گروه تاریخ اقتصاد- نور چشما؛ در باب ابتیاع نمودن اسباب کارخانجات شرحی نوشته بودید، حالا فرصت کرده جواب می‌نویسم.
اسباب کارخانجات شمع و شکرسازی را با قندریزی که نوشته بودید، پول تسلیم حاجی میرزا محمد برار کرده‌اید که در مکاریه بخرد، بسیار خوب؛ لکن من شما را می‌شناسم، در آن شهر احدی نشناسم، پس از برای ابتیاع نمودن اسباب کارخانه کاغذسازی نوشته بودید، ده هزار تومان موجود دارید و به قدر ده پانزده هزار تومان هم ضرور دارید که کارخانه زیاد خوب تمام کرده، انفاذ دارید. من مضایقه از ده هزار تومان پول دیگر دادن ندارم، اما می‌ترسم که بیست هزار تومان پول دولت را بدهم و اسباب چدن و آهن از برای من وارد طهران شود و مثل چرخ ریسمان بیکاره بیفتد، و اگر استاد آن هم بیاید شاید یک روزی برود و باز کارخانه بیکار بماند. اگر استادی خواهد آمد که علم خود را بیاموزد و مردم ایران را استاد و با وقوف نماید که به کار بعد از این مردم ایرانی بیابد نه فرنگی، بسیار خوب ده هزار تومان را می‌دهم، البته گرفته بفرستید؛ و اگر می‌دانید بی‌مصرف می‌شود، چه ضرور که پول دیوان به هدر برود.
منبع: نامه بهارستان