گروه تاریخ و اقتصاد: آنچه می‌خوانید بخش پنجم(پایانی) از مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی است در روز سه‌شنبه، ۶ خرداد ۱۲۸۷ شمسی: آقا سیدحسن تقى‌زاده: بنده تحقیق کردم که جناب صنیع‌الدوله به بانک شاهنشاهى نوشته‌اند که هرچه قبوض دولت نزد شما باشد صحیح است و حال آنکه سرمنشأ تمام مفسده میدان توپخانه و تبعید ناصرالملک همین سیصد هزار تومان بود که وقتى امیربهادر داخل کار شد این پول را خواست و ناصرالملک نداد و جواب داده شد بر فرض که این مطلب را معین کند شاید چهل هزار تومان بیشتر نشود آن را هم با این حالیه مملکت نمی‌توانیم بدهیم، مع‌هذا وزیر مالیه این‌طور نوشته به بانک شاهنشاهى می‌دهند به هرحال این مملکت مملکت اسلام است و باید به طوری که قانون اسلام معین کرده در امور مالیه او کمال مواظبت و دقت را نمود.

آقا میرزا محمود: دیوان محاسبات ‌طورى که فرمودید از همه چیز واجب‌تر و مهم‌تر است و تا او درست نشود مالیه این مملکت اصلاح نخواهد شد، ولى بنده عقیده ندارم به کمیسیون مالیه رجوع شود.

آقا شیخ حسین: اگرچه وقت مجلس اشرف از مباحثه است و اینکه بنده گفتم در مجلس مسلمان‌ها نباید بعضى مذاکرات بشود این مساله ربط به این ندارد که احقاق حق نشود. بنده می‌گویم با این حال مملکت نباید اسباب نفاق فراهم آورد. اینکه گفته می‌شود به فلان فلان قدر پول داده شده موجب نفاق است باید وزیر مالیه خواسته شود و توضیحات بدهند.

آقاى حاج امام جمعه: یکى از بدبختی‌هاى ما این است که وزرا نمی‌آیند به مجلس با ما مباحثه کنند و اگر حق دارند حرف خود را ثابت کنند و یک عیب این است که ما خودمان را معصوم گمان می‌کنیم. ما امروز حق نداریم که به صنیع‌الدوله قبل از وقت اعتراض کنیم مگر اینکه بیایند در مجلس، اگر نتوانست حق خود را ثابت کند آن وقت اعتراض می‌کنم، اما در باب دیوان محاسبات اینکه فرمودید به کمیسیون مالیه رجوع شود ابدا بنده اعتقاد ندارم و همین مساله امیربهادر را که سیصد هزار تومان حواله داشت و مدعى طلب بود یک مبلغى از آن را کمیسیون مالیه تصویب کرده بود.

در حالتی که مالیه به نظارت و تصویب مجلس است نه کمیسیون مالیه. کمیسیون مالیه حق ندارد که بى‌تصویب و اجازه مجلس از خود چیزى را تصویب کند.

مخبرالملک: بنده عرض می‌کنم خوب است بعدها برای هر وزیرى که می‌آید به قانون پارلمانى عمل کنیم. حال به قانون اسلام و کفر کارى نداریم به موجب قانون داخلى مجلس هر وکیلى که می‌خواهد مطلبى را اظهار کند یا وزیرى را احضار [کند] اولا باید آن مطلب را روى کاغذ بیاورد و پانزده نفر از وکلا آن را امضا کنند آن وقت اظهار کند. بعد آن وزیر را احضار کنند که برای توضیح حاضر شود نه اینکه اول به وزیر بد بگویند بعد از او توضیح بخواهند و با این ترتیب هرکس بخواهد وزارت کند البته سفیه است.

رئیس: بدى گفته نشده توضیح خواسته‌اند و باید وزیر مالیه را دعوت نمود که بیایند و توضیح بدهند.

مخبرالملک: بد گفتن به هر کس یک طور است حالا این ایراد بنده صحیح است یا نه؟ اگر صحیح است بعدها با وزرا به موجب قانون داخلى مجلس و همه پارلمان‌ها رفتار شود.

وکیل‌التجار: مادامى که دیوان محاسبات تاسیس نشده هر کس که وزیر مالیه باشد باید پانزده به پانزده یا ماه به ماه صورت حواله‌ها و مخارج از او خواسته شود که مجلس دقت نماید تا نظام‌نامه دیوان محاسبات نوشته شده و این اداره تاسیس شود.

آقا شیخ محمدعلى: چون اذهان وکلا در باب دیوان محاسبات مسبوق نیست نمی‌توانند رای دهند خوب است این مساله برای جلسه آینده گذاشته شود.

رئیس: بلى این مساله هم تمام شد جلسه آینده در باب آن گفت‌وگو شده، پس از اخذ نتیجه باید از وزیر مالیه نظام‌نامه آن خواسته شود و حالا بودجه نظمیه که موضوع مذاکره امروز است قرائت می‌شود.

(در این موقع شروع به قرائت بودجه نظمیه شده و در باب حقوق یکساله رئیس نظمیه مذاکرات زیاد شده بالاخره در اینکه هر کسى مبلغ اقل آن را دو هزار تومان و مبلغ اکثر را در دو هزار و چهارصد تومان رای می‌دهد ورقه سفید بیندازد، و الا ورقه آبى رای گرفته شد و همین ماخذ مذکور به اکثریت آرا تصویب شد.)