گزارش هیات «ژوبر» از اوضاع ایران در زمان فتحعلی شاه

گروه تاریخ اقتصاد- در دوره فتحعلی شاه، فرانسوی‌ها در پی آن بودند تا با استفاده از توان ایران و مرزهای گسترده‌ای که با هند داشت مقدمات حمله به آن کشور را فراهم کنند. قرارداد مهم «فن‌کن اشتاین» در سال ۱۸۰۷ با همین هدف صورت گرفت، اگر چه مطالبات ایران را هم کمابیش تامین می‌کرد. به دنبال حملات پی‏درپی قوای روسیه به مناطق شمالی ایران، دولت ایران برای دفع این حملات، ابتدا از انگلستان تقاضای کمک کرد، اما انگلیسی‏ها به علت اتحاد با روسیه بر ضد فرانسه، حاضر به همکاری با ایران نشدند. ناچار دربار ایران به سراغ ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه رفت. ناپلئون نیز که برای مقابله با انگلستان به یک متحد در منطقه نیاز داشت درخواست ایران را پذیرفت. از این رو بین طرفین، عهدنامه‏ای به نام فین کن اشتاین منعقد شد. به موجب این قرارداد، فرانسه تعهد کرد که با ارسال اسلحه و کارشناس نظامی، ایران را در باز پس‏گیری گرجستان و دیگر متصرفات روسیه در خاک ایران یاری کند. در برابر، ایران تعهد سپرد که تمامی روابط سیاسی و تجاری خود را با انگلستان قطع و به این کشور اعلان جنگ دهد و در جنگ فرانسه با انگلیس و روس، متحد فرانسه باشد. همچنین اگر ناپلئون بخواهد از ایران به هند که مستعمره انگلیس بود، لشکرکشی کند، ایران امکانات خود را برای عبور سپاهیان فرانسه در اختیار آنها قرار دهد. پس از انعقاد این پیمان، گروهی از مستشاران نظامی به فرماندهی ژنرال گاردان به ایران آمدند تا لشکریان ایران را با ترتیبات نوین جنگ‌آوری آشنا کنند. این معاهده دیری نپایید و ناپلئون بر خلاف قرار خود، پس از مدتی با روسیه طرح دوستی ریخت و مستشاران فرانسوی، ایران را ترک کردند. هیات ژوبر یکی از هیات‌هایی بود که از سوی ناپلئون به ایران آمد و زمینه ساز معاهده شد. ژوبر با بررسی مسائل مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران، گزارش مفصلی برای ناپلئون تهیه کرد. او در میان گزارش خود به علل عمده موانع تجارت ایران چنین اشاره می‌کند: «اول این که در این سرزمین هر کس می‌تواند برای خود خرید و فروش کند و در حقیقت همه فروشنده و خریدارند، کسی از فروش محصول مزرعه یا باغ خویش بدون وساطت دیگری ابا ندارد و گاهی خود شاه از تخت به زیر آمده برای خرید پارچه یا جواهر چانه می‌زند. دوم: نفرت فوق‌العاده و غیر‌قابل وصفی که همیشه ایرانی‌ها از دریا و بحر پیمایی داشته اند کار را به جایی رسانیده که عبور از لم یزرع‌ترین و خشک‌ترین صحاری خطرناک را به کوتاه‌ترین خطوط کشتیرانی ترجیح می‌دهند. نداشتن نیروی دریایی و عدم علاقه به مسافرت‌های دریایی نتایج شومی برای ایرانیان داشته، موسسات عدیده منفعتی که در بحر خزر داشته‌اند از دستشان رفته و از طرف دیگر جزایر خارک و کیش و هرمز و بحرین واقع در خلیج فارس را اعراب و وهابی‌ها متصرف شده و درصددند به دولتی که بیرقش در آن سواحل در اهتزاز نیست اعتنایی نکنند. سوم: عدم مبادلات بانکی و نبودن اسکناس و برات است چون عموما از ظاهر ساختن تمول خود حتی به‌طریق غیر‌مستقیم بیمناکند. باب معاملات بسته شده است خاصه با دوری مسافت اماکن که مانع هرگونه معامله است چه رسد به مبادله.»