از تهران تا استرآباد
گروه تاریخ و اقتصاد- سفرنامه لیوتنان کلنل برسفرد لوات، کنسول انگلیس در تهران، طی سال‌های 1881 و 82 نوشته شده و اعتمادالسلطنه، وزیر فرهنگ و انطباعات در دوره ناصری این سفرنامه را برای ناصرالدین شاه ترجمه کرد. این سفرنامه که شامل شرح مشاهدات کنسول انگلیس از تهران تا استرآباد است، یکی از اسناد مهم آن دوره است:
منزل اول از قلهک شمیران به وجیهیه
لیوتنان کلنل لوات می‌نویسد که ما از قلهک به باغ وجیهیه نقل مکان کردیم که نزدیک به شهر باشیم و از مایحتاج سفر هرچه کسر داشته باشیم، بفرستیم از تهران بیاورند و مهیا نماییم. از قلهک به وجیهیه یک ساعت و نیم راه است. وجیهیه یک باغ مختصری است که در دامنه کوه شمیران بنا شده است یک استخر آب دارد و اطراف آن درخت بید غرس کرده‌اند، وجیهیه قریه ازگل که یکی از دهات معتبر شمیران است واقع شده و در ازگل مکاری و چاروادار زیاد است ما خواستیم که از آنجا قاطر به جهت حمل بنه تا استرآباد کرایه کنیم چاروادارها قبول نکردند و ناچار مال بنه تا فیروز کوه کرایه کردیم که از آنجا چاروادار دیگر بگیریم و اینکه انکار داشتند که ازگلی‌ها ما را به استرآباد برسانند به واسطه این بود که می‌‎گفتند آب و هوای استرآباد بسیار ناسالم است و بیشتر از تراکمه واهمه داشتند. ولیکن بعد از آنکه به فیروزکوه رسیدیم، همان‌ها راضی شدند که ما را به استرآباد برسانند.
منزل دویم از وجیهیه به آهار
صبح زود [با] بار و بنه از راه سوهانک که قریه معتبری است در نیم فرسنگی نیمه شرقی وجیهیه، روانه شدیم و بعد ما یک راه نزدیک‌تر را پیش گرفته روانه شدیم. از یکی از دره‌های کوه البرز بالا رفتیم. به قله کوه که رسیدیم قریب سه هزار ذرع ارتفاع داشت. قله کوه دماوند و قریه اوشان نمایان بود و دره که رودخانه جاجرود از آنجا عبور می‌کند مشاهده می‌شد و رودخانه تا هنگامی‌که به جنوب این دره می‌رسد، قبل از آنکه به اراضی کبود گنبد منتهی شود، دیده می‌شد.
از قله کوه به محاذی قریه‌ حاجی‌آباد پایین آمدیم در ورود به حاجی‌آباد منتظر شدیم تا آنکه کاروان و بنه رسیدند و بعد از دره کنار رودخانه جاجرود به قریه اوشان رفتیم. این دره رودخانه‌ جاجرود وسعت چندانی ندارد، اطراف رودخانه الی قریه اوشان همه جا اراضی مزروع است. اوشان قریه کوچکی است، درخت‌های گردو و چنار کهن بسیار دارد از آنجا از کنار یکی از شعب رودخانه جاجرود که در قسمت غربی جاری است و از وسط یک دره که درختان گردو و چنار و غیره، زیاد دارد حرکت کردیم تا آنکه به باغ آجیل رسیدیم و آن محلی است که درخت بسیار دارد و از آنجا نیم فرسنگ دیگر که راه رفتیم به قریه آجیل رسیدیم. این ده در محل تقاطع دو شعبه رودخانه جاجرود واقع شده است. نیم فرسنگ دیگر که طی مسافت کردیم، به منزل آهار رسیدیم این ده نیز در محل تقاطع دو نهر بزرگ واقع شده اطراف آن اراضی مزروع و درختان است در زیر سایه درختی چادرهای ما را برپا کردند و شب را زیر چادر به‌سر بردیم. راه امروز از وجیهیه به آهار اشکالی نداشت و قاطرهای بنه درست هشت ساعت این مسافت را طی کردند.
