گروه تاریخ‌اقتصاد- مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی، روز شنبه 9 آبان 1286 شمسی را می‌خوانید: آقا سیدحسین: سوالى شده بود در باب آن پولی که به قشون داده شده است که به افراد رسیده است یا خیر، جواب چه شد؟
رییس: هنوز پاکت را باز نکرده‌ام گویا افراد را فرستاده‌اند.
آقا میرزا علینقی: مساله تلگرافخانه چه شد؟
رییس: امشب قرار است که تمام شود.
آقا میرزا فضلعلى آقا: حاج محتشم‌السلطنه رفته است یا خیر؟
رییس: مشغول تهیه و تدارک بودند، فردا می‌روند.
آقا سیدحسین: آن مساله را که ژاندارم‌ها نوشته‌اند که حقوق سیصد و شصت و پنج نفر را گرفته و به صد و هفتاد و چهار نفر داده‌اند باید رسیدگى کرد که چه شده است؛ چون مالیه است حق مجلس است، گفته شد که باید رجوع به وزارت جنگ شود.
تلگرافى از طرف حجه‌الاسلام آقاى آخوند ملامحمدکاظم خراسانى به عنوان حجه‌الاسلام آقا سیدعبدالله مجتهد رسیده بود از بابت طلب معمارها از مرحوم امین حضرت و اینکه رجوع به شرع شود و توصیه در حق اولاد و وارث آن مرحوم قرائت شد.
آقا سیدمهدى: این مساله که معمارها به خانه ایشان رفته‌اند اصلیت ندارد! خود معمارها در خانه ایشان جمع شده و بعد رجوع به عدلیه شد و الان در عدلیه مطرح شده است.
اسدالله میرزا: از براى اجزاى کمیسیون، غرض بنده این است که آدم‌هاى صحیح انتخاب شوند که موافق آن کار باشند.
وکیل‌التجار: این انتخاب کمیسیون بسیار خوب است و کار مجلس هم خیلى کم می‌شود، حال خوب است قدرى سیر شود تا باقیمانده وکلا انتخاب شوند، این هیات یعنى خودم را عرض می‌کنم، آن‌طورى که باید در امور وزارتخانه‌ها خبیر باشم نیستم، دیگر اینکه کمیسیو‌ن‌ها هرچه تصویب و تصحیح می‌کنند به مجلس اظهار دارند که مجلس مستحضر باشد.
رییس: این دو مطلب که شما گفتید بسیار خوب است و منافات با گفته آقایان هم ندارد، البته هر یک از وکلا براى کارى مناسبت دارند، وانگهى حالا از اکثر کارها اطلاع حاصل کرده‌اند، راپورت کمیسیون هم صحیح است، باید همه وقت راپورت اعمال خود را به مجلس بدهند که تمام امور از مجلس جریان پیدا نماید، ولى اینکه کمیسیون عرایض راپورت خود را نمی‌دهد به واسطه زیادى و مکررات است.
آقا میرزا ابوالحسن‌خان: این ترتیب کمیسیون صحیح است، ولى انتخاب این وکلا که حق خود مجلس است جهت تأخیرش چیست؟ هر وکیلى که خودش استعفا داد به موجب نظامنامه مجلس حق تجدید انتخاب را دارد، پس چرا تأخیر می‌شود.
رییس: این مساله صحیح است هیچ مانعى ندارد، ان‌شاءالله روز سه‌شنبه دیگر. یک کاغذى آن روز که من نبودم خوانده شده بود که وزیر نظام براى ریاست قشون نرود و نوشته شد به او که نرود، او هم حاضر شد که نرود، ولى یک چیزى نوشته در این باب گفتند که خوانده شود.
آقا میرزا ابوالحسن خان: بنده هم نبودم آیا مجلس حق دارد که بگوید وزیر نظام نرود؟ مستقیما حق ندارد که به او بنویسد باید به وزارت جنگ نوشته شود.
وکیل‌الرعایا: مجلس صحبتى نکرد از انجمن خراسان نوشته بودند که به چه قانون به اذن وزارت جنگ می‌رود یا سرخود می‌رود معلوم شود مجلس هم چیزى نگفت که نرود.
رییس: حالا چه باید کرد؟
گفته شد رجوع به وزارت جنگ شود.
آقا سیدحسین: سوالى شده بود در باب آن پولی که به قشون داده شده است که به افراد رسیده است یا خیر، جواب چه شد؟
رییس: هنوز پاکت را باز نکرده‌ام، گویا افراد را فرستاده‌اند.
آقا سیدحسین: یکى دیگر در باب آن اظهارى که دیروز وکیل‌التجار از بابت رقعه مؤیدالدوله کرده‌اند، چه شد؟
وکیل‌ا‌لتجار: عین آن رقعه را از راه برگردانده‌اند باز نمایید (رقعه حکومت را باز نمودند).
آقا میرزا ابوالحسن خان: این مساله توضیحات می‌خواهد.
وکیل‌التجار: این شخص عارض بوده جواب پاکت خود را از حکومت گرفته خواست به آصف‌الدوله برساند؛ چون در مجلس صحبت شده، نرسانده، من فرستادم آوردند.
رییس: قرائت شود.
آقا میرزا ابوالحسن خان: عقیده بنده این است که قرائت نشود این پاکت از مؤیدالدوله است به عنوان آصف‌الدوله وحالا به دست وکیل‌التجار افتاده است. باید اول آن شخص طرف را حاضر کرد با حضور وکلا تحقیق شده بعد قرائت شود.
رییس: چون این مطلب در مجلس خوانده شد باید خودش را خواست تا توضیح بدهد.