گروه‌تاریخ اقتصاد- نامه‌ای که می‌خوانید از طرف ژنرال گاردان در خصوص اردوکشی به هند از راه دهلی و از طریق خاک عثمانی و ایران نوشته شده. در اینجا بخش اول قشون ایران و اوضاع قوای نظامی دربخش پیاده نظام به تصویر کشیده می‌شود (گاردان در ابتدای نامه‌اش تاکید می‌کند که اوضاع نظامی ایران قابل‌اهمیت و اعتبار نیست):
قوای نظامی - پیاده‌نظام ۶۰.۰۰۰ نفر سرباز دارد و افراد آن نیز چندان به کار نمی‌خورند. عده افراد سواره‌نظام ۱۴۴.۰۰۰ است و سواران خراسانی از دیگران کارآمدترند. توپخانه ۲.۵۰۰ نفر بیشتر عده ندارد.
فرماندهی ۸ الی ۱۰ هزار سلطان با یک نفر سلطان در زیر دست خود صد نفر سرباز دارد، فرمانده پنجاه نفر را الی باشی و فرمانده ده نفر را باشی می‌گویند.
دوره خدمت یک نفر تابین معین نیست و مقرری او در سال ۶۰۰ فرانک است و او بعضی امتیازات نیز از قبیل نپرداختن مالیات زراعت و غیره دارد. هر روزی به او یک چارک نان جیره داده می‌شود و خان مامور تقسیم این جیره است و او در خانه خود کوره‌ای جهت پختن نان دارد و این کوره عبارت است از گودال مدور بزرگی که در زمین می‌سازند و غالبا برای پهن کردن و بستن خمیر در روی آن، آن را از ورقه‌ای از آهن می‌پوشانند.
پیاده‌نظام - اسلحه افراد پیاده خیلی سنگین است، هر دو نفر لااقل یک اسب دارند و دولت جو اسبان ایشان را می‌دهد. پیادگان آذربایجانی و عراقی تفنگ‌های فتیله‌ای دارند و این تفنگ‌ها را بسیار بدسوار کرده‌اند. غالب افراد سه پایه درازی در سر تفنگ خود دارند که در موقع قراول رفتن آنها را روی این سه پایه‌ها میزان می‌کنند و در موقع حرکت بار و بنه و آذوقه و یک چادر همراه خود برمی‌دارند.
در موقع جنگ تیراندازان جلو می‌روند و غالبا در یک صف حرکت می‌کنند، بعضی از ایشان مخصوصا آنها که تفنگ سه‌پایه‌دار دارند، نسبتا خوب تیر می‌اندازند.
منبع: ماموریت ژنرال گاردان در ایران
کنت آلفرد دو گاردان، ترجمه عباس اقبال