منزل سیم از آهار به سرک
راه امروز به سمت غربی حرکت کردیم و به قدر یک فرسنگ از کنار یک نهر بزرگ و اراضی مزروع و بعد از یک راه مارپیچ بالا رفتیم. به یک زمین مسطح رسیدیم و از آنجا یک راه سر پایینی و سر بالایی موافق پیش آمد. طی مسافت کردیم تا آنکه به سرچشمه رودخانه جاجرود و رودخانه کرج، محلی که آب این دو رودخانه از یکدیگر جدا می‌‎شوند، رسیدیم. در نزدیکی این محل انقسام آب، یک کوه مرتفع سنگ سیاه سختی است که در قله آن کوه یک گنبد آجری بنا شده است موسوم به کله دختر و گویا مقبره یکی از مقدسین باشد. مکاری‌ها که همراه ما بودند گفتند که آنجا برجی است که در قدیم ساخته‎اند ولیکن چون در قله کوه آب یافت نمی‌شود نمی‌توان این قول ایشان را حمل به صحت نمود. ارتفاع کوه کله دختر ۳ هزار و ۵۰۰ ذرع است. در قله منظره خوبی دارد. از محل انقسام آب یک راه سرپایینی سختی آمدیم و به شهرستانک رسیدیم یکی از شکارگاه‌های شاهنشاه ایران، شهرستانک است در عرض راه یک گله شکار از جلو ما درآمدند.
(شهرستانک قریه معتبری است که در دره واقع شده است و قریب هزار و دویست نفر جمعیت دارد) اطراف آن همه اراضی مزروع است و از سطح دریا ۲ هزار و ۵۰۰ ذرع ارتفاع دارد در اول آن دره پای کوه توچال شمیران یک عمارت سلطنتی ساخته‌اند همه ساله شاهنشاه چند روزی در آنجا توقف می‌فرمایند و روزها به شکار می‌روند. در جنب عمارت شاه آبی است که از توچال می‌آید و رودخانه می‌شود که قریب پانزده ذرع عرض و نیم ذرع عمق دارد. از کنار این رودخانه به سرک آمدیم و شب را در زیر درختان چنار منزل نمودیم. سرک، قریه کوچکی است در محل تقاطع دو رودخانه که یکی از سمت جنوب جاری است، واقع شده راه از شهرستانک به سرک بسیار خوب است این راه را جنرال کاستکر صاحب منصب مهندس اطریشی که در خدمت دولت ایران بوده است سال قبل ساخته بود.
منزل چهارم از سرک به حسنکدِر
این راه از سمت چپ رودخانه کچ‌سر بیست و شش ذرع عرض و چهار ذرع عمق دارد و آب آن گل‌آلود است و تند می‌رود ساعتی ۲ فرسنگ و نیم مسافت را طی می‌کند و اگر این آب تند نبود ممکن بود که از جنگل زغال به طهران از روی آب راه داشته باشند و زغال را از روی آب حمل کنند. اینک قریب بیست فرسنگ راه زغال را با قاطر حمل می‌کنند ما هر روز دویست راس قاطر و الاغ می‌دیدیم که از کجور و دونا زغال بار کرده‌اند و به طهران می‌روند. جنگل‌های معدن زغال سال به سال کسر می‌شود و اگر معادن زغال سنگ حوالی رودخانه کرج را کار نکنند عمل سوخت زغال طهران چند سال دیگر بسیار سخت خواهد شد.
اکنون هرچه جنگل را می‌سوزانند و پیش می‌روند راه زغال به طهران دورتر می‌شود و در کوهستان البرز نزدیک به طهران محل‌های مناسب برای جنگل زیاد دارد و ممکن است که در آنجا اشجار غرس نمایند که بعد از چند سال جنگل معتبری شود، اما این فقره برای شکارگاه سلطنتی مضر است. در حسنکدر رودخانه یک پل چوبی دارد که ما از روی آن عبور کردیم، این ده بسیار کوچک و خالی از نظافت است و یک امامزاده دارد. ما یک روز در آنجا توقف کردیم که به قله کوه معظم موسوم به کچنک صعود کنیم. این کوه یک‌هزار و صد ذرع ارتفاع دارد و در قله آن کوه دماوند نمایان است تا قله کوه رفته منظر خوبی نداشت کوه‌های آن، مثل کوه‌های افغانستان بی‌آب و علف و خشک بود.
