گروه تاریخ اقتصاد- خلاصه مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی در روز یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۲۸۶ شمسی را که حول موضوع بانک ملی و فواید راه‌اندازی آن است، می‌خوانید: حسنعلى‌خان: این عرض را که می‌کنم اهمیت دارد؛ در بدو انعقاد مجلس یک عنوان خوبى در مجلس شد و آن تشکیل بانک ملى بود و خیلى مذاکرات شد و مردم هم بعد از یکى دو ماه اطمینانى حاصل کرده تا در روزنامه‌هاى خارجه هم نوشته شد، شاید به نظر جناب رییس هم رسیده باشد در یکى از جراید نوشته بودند که این خیالى را که مجلس دارد اگر صورت خارجى پیدا کند، خیالات دیگران را باطل می‌کند. مقصود مطالب پلتیکى است، ولى امروز مى‌بینیم بدبختانه بالمره مذاکره بانک از میان رفته و تمام کارها هم منوط به پول است. آیا چه شد که این مذاکرات از میان رفته و تمام کارها هم منوط به پول است، آیا چه شد که این مذاکرات از میان رفت؟ آقا میرزا ابوالحسن خان: روزى که بنده وارد این مجلس شدم از فرنگ این صحبت را مذاکره کردم و با شما هم‌عقیده هستم و اکثر هم شاید هم‌عقیده باشند تعطیل هم نشده است، خوب است اجازه داده شود که مطرح شود. محقق‌الدوله: اظهار حسنعلى خان از روى وطن‌پرستى بود، گو اینکه تعطیل نشده باشد و دنباله آن هم در دست باشد باز باید اقدام شود وقتى که اتابک در دفعه آخر آمد به مجلس همین مذاکره شد از قضایاى اتفاقیه وقوع آن واقعه اسباب تاخیر شد، حالا هم هر چه باشد باید زودتر اقدام شود و رییس بانک که معلم باشد از فرنگ بخواهند و تا آمدن او ترتیب بانک را مرتب نمایند. وکیل‌الرعایا: یک نقشه خوبى براى بانک کشیده شده بود و اینک تعطیل که شد، یک نقشه از فرنگستان داخل این خاک شد که شرح آن محتاج به مجلس دیگر است، ولى امیدواریم که من بعد این ایران از خارج چیزى نگیرد و از ثروت مملکت خود بهره‌مند شود. حالا باید همان نقشه خودمان را مجرى داریم و فورا این بانک تشکیل شود. حاج محمدتقى: تعطیل بانک به جهت اینکه دوازده فصل به جهت بانک نوشته شده بود دولت می‌خواست تغییر بدهد از این جهت تعویق افتاد. آقا شیخ یوسف: جناب ناصرالملک به مجلس آمده بودند که این ترتیب بانک ملى صلاح حال ملت نیست نه اینکه صلاح دولت نباشد، چون که این بانک مدتش خیلى است، پس طورى باید باشد که اسباب آسایش و اطمینان همه مردم باشد. حاجى معین‌التجار: سبب همان است که حاجى محمدتقى گفتند خواستند امتیاز نامه را تغییر بدهند، قبول نشد. حاج محمدتقى: جناب ناصرالملک گفتند یک رییس و یک دفتردار از فرنگ بیاورند و دیگر چیزى نگفت. آقا میرزا محمود: ناصرالملک مجبور به گفتن بود یک فصلى از امتیازنامه بانک ملی این بود که عایدات دولتى تمام به بانک آمده از آنجا خارج شود قبول نشد و تا حال هم ما ندانستیم که عایدات دولتى امساله چه شده است. حسنعلى خان: جمعى فهمیده و جمعى نفهمیده دیگر این بانک را تعقیب نکردند و حال آنکه افتخار و قوام ملیت ما بسته به این بانک است؛ همه می‌دانند که تا یک جمعى یک سرمایه در یک جا نگذارند کارهاى بزرگ را نمی‌شود از پیش ببرند، افسوس مثل حاج ملک‌التجار صدمه بزرگى به این اساس وارد آورد. وکلا باید به صداى بلند بگویند به مردم که شما امروز پول به شخص نمی‌دهید، بلکه به عموم می‌دهید و امروز پیشرفت کار ما به این است که قوه پیدا کنیم و تا ما قوه پیدا نکنیم کار ما پیشرفت ندارد؛ گویا به دولت فهماندند که تاسیس بانک موجب ترقى مشروطیت می‌شود این بود که مانع شدند و بعضى‌ها هم از روى نادانى تعقیب نکردند. حاج امام جمعه: در این مساله گویا مخالفى نباشد وقتی که در آذربایجان بودم می‌گفتند که اول اقدامى که باید بشود مساله پول است بدبختانه وقتى که آمدیم اینجا دیدیم هیچ ترتیبى نیست، چیزى که هست فقط کمیسیون مالیه مشغول است که دخل و خرج مملکت را مساوى کند، این هم نمی‌شود؛ زیرا که منتها او جمع و خرج را مساوى کند، اما این خرج‌هاى جدید که پیدا مى‌شود مثل اینکه مى‌خواهیم عدلیه صحیح تاسیس کنیم یا حاکم بفرستیم و او از مردم چیزى نگیرد یا تهیه قشون کنیم اینها پول می‌خواهد باید فکرى کرد خیلى مخارج داریم عقیده بنده این است که یک هفته دو هفته در این مساله گفت وگو شود و به همه جا اعلام کنند که ملت خودشان حاضر شوند همان‌طورى که وکیل‌الرعایا گفت آن ترتیب را ملت هیچ حاضر نیستند باید ملت را تشویق کرد، اگرچه در روزنامجات ما مطلب نافع کمتر مى‌نویسند، ولى باید این مطلب را در روزنامه‌ها بنویسند که ملت دقت نظر خودشان را در این مساله اظهار کنند در میان ملت مردمان عاقل و باهوش هستند باید به ملت فهماند و از روى ترتیب صحیح با دقت اقدام در این امر کرد و تا پول نباشد هیچ کارى از دولت و ملت پیشرفت نخواهد کرد. آقا میرزا ابوالحسن‌خان: عقیده بنده این است که بانک تمام کارهاى ما را درست مى‌کند تا پیشرفت کار موکول به پول است، اگر پول بود قشون رفته بود، اگر پول بود عدلیه صحیح شده بود و سایر ادارات ما مرتب گردیده بود. تمام کارها بسته به پول است. اول لازم است که یک مخزنى باشد تا این ادارات از عسگرى و ... تشکیل شود، پس می‌توان گفت که اگر بانک تشکیل شد ما زنده هستیم، والا خیر.