گروه تاریخ و اقتصاد: شش ساعت قبل از ارجمند حرکت کردیم و یک ساعت و نیم از ظهر گذشته بود به فیروزکوه رسیدیم راه از کنار رودخانه نمرود بود. تا آنکه به قریه سیلی وان رسیدیم. اراضی اطراف رودخانه وسیع‌تر و همه مزروع بودند. و در دامنه کوه‌ها نیز زراعت کرده بودند. ولیکن به جز قریه واسنتک، دهی نمایان نبود. سیلی‌وان ده کوچکی است در کنار رودخانه نمرود. در سمت جنوب شرقی آن صحرای مرتفع فیروزکوه واقع است که یکصد و پنج ذرع ارتفاع دارد. این صحرا شبیه است به صحرای کوهستان عراق[اراک] و در بعضی جاها چمن است. و آلاله و گیاه معطر دارد. کوه‌های فیروزکوه برای شکار شاهنشاه قرق است. برای تحقیقات جغرافیایی بالای این کوه‌ها رفتیم ولیکن به جز یک آهو شکاری ندیدیم. از محل مرتفعی که به این صحرا نظر می‌افکنی، نهرهای آب متعدد مشاهده می‌شود که در این کوه‌ها و دره‌ها جاری است و داخل رودخانه نمرود می‌شود احتمال کلی می‌رود که در سوابق ایام در فیروز کوه باران بیشتری می‌آمده است مادامی که ما در فیروزکوه توقف داشتیم همه روزه ابراز طرف بحر خرز به فیروزکوه می‌آمد و می‌بارید وقتی که بالای صحرا می‌رسید هوای آنجا گرمتر بود و ابرها متفرق می‌شدند. اگر این مملکت در تحت دولت دیگری بود در این صحرا اشجار غرس می‌کردند و اهتمام می‌نمودند که آنجا را جنگل نمایند. گذشته از اینکه هوای اینجا بهتر می‌شد و مایه برای سوخت زغال داشتند و به علاوه آب زیاد می‌‌شد و اراضی پایین این صحرا واقعه در سمت جنوب را زراعت می‌کردند. ولیکن با وضع حالیه جنگل طبرستان سال به سال کسر می‌شود. از سمت جنوب جنگل را برای زغال می‌سوزانند. و از سمت شمال درخت‌های گردو و چوب‌های سخت را برای چوب نجاری و غیره بی‌قاعده می‌برند. و همه چوب جنگل تمام خواهد شد. و هیچ امید نیست که دولت ایران از این محافل بیرون بیایند و در صدد آبادی جنگل باشند.

شهر فیروزکوه را اماژورناپیر توصیف کرده است یک عمارت تلگرافخانه دارد که ما خواستیم در آنجا منزل نماییم ممکن نبود. کس دیگری در آنجا منزل کرده بود. این خط تلگراف را به حکم شاهنشاه به سمنان کشیده‌اند ولیکن مخابره تجارتی به هیچ‌وجه نمی‌شود، تلگرافچی فیروزکوه روز بعد از درود به دیدن ما آمد و او می‌گفت که اهل فیروزکوه خیلی خسّت دارند و با وجود آنکه همه با مکنت هستند هرگز گوشت گوسفند نمی‌خورند و برای ارزانی گوشت بز می‌خورند. در بازارهای فیروزکوه به جز مأکولات رسمی چیزی یافت نمی‌شود حتی شمع‌گچی هم نبود. در ایران نعل‌ساز و نعل‎بند جدا هستند و به اندازه پای هر اسب نعل نمی‌سازند. نعل‎بند سم اسب را آن‌قدر می‌تراشد که نعل اندازه می‌شود. در افغانستان و هندوستان نیز این رسم معمول است.

چون در شهر محل مناسبی برای توقف به‌دست نیامد، ناچار در خارج شهر در کنار رودخانه گور سفید، چادر زدیم. باد شمالی روز و شب اذیت می‌کرد. و همه روزه هوا ابر بود. اما باران نمی‌آمد. در فیروزکوه یک چاپارخانه مخروبه دارد و سه رأس اسب چاپارخانه که خیلی مفلوک بودند و در چمن می‌چریدند.

منبع: سفرنامه لیوتنان کلنل برسفرد لوات، از تهران

تا استرآباد، ترجمه محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه، ۱۸۸۲ / ۱۲۶۱ شمسی