منزل پنجم از حسنکدر به کچ‌سر و ولی‌آباد
ما از راهی که کاستکرخان ساخته است روانه شدیم و از دره‌ای که قریه نمسا در آنجا واقع شده از وسط باغات و اراضی مزروع عبور نمودیم یک فرسنگ بالاتر از قریه نمسا رودخانه لورا به سمت شرقی به کچ‌سر که قریه کوچکی است می‌رود. از کچ‌سر به بالا دور نیست که رودخانه امتدادی ‎داشته باشد. لیکن ما تحقیق نکردیم که سرچشمه آن الی کچ‌سر چقدر مسافتی است. از کچ‌سر الی ولی‌آباد در عرض راه هیچ درخت ندارد. از کچ‌سر رود از کنار یک نهری که به طرف غربی جاری است می‌رود. تا پای کوتل کچ‌سر که پانصد ذرع ارتفاع دارد و از آنجا راه به تدریج بالا می‌رود تا آنکه به قله کوهی که ۹ هزار و چهارصد ذرع ارتفاع دارد می‌رسد. در آنجا تمام رشته البرز، کوه شمیران و کوه ازاد بر و دماوند و قله کوه شاهزاده نمایان است. در پای این کوه یک چشمه آب گوگردی واقع است و قریب دو فرسنگ که راه از آنجا دور می‌شود. گل و ریاحین و درخت‌های جنگلی شروع می‌شود و هوا کم‌کم مرطوب می‌گردد. وقتی که به ولی‌آباد می‌رسد هوای گرمی محسوس می‌شود. یعنی دریا استشمام می‌شود و ابرهای سیاه روی دره‌ها را فرا گرفته است. این راه الی ولی‌آباد همه جا خوب مهندسی شده است.
منزل ششم از ولی‌آباد به تویر
راه از تنگه چا از بغله کوه می‌رود ودرتِه تنگه که از آنجا الی بغله کوه که دویست یا سیصد ذرع است رودخانه چا جاری است. این راه بغله بسیار سخت است و اگر ساخته نبود و محجر گذارده نشده بود ممکن نبود که دو قاطر در پهلوی یکدیگر بتوانند از آنجا عبور کنند. در بالای ولی‌آباد را سوراخ کرده و دالانی برای راه ساخته‌اند تمثال شاهنشاه ایران در آنجا حجاری شده است ولیکن خوب حجاری نکرده‌اند. طول این دالان سی ذرع است تفصیل اتمام این راه را به خط فارسی در روی سنگ نقش کرده‌اند و اگر این راه را از ولی‌آباد از پایین تنگه ساخته بودند و به بغله کوه نرفته بودند خیلی بهتر بود و فواید کلی داشت. وقتی که راه مساوی رودخانه می‌شود جنگل و کوه‌های سبز چشم را خیره می‌کنند، صدای رودخانه، آب و درخت‌های بلند جنگل و کوه‌های سبز و گل و ریاحین به قسمی فرح می‌بخشد که انسان هیچ تصور نمی‌کند که در ایران است. وقتی که کوه‌های خشک و صحراهای بی‌آب و علف را به خاطر می‌آورد. تویر یک ده کوچکی است که در نزدیکی رودخانه واقع شده است. اطراف آن همه اراضی مزروع است. در آنجا همه چیز از ماکولات فراوان بود. روزی که در تویر به علت رفتیم که چمنی است خوش آب و علف و اطراف آن همه جنگل است و در سرچشمه رودخانه چا واقع است. علت پانصد و هفتاد ذرع از سطح دریا ارتفاع دارد. در عرض راه از قریه رازان عبور نمودیم و از رودخانه از روی پل چوبی گذشتیم در محاذی علت در یک فرسنگی قریه است موسوم به مرزان‌آباد لوازم خود را ما فرستادیم از آنجا آوردند.
