گروه تاریخ‌اقتصاد- نمایندگان مجلس شورای ملی در روز یکشنبه ۲۹دی‌ماه۱۲۸۵ پس از مطرح کردن نامه‌هایی از چند ولایت و انتقاد به وزارت داخله که در تعیین وکلای چند شهر کوتاهی کرده، به مذاکره با وزیر معادن می‌پردازند: آقا سیدمحمد تقی: آقای سعدالدوله جناب وزیر معادن امروز دو روز است که تشریف می‌آورند در مجلس. سعدالدوله: خیلی مرحمت فرمودند غرض از تشریف آوردن ایشان چه بود؟ آقا سیدمحمد تقی: شما ایشان را خواسته بودید در بابت معدن. سعدالدوله: یکی در باب معدن نفت بود که امتیازنامه آن را خواستیم، آورده‌اند؟ وزیر معادن: بلی حاضر است. سعدالدوله: اگر مجلس صلاح می‌دانند یک کمیسیون برای تحقیق آن معین کنند. آقا سیدمحمد تقی: این امتیازنامه را بخوانند بعد کمیسیونی مقرر نمایند. امتیازنامه را خواندند. صدیق حضرت: در فصل اول نفت انحصار دارد در نسخه فرانسه ترجمه آن غلط شده است. می‌خواهید بخوانم؟ خواندند. وزیر معادن: این ترجمه ای است که وزارت خارجه داده است. سعدالدوله: کدام معتبر است غالبا این امتیاز نامه‌ها را صاحب امتیاز می‌نویسد و یک تقدیمی می‌دهد که او را معتبر نمایند نه اصل را. شیخ‌الملک: اما اینجا این طور است که اگر در صورت مقابله اختلافی بین نسخه فارسی و فرانسه باشد فرانسه مقدم است. سعدالدوله: غرض این است که ملت بداند تفصیل کونترات و امتیازنامه‌های ما با خارجه به چه ترتیب است و چگونه تلقیات می‌کنند. وزیر معادن: اگر این گونه تلقیات نبود ملت برای چه این مجلس را ایجاد می‌کرد این مجلس برای برداشتن همین خرابی‌ها است. در آن فصلی که علاوه بر صدی شانزده از منافع مبلغ بود و به دولت علیه عایدی می‌داد صاحب امتیاز نیز باید به دولت عایدی بدهد. وزیر معادن: اینجا توضیحی لازم دارد که این سه معدن قبل از امتیاز سالی دو هزار تومان به دولت عایدی می‌داد امتیاز آن را هم واگذار کردند به او که علاوه از سالی صدی شانزده که باید به دولت بدهد آن دو هزار تومان را هم باید بدهد. سعدالدوله: حالا می‌دهد؟ وزیر معادن: هنوز نداده می‌گوید که باید من تحقیق بکنم و هنوز این معادن در تصرف من نیست من نمی‌دهم ما جواب دادیم که ما نباید به تصرف شما بدهیم معادن آنجا هست باید بفرستید رسیدگی نمایند. چاه بکنند تا معادن بیرون بیاید و این پول را بدهد و حق ندارد و خواهیم گرفت در جواب و سوال هستیم. سعدالدوله: چند سال است. وزیر: شش سال است. سعدالدوله: حالا کار می‌کنند؟ وزیر: در دو مکان کار می‌کنند. سعدالدوله: این شرط هست که تا چند مدت اگر دایر نکرد امتیاز باطل باشد. وزیر: بلی آن فصل می‌رسد. سعدالدوله: تا حال کمپانی تشکیل داده است؟ وزیر: بنا بود دو سال اگر کمپانی از برای این کار تشکیل ندهند باطل باشد چون دو سالش تمام شد و دید چاه‌های نفت درست بیرون نیامده که بتواند کمپانی تشکیل کند با بعضی از رفقای خودش شرکتی کرد که اسمش را شرکت معدن نفت گذاشت فصلی در این باب گذاشته است و در قرارنامه او نوشته است که باید عمله‌ها از ایران باشند، ولی او از عثمانی و هندی آورده است، اما حالا تلگرافی شده است که همه عمله‌ها ایرانی هستند مگر سی نفر. سعدالدوله: ولی بنده شنیدم که اغلب بغدادی و عثمانی و هندی هستند. حاجی معین التجار: بنده پارسال دیدم که عمله‌های ایشان ایرانی بودند ولی آن تشکیل کمپانی که بنا بود بکند نکردند. سعدالدوله: از پول خودش کمپانی کرده است فرقی نمی‌کند. وزیر معادن: هنوز از کیسه دولت چیزی نرفته است و ضرری به دولت نرسیده تلگرافی قرائت شد که رییس تلگراف رامهرمز کرده بود به وزیر که عمله‌های معدن فعلا همه ایرانی هستند و سی نفر از خارجه هستند. سعدالدوله: آن سی نفر خارجه چه قبیل اشخاص هستند؟ وزیر: سی نفر رییس نایب رییس و دکتر و ماکینه چی و عمله‌های علمی هستند. سعدالدوله: راپورت من پس صحیح است که یهودی‌های بغداد و هندی در آنجا هستند. وزیر: آن در معدن قصر شیرین بود که کتابچی خان کمیسر بود و از اینجا تلگراف کردیم و نوشتیم آنها را معزول کردند. صدیق‌السلطنه: علاوه بر راپورت‌های خودم آن تحقیقات تلگرافی از تلگرافخانه رامهرمز و این هم شرحی است که سردار اسعد مرقوم فرمودند که عمله‌ها تمام ایرانی هستند مگر سی نفر (آن فصل قرائت شد) که بیست هزار لیره از بابت امتیاز داده شده است. سعدالدوله: آن بیست هزار لیره چه شده است؟ وزیر: به امین السلطان اتابک داده شد و قبض اتابک هم دردست است این هم سواد قبض. سعدالدوله: در این کار کمیسر پسر کتابچی خان بود. وزیر معادن: اول خود کتابچی بعد با پسرش حال دو سال است که با صدیق السلطنه است. سعدالدوله: ما باید بدانیم که چرا بی‌جهت او معاف شده است از این خدمت. جناب شیخ‌الملک شما می‌دانید برای چه؟ شیخ الملک: جهت را نمی‌دانم. وزیر معادن: برای همین عیوب بود که این مجلس تشکیل شد بر گذشته‌ها اعتراضی نیست. انشاءالله از این به بعد ترتیب صحیح خواهد بود.