سفارش سینماتوگراف مظفرالدین شاه!

در ایران، بدون شک اخبار اختراع سینما توسط برادران لومیر و نمایش دادن نخستین فیلم ایشان در شب ٢٨ دسامبر ١٨٩٥/ ٧ دی ١٢٧٤ برای پاریسی‌ها، چند هفته یا در بدترین شرایط دو، سه ماه پس از آن نمایش که در زیرزمین «کافه بزرگ» (Grand Cafe) واقع در شماره ١٤ بولوار کاپوسین‌ها (Bd des Capucines)انجام گرفت به مظفرالدین شاه رسیده بوده، ولی از عکس‌العمل او اطلاعی در دست نیست. وی، مثل پدرش ولی نه با نظم و ترتیب او، به عکاسی عشق می‌ورزید و خود عکاسی می‌کرد تعداد زیادی دوربین خرید و پیوسته در پی به‌دست آوردن آخرین اختراعات بود: از اتومبیل و کامیون و ماشین بخار برای تلمبه چاه آب کشاورزی و ماشین چاپ گرفته تا تلفن و فونوگراف و دستگاه عکسبرداری با اشعه ایکس. در مورد سینما هنوز دانسته نیست که شاه از چه تاریخی به دنبال سینماتوگراف افتاد، ولی مدارک نویافته نشان می‌دهد که او در حدود فوریه سال ١٨٩٩ در حدود بهمن و اسفند ١٢٧٧ دستور خرید سینماتوگراف را شاید به میرزا احمدخان صنیع‌السلطنه عکاس معروف که در پاریس به‌سر می‌برد داده بوده است. صنیع السلطنه سه دستگاه سینماتوگراف را با تمام لوازم خریده به طهران فرستاد و این اسباب و لوازم در تاریخ یکشنبه ١٠ شوال ١٣١٧/ تنگوزئیل/ ١١ فوریه ١٩٠٠/ ٢٢ بهمن ١٢٧٨ به نظر شاه رسید.

سند این خرید هم اکنون در بایگانی اسناد کاخ گلستان تحت کد ١، زونکن شماره ٥١، پاکت شماره ٣ موجود است. این سند گرانبها درون کتابچه‌ای است فرنگی و قفل‌دار با جلد چرمی مغز پسته‌ای کم‌رنگ که گوشه‌های فلزی مطلا مزین به نگین کهربا دارد. بلندی کتابچه ٢٠٠ میلی‌متر و پهنای آن ١٣٠ میلی‌متر است. کتابچه در حال حاضر محتوای چهار ورق است که دو تا از آنها، یعنی پشت ورق اول و روی ورق دوم، دارای نوشته است. این کتابچه در ابتدا اوراق بیشتری داشته ولی شاید در حدود ۱۰ ورق آن را در گذشته‌ای دور از زمان ما کنده و روی ورق (٢ر) نیز بخشی از نوشته‌ها را ناشیانه پاک کرده اند. طبق نوشته‌ای در آغاز کتابچه، مورخ ١٩ شهر شعبان ١٣١٧/ ٢٣ دسامبر ١٨٩٩/٢ دی ١٢٧٨، قرار بر این بوده که از آن پس اشیایی را که مظفرالدین شاه دستور خرید آنها را به فرنگ می‌داده در ورقی در سمت راست آن دفترچه و اشیایی که از فرنگ می‌رسیده در مقابل آن (سمت چپ) ثبت کنند. در این صورت، اگر در تدوین آن استمراری وجود داشته است، امروز جدا از آن دو ورق که ذکر شد اثری باقی نمانده است. روی ورق سمت راست (١پ) آمده: «هوالله تعالی/ صورت/ اجناس واشیایی که از ممالک فرنگستان خواسته می‌شود در این کتابچه نوشته می‌شود هر وقت پر شد در صفحه/ دیگر ازاین کتابچه ثبت خواهد شد به‌تاریخ ١٩ شهر شعبان ١٣١٧.» به دنبال آن آمده: «از پاریس از یمین‌السلطنه». منظور آن است اشیایی که ذکر آن خواهد آمد از نظر آقا یمین‌السلطنه وزیر مختار ایران در پاریس خواسته شده است که توسط وی ارسال گردد: «… ماهوت و نوار و دگمه جه کالسکه چیان سر کاری… کاغذ و پاکت که عکس گروپ [دسته جمعی] و عکس تمثال بی‌مثال مبارک همایونی در آنها چاپ شود … [و] دوربین دو عدد از پاریس خواسته شد/ روز دوشنبه ٦ شهر رمضان ١٣١٧» برابر با ٨ ژانویه ١٩٠٠/ ١٨ دی ١٢٧٨. از پاکت‌ها و کاغذها که در وسط بالای هر برگ از آنها یک عکس بسیار کوچک مظفرالدین شاه و همراهان چاپ شده هنوز در کاخ گلستان موجود است و در نمایشگاه صدمین سال سینمای ایران همراه با دو چرخ (ماشین) تحریر وی در معرض دید قرار داده شد. در مورد دوربین، البته منظور در اینجا دوربین دورنما و به احتمال کمتر دوربین عکاسی است نه فیلمبرداری. سمت چپ کتابچه، در ورق بعد (٢ر)، نخست صورت آنچه شاه از لندن خواسته بوده و دریافت گردیده بود، آورده شده و از آن جمله است یک قلم خودنویس («قلم استیلو»/stylo به اصطلاح آن‌روز) که به رخت‌دار خانه سپرده شده و «اسباب آشپزخانه چدنی[... ] که] …[ ممکن است جداجدا در دو اتاق منصوب شود به‌تاریخ ٥ شهر شوال المکرم [٦ فوریه ١٩٠٠/ ١٧ بهمن ١٢٧٨] تنگوزئیل وارد شده[... ]جمع اندرون می‌شود» و بالاخره سندی که در اینجا مد نظر است با این محتوا:

«اسباب سی نوفتکراف [سینماتوگراف] تمام اسباب به انضمام بروکش بزرگ که تمام اسباب است و لانترن ماژیک متحرک است که با قوه برق هم حرکت می‌کند و یک‌سال قبل از پاریس خواسته بودند و به تاریخ یوم یکشنبه دهم شهر شوال المکرم تنگوزئیل ١٣١٧

[ ١١ فوریه ١٩٠٠/۲۲بهمن ١٢٧٨ ] از پاریس به‌حضور مبارک آورده‌اند موافق شرح و جزو قبض جناب صنیع‌السلطنه که نزد اعتماد حضور ضبط است. دستگاه جمع عکاسخانه مبارکه شد.»

از هفت رقم جنس که دراین دو ورق آمده دو رقم مربوط به دوربین (احتمالا دوربین دورنما و نه عکاسی) و دو تا راجع به سینما و عکس است و همان‌طور که ذکر شد گواهی است گویا بر عشق زیاد مظفرالدین شاه به هر نوع اسباب رویت و تصویر. تقریبا در هر صفحه از سفرنامه‌های شاه به فرنگ نیز یک اشاره به عکس و عکاسی یافت می‌شود و در چنین جوی باید پذیرفت که پس از ورود این نخستین سینماتوگراف به ایران هم فیلم نشان داده شد و هم فیلم برداشته شد، هر چند که چند و چون این کارها روشن نیست. روند مثبت امور خود را در ماه‌های بعد هم به خوبی نشان داد و به همان‌گونه که شرح آن خواهد آمد، ۶ ماه بعد میرزا ابراهیم خان عکاسباشی پسر میرزا احمدخان صنیع السلطنه در بندر اوستاند (ostende)بلژیک به فیلمبرداری مشغول شد. نوع اسبابی که فرستاده شده سینماتوگراف (Cine'matographe) ذکر شده ولی باید توجه داشت که در این دوره این واژه خاص که در ابتدا به دستگاه اختراعی برادران لومیر فرانسوی گفته می‌شد تا اندازه‌ای تبدیل به نام عام شده و لذا اسباب مورد نظر می‌توانست شامل دستگاه یا دستگاه‌هایی جدا از دستگاه برادران لومیر نیز باشد. در مورد تعداد دستگاه‌های خریداری شده نیز می‌توان بحث کرده رقم «٣» را که در حقیقت روی «س» واژه «سی نو فتکراف» نوشته شده است نشان‌دهنده صدای حرف سین دانست و نه تعداد دستگاه‌های خریداری شده. هر چند که رسم نوشتن «٣» روی اسناد برای انگشت گذاشتن روی رقم «سه» است حال آنکه اینجا به حروف «سی» نوشته شده، ولی باز هم چون در این دوران رسم رقم ٣ گذاشتن روی سین برای نشان دادن صدای آن هم مرسوم بوده است پس می‌توان این برداشت را نیز پذیرفت. اگر این حالت پذیرفته شود، تعداد دستگاه‌های خریداری شده به یک تقلیل خواهد یافت که باید درست‌‌تر باشد.