منزل هفتم از علت به ارسینک‌رو
راه امروز خیلی خوب بود و تماشا و منظر مفرح داشت از دره‌چا که گذشتیم داخل جنگل معتبر شدیم وهمه جا از وسط جنگل می‌رفتیم ارتفاع زمین آنجا از سطح دریا قریب یک هزار و سیصد الی یک‌هزار و پانصد ذرع است و این جنگل خیلی شبیه است به جنگل انگلستان که درخت‌های بلوط کهن زیاد دارد. بعد از آنکه از جنگل خارج شدیم به قدر یک هزار ذرع راه سرپایینی آمدیم از رودخانه که از فیروزآباد جاری است عبور نمودیم. فیروزآباد ده خرابه‌ای است که در پای کوه پلار واقع شده. اراضی آنجا از جنگل پوشیده است و به جز قله کوه پلار چیزی نمایان نیست و بعد به قریه دشت نظر رفتیم. این ده خیلی معتبر است اهل آنجا همه مشغول خرمنکوبی و جمع‌آوری زراعت بودند (دشت نضیر با ضاد صحیح است با ظاء غلط است و من دیده‌ام. غلامحسین افضل‌‎الممالک) در دهات عرض راه که ما از آنجا عبور نمودیم این مطلب را دقت کردیم دیدیم که به جز رعایای قریه ولی‌آباد، رعیت‌های تمام این دهات لباس خوب داشتند و همه سمین و فربه بودند و این فقره دلیل بر آن است که رعایای مملکت ایران آسوده، نیکبخت و متمول هستند اگر در بعضی دهات رعیت فقیر و بی‌چیز باشد، بلاشک یک سبب خارق‌العاده دارد یا اینکه به واسطه آن است که حاکم ظالمی داشته‌اند این مساله محقق است که زندگانی رعایای ایران به اعلی درجه بهتر است از زندگانی رعیت فقیر و زحمتکش ایرلند و رعایای آلمان و رعایای روس. از دشت نظر از کنار رودخانه بجل به ارسینک رو که در محل تقاطع دو نهر بزرگ واقع است رفتیم و شب را در آنجا توقف نمودیم مایحتاج از دشت نظر آوردند از ارسینک رو راه دو تا می‌شد یکی از رود کنجور که در سمت شرقی واقع شده دیگری از راه میخ ساز واقع در سمت جنوب و ما مخیر بودیم. که هر کدام راه که می‌خواهیم برویم به واسطه تحقیقات جغرافیایی راه میخ‌ساز را انتخاب نمودیم.
منزل هشتم از ارسینکرو به میخساز
در حرکت از ارسینک رود از راه‌ها قدری منحرف شدیم و به قریه یجل که ده منظمی است و در سر راه کنجور واقع است رفتیم و بعد از یک صحرای وسیع مزروع عبور نموده، از یک کوه سنگ آهکی بالا رفتیم و از آنجا به دره گرگان فرود نمودیم و از آنجا طی مسافت کردیم تا به میخ ساز رسیدیم و شب را در آنجا توقف نمودیم دره‌های عرض راه همه وسیع و محل زراعت هستند از کوه‌های معظم اطراف نهرهای آب متعدد جاری است که تمام آن به زراعت می‌رود.
منزل نهم از میخ‌ساز به اوز
راه متدرجا بالا می‌رود. تا اینکه به قریب نه هزار و سیصد ذرع ارتفاع می‌رسد. گردنه میخ‌ساز یک‌هزار و هشتصد ذرع ارتفاع دارد و سه ساعت تمام طول کشید تا آنکه قاطرهای بنه از آن کوه بالا رفتند. با وجود آنکه راه ساخته و خوب است، در قله کوه میخ ساز دره نور و کوه دماوند و کوه شاهزاده نمایان است در سمت جنوب این کوه هر چه دیده می‌شود تمام کوه‌های خشک بی‌علف است، در سمت شمال همه کوهستان سبز و جنگل انبوه دره‌های مزروع است، دره نور خیلی شبیه است به دره‌های کوهستان اصفهان و شیراز قریه اوز که ده بزرگی است قریب پانصد نفر جمعیت دارد، در آنجا زراعت بسیار می‌شود. این ده مثل سایر دهات مازندران یک امامزاده دارد. در هر ده از برای یک امامزاده یا شخص مقدسی یک بقعه می‌سازند که یک گنبد مخروطی مرتفع دارد و روی آن را از گچ سفید می‌کنند و در بعضی جاها روی گنبد را حلبی می‌کنند و تا زمانی که نو و تازه است. روزها که آفتاب بر آن می‌تابد مطلع خوبی دارد.
و وضع بقعه‌های مازندران از وضع بقعه‌های عراق تفاوت کلی دارد. در عراق گنبدها دوار است و روی آن را کاشی نصب می‌کنند.
ترجمه:محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه

از تهران تا استرآباد