گروه تاریخ اقتصاد- چهارمین بخش از مذاکرات اقتصادی نمایندگان مجلس شورای ملی درباره چگونگی تعیین اولین بودجه مالیه کشور را در روز یکشنبه، 17 آبان 1286 شمسی می‌خوانید:
آقا میرزابوالحسن خان: مقصود این بود که چطور مالیات بگیریم و چطور خرج کنیم! از مقصود خارج نشویم، حالا می‌گوییم دخل و خرج مساوى است، بلکه یک چیزى هم اضافه است. فرمایش آقاى حاج امام جمعه هم صحیح است، ولى در این وقت اگر قدرى بخواهیم تعویق بیندازیم مالیات از میان خواهد رفت، اما در باب حقوقى که کسر شده است تمام ملاحظات شده است؛ از ثروت آنها و استحقاق آنها اشخاصی که خانه خودشان خوابیده و زحمت و خدمتى را متصدى نبودند. همانطور که گفته شد استحقاق اینقدر که منظور شده نداشته‌اند؛ حالا با این حال این جمع و خرج را تصویب می‌کنند و مجلس راى می‌دهد یا خیر تا از این مطلب خارج شویم.
آقا سید حسن تقى‌زاده: براى اینکه خاطر وکلاى عظام را جلب کنم لازم است که عرض نمایم درخصوص مالیه خیلى عقب افتاده‌ایم، حتى درخصوص غله دیشب صنیع‌الدوله می‌خواستند صورت برداشته شود. بعضى نطق‌هاى فصیح هم در موقعش خوب است، ولى درموقع راى دادن مناط نیست، مثلا بازدید بنایى را می‌شود گذاشت براى بعد! در موقعى که معلوم است که نجات مملکت ما به پول است هیچ چاره نداریم، جز اینکه هرچه پیش بیاید قبول نماییم، من در عهده دیانت خود می‌گیرم و مسوولیت آن را پیش خدا قبول می‌کنم که اگر تمام این افراد حقوق بیجا را ببرند و مملکت را نجات بدهند هیچ گناهى نکرده باشند، فرضا امسال دو هزار نفر از گرسنگى بمیرند عقیده بنده بر این است که در مقابل حفظ مملکت نباید اهمیت داد.
حاج میرزا على آقا: چون آقاى تقى‌زاده یک نکته فرمودند نمی‌شود فتوا داد که بروند مالیات بگیرند و این مطلب خیلى شهرت دارد و چون من محض رفع شبهه عرض می‌کنم در قواعد شهید می‌فرماید الحاجه العامه تنزل به منزله الخاصه؛ یعنى حاجت بر دو قسم است؛ یکى عمومى و یکى خصوصى و مثل می‌زند که من مثلا طبیب هستم اگر نظرم بر زن اجنبى بیفتد حرام است، اما همین قدر شخص سلطانى با قوه جبریه بگوید باید این زن را علاج بکنى اینجا ضرر ندارد و مجبور است به نظر کردن، همین طور است در باب احتیاجات نوع که طبیب می‌خواهد و پول می‌خواهد و چیزهای دیگر می‌خواهد، پس همه اینها لازم است و نمی‌شود گفت که تو چرا طبیب شدى یا چیز دیگر مملکت اینها را لازم دارد.
خیاط باشى: در مقررى سلطنت در ممالک دیگر از قرار صد و پنجاه و یک و دویست یک الى سى یک داده می‌شود، ولى در جاهایى است که بودجه آنجا زیاد است، اما در این مملکت یک کرور کم است.
حاج امام جمعه: گمانم این است اغلب از موضوع خارج می‌شویم؛ در اینکه این مملکت محتاج به پول است هیچ شبهه نیست، در این مطلب هم که حفظ مملکت بسته به پول است حرفى نیست و در اینکه بودجه هم تأخیر افتاده حرفى نیست و همان عذرى است که وثوق‌الدوله آوردند صحیح است، در این مطلب هم که جمعى از روى بى‌استحقاقى می‌بردند حرفى نیست و اینکه دو کرور کسر شده هم صحیح است کسى حرفى ندارد، ولى من می‌گویم که باید این کسر را قلم به قلم دید، شاید من می‌خواهم زیادتر کسر کنم، پس چرا اعتراض می‌نمایید و راى شخص را به جاهاى دیگر حمل می‌کنید در این صورت کسى نمی‌تواند راى صحیح خود را اظهار نماید، من از صد هزار تومان دارایى خودم صرفنظر کرده وکالت ملت را قبول کردم که خدمت به ملت خود و وطن خود نمایم؛ مقصود این است که امساله چون وقت گذشته است راى داده شود در سال دیگر باید یک به یک معین شود.
آقا سید عبدالله مجتهد: ما کمال امتنان را از جناب آقاى حاج امام جمعه داریم والحق مقام ایشان بالاتر از اینهاست که فرض می‌شود.
رییس: البته همینطور است که فرمودید و قدر ایشان هم منظور است.
آقا میرزا ابوالحسن خان: کمیسیون مالیه حاضر است، ولى یک روز دو روز تمام نمی‌شود، وکلا بیایند تمام را ببینند.
حاجى امجدالسلطان: در تمام ممالک رسم است که عمل کمیسیون می‌آید به مجلس در این مدت خوب بود هفته به هفته بیاید به مجلس در مجلس هم کسى نمی‌تواند بدون اطلاع راى بدهد.
آقا سید مهدى: چون اینجا مرکز ایران است عرض می‌کنم و مژده می‌دهم تمام از شاه و گدا و ارباب حقوق که تشفى قلوبشان حاصل شود، امروز مملکت مریض ما نجات یافته و جمع و خرج مملکت مساوى شد.
آقا میرزامحمود: اگر بخواهیم امروز جزء جزء بودجه را ببینیم نمی‌شود و بنده از طرف خودم می‌گویم که هیچ ملتفت نخواهم شد، پس باید هر چه زودتر راى گرفته شود.