در شرح دستگاه‌ها، یک کلمه نه چندان‌روشن دیگر هم دیده می‌شود که آن را«روکش» نوشته‌ام. هنگام حمل‌ونقل سینماتوگراف، آن دستگاه در یک ساکوش(sacoche) (به فرانسه) قرار می‌گرفت که کیسه‌ای از پارچه ضخیم یا چرم باشد. بعید نیست که محرر این نام ناآشنا را به گوش شنیده و در تحریر آن را به صورتی که دیده می‌شود، ثبت کرده باشد. به‌هرصورت هر دو کلمه چه روکش و چه ساکوش، در نهایت یک معنی می‌دهند. دیگر آنکه چون محرر با سینماتو گراف هم آشنا نیست، در املای آن واژه نیز اشتباه کرده و به دنبال آن در توصیف سینماتوگراف هم مرتکب لغزش دیگری شده حرف «ن» لانترن ماژیک متحرک (Lanterne magique) را هم از قلم انداخته است.به احتمال بیشتر در واقع چندان اشتباهی رخ نداده و غلط مصطلح درج شده است. مثل شاه (ر.ک. بند ب) یا نام الاسلام کرمانی در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان که «لنتر ماژیک» ثبت کرده، این کاتب هم «لانتر ماژیک»ثبت کرده است (بخوانید لنتر «لانتر» ماژیک). در آغاز این دوران سینما در جهان، باید توجه داشت که دستگاه سینماتوگراف می‌توانست در عین حال هم دوربین فیلمبرداری باشد و هم آپارات سینما.٥٨ به عبارت دیگر شاه با خرید هر یک عدد سینماتوگراف از نوع یاد شده در عین حال هم یک دوربین فیلمبرداری به دست آورده است و هم یک آپارات سینما. درین شرایط بسیار بعید است که از تاریخ دهم شوال ١٣١٧/ ١١ فوریه ١٩٠٠/ ٢٢ بهمن ١٢٧٨ به بعد در دربار شاه دست‌کم فیلمبرداری نشده باشد و این تاریخ ۶ ماه پیش از فیلمبرداری میرزا ابراهیم خان عکاسباشی در اوستاند بلژیک است که تاکنون به عنوان نخستین فیلمبرداری شناخته شده بود. نخستین فیلمبرداران و فیلم نشان‌دهنده‌های حرفه‌ای ایران را هم نیز به احتمال قریب به یقین باید همان میرزا ابراهیم‌خان عکاسباشی و پدرش میرزا احمد صنیع‌السلطنه دانست، زیرا دستگاه یا دستگاه‌ها، همان‌طور که در سند ذکر شده، «جمع عکاس خانه مبارکه» منظور شده بوده که در تحویل صنیع السلطنه بوده است. نخستین فیلمبردار غیرحرفه‌ای (آماتور) ایران را نیز یقینا باید شخص مظفرالدین شاه دانست زیرا او عکاس بود و به این جهت بدون شک دوربین فیلمبرداری را نیز دست کم به طور محدود به کار گرفت. سندی که درباره فیلمبرداری از شیر آورده خواهد شد نیز خود دلیلی است برا ین امر.

اگر رقم خرید سه دستگاه پذیرفته شود در این صورت باید از خود پرسید چرا مظفرالدین شاه اقدام به خرید سه دستگاه سینماتو گراف کرده است ترس از خراب شدن احتمالی آن اسباب‌ها می‌تواند تا اندازه‌ای خرید سه دستگاه کاملا یک نوع را توجیه کند، ولی این امر بعیداست و بهتر است دستگاه‌های سه گانه را شامل انواع گوناگون بدانیم، به‌ویژه آنکه در عکاسی نیز شاه از دوربین‌های متعددی استفاده می‌کرد. شاید یکی از آنها شامل دستگاه ٣٥ میلی‌متری پاته(pathe) می‌شده که درواقع تقلیدی از سینماتو گراف لومیر بود. در ساماندهی کنونی عکس‌ها وشیشه‌ها و فیلم‌های کاخ گلستان چند فیلم باریک ١٥ میلی‌متری سوراخ در میان فرانسوی نیز شناسایی کرده‌ایم و چون این نوع فیلم‌ها متعلق به دوران نخستین سینما است به این جهت شاید بتوان این فیلم‌ها را در حال حاضر یادگاری از این نخستین خرید دانست و به‌طور قطع در این امر نمی‌توان اظهارنظر کرد.

به نقل از مقاله «تاریخ عکاسی در ایران» فصلنامه طاووس، شماره‌های پنجم و ششم، پاییز و زمستان ۷۹ نوشته شهریار عدل.