دنیای اقتصاد: دونالد ترامپ برای رهایی از برجام مصمم به‌نظر می‌رسد. اما دلایلی که او و مشاورانش برای این اقدام ذکر می‌کنند، با وجود فریبندگی ظاهری، ماهیت خود را نقض می‌کنند.

به گزارش اسلیت، برجام، فعالیت‌های هسته‌ای ایران را در چارچوب قوانین بین‌المللی روشن ساخت و نگرانی‌ها درخصوص احتمال تولید سلاح هسته‌ای را برطرف کرد. ترامپ در نطق خود در سازمان ملل متحد برجام را بدترین و یک‌طرفه‌ترین معاهده تاریخ آمریکا خواند. او تاکنون بارها این استدلال را تکرار کرده که بر اثر برجام ایران میلیون‌ها دلار پول دریافت کرده و آمریکا بهره‌ای از این معاهده نبرده است. درحالی‌که میلیون‌ها دلاری که ایران دریافت کرده است، در حقیقت دارایی‌های بلوکه‌ شده این کشور بوده که به موجب تحریم‌ها مسدود شده بود. با حصول توافق و کسب اطمینان از صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران، دیگر دلیلی برای مسدود نگه‌داشتن این دارایی‌ها وجود نداشت. فرو ریختن دیوار بی‌اعتمادی درخصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران و حل شدن مناقشه‌ای که می‌توانست به جنگ منتهی شود، برای آمریکا دستاورد کمی نیست.

پایبندی، موضوع پراهمیتی است. پس از امضای برجام مجلس سنا قانونی را از تصویب گذراند که به موجب آن رئیس‌جمهوری هر ۹۰ روز یکبار با امضای مستندات مربوطه پایبندی ایران به برجام را تایید می‌کند. در آن زمان تصور می‌شد هیلاری کلینتون جانشین باراک اوباما خواهد شد و مدافعان جمهوری‌خواه این قانون، ادعا می‌کردند که ایران بالاخره از مفاد توافق‌نامه تخطی خواهد کرد و به این ترتیب رئیس‌جمهور دموکرات موظف می‌شد تصمیم‌ دشوار را بگیرد. از دیدگاه جمهوری‌خواهان، مشکل این است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌طور دائم بر پایبندی ایران به تعهداتش صحه می‌گذارد. ترامپ تهدید کرده است که به هر روی پایبندی ایران را تایید نخواهد کرد. آخرین باری که موظف به امضای اسناد پایبندی ایران بود، از امضای آن سر باز زد و بر تصمیم خود پافشاری می‌کرد تا زمانی که مشاورانش او را متقاعد کردند که نمی‌تواند روز را شب جلوه دهد. رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا و نیز سازمان ملل متحد، روزنه فشار دیگری یافته‌اند: «آنها ادعا می‌کنند اگرچه ایران به مفاد مندرج در برجام متعهد مانده، اما با آزمایش‌ موشک‌های بالستیک‌ و اعمال نفوذ در منطقه در عمل روح برجام را نقض کرده است»

این اتهامات بی‌شرمانه، غیرواقعی هستند. برجام توافقی است که مفاد آن به دقت تنظیم شده است و نمی‌توان موضوعی خارج از موارد مندرج را به آن نسبت داد. هیچ موضوعی جز برنامه فعالیت هسته‌ای ایران به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم در برجام لحاظ نشده است. همان‌گونه که فعالیت‌های اتمی شوروی سابق ارتباطی با ایده حکومت کمونیستی نداشت یا بمباران‌های ویتنام به فعالیت‌های هسته‌ای آمریکا مربوط نبود. برجام توافقی درخصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران است و نمی‌توان تمام موضوعات را در قالب «روح برجام» گنجاند. اوباما عقیده داشت امضای برجام ممکن است راه را برای بهبود روابط ایران و غرب هموار کند، اما به روشنی تصریح کرد «در صورتی که روابط ایران و غرب توسعه نیابد، حفظ این توافق حیاتی خواهد بود.»

برنامه موشکی ایران اهمیت برجام را بیش از پیش آشکار می‌سازد. در روند مذاکرات آمریکا و پنج قدرت غربی با ایران، این موضوع بارها مطرح شد. اما سرانجام به دو دلیل، طرفین مذاکره راضی به حذف آن از نص صریح توافق شدند. نخست اینکه بر خلاف فعالیت‌های هسته‌ای ایران، که از سوی برخی اعضای شورای امنیت «غیر صلح‌آمیز» و «غیر‌قانونی» عنوان می‌شد، درخصوص برنامه موشکی ایران هیچ تخلفی از قواعد بین‌المللی رخ نداده است. دیگر اینکه موشک‌ها در صورتی صلح جهانی را تهدید می‌کنند که حامل کلاهک‌های اتمی باشند. با توجه به اینکه فعالیت‌های هسته‌ای ایران، با پایبندی به برجام، منجر به تولید کلاهک اتمی نخواهد شد، پس لااقل در چارