزیر مالیه و نه با وزیر داخله است تا دولت چه نحو بخواهد. آقا میرزا ابوالحسن‌خان: امروز که وزیرمالیه تشریف آوردند، خوب است. بعضی از سوالات بشود مجلس می‌خواهد بداند که عایدات اداره گمرک چقدر است و مجلس می‌خواهد بداند که اجزای آن چند نفرند و چقدر ایرانی است و مواجب اجزا چه قدر است و مجلس می‌گوید که شما حساب او را خواستید رسیدگی کنید به کجا کشید و چطور شد. وزیر مالیه: اینهایی که فرمودید مطالبی است؛ ولی هنوز آن ترتیباتی که بوده است به طور کلی تغییر نکرده است. گمرک وزیر علیحده دارد باید این مطالب از او سوال شود چیزی که هست ما می‌توانیم آنچه به ما صورت دادند، بگوییم. آقا میرزا ابوالحسن خان: شما این مطالب را صحیحا می‌فرمایید که نباید از شما سوال کرد؟ وزیر مالیه: گفتم آنچه به ما صورت دادند و گفتند می‌توانیم بگوییم. آقا میرزا ابوالحسن: چرا باید گمرک وزیر مخصوص داشته باشد و در تحت اداره وزیر مالیه نباشد. ابدا ملت اطمینان به این مطالب ندارند و راضی نیستند که گمرک وزیر مخصوص داشته باشد. وزیر مالیه: شما مرا می‌شناسید غرضم این نیست که رد بحث کرده باشم. آنچه راستی و صحیح است همان است که گفتم. مطالبی که راجع به من باشد در جوابش حاضرم. آقا میرزا ابوالحسن خان: می‌خواهید اینهایی را که عرض کردم فهرست و صورتش را به شما بدهم تحقیق فرمایید. وزیر مالیه: می‌خواهید بدهید؛ ولی مطالب همان است که گفته شد. سعدالدوله: ما می‌خواهیم بدانیم که از مطالب(مذکور) گذشته، حق داریم گفت وگو و مذاکره نماییم یا حق نداریم؟! وزیر مالیه: آنچه قانون نظامنامه است عمل کنید. سعدالدوله: شما وزیر مالیه هستید. باید سوالات مربوط به عایدات دولتی ومنافع آن و املاک حاصلخیز را شما جواب بدهید. هر گاه شما جواب ندهید و از خودتان دور کنید پس کی باید جواب بدهد؟ وزیر مالیه: صحیح است گفتم که گمرک وزیرمخصوص دارد باید از او سوال نمود و جواب شنید. سعدالدوله: اولا ما او را وزیر نمی‌دانیم برای چه وزیر است؟ هیچ جای دنیا نمی‌آورند خارجه را وزیر بکنند؟ ثانیا گمرک وزیر علیحده نمی‌خواهد؛ مگر او جزو مالیه دولتی نیست چرا با وزیر مالیه نباید باشد؟ وزیرمالیه: جواب همان بود که گفتم این مطلب دیگری است که گمرک وزیر می‌خواهد یا نمی‌خواهد مسوول آن من نیستم. سعدالدوله: غرض این است که اگر از مطالب گذشته حق داریم گفت‌وگو کنیم، شاهزاده عین‌الدوله به تجار و غیرایشان گفته بود که چهارصد و پنجاه هزار تومان در بانک هست. حال او که حاضر نیست از او سوال کنیم می‌خواهیم از شما سوال کنیم که اولا این مطلب صحیح است یا نه و اگر صحیح است این پول‌ها چه شد؟ ادامه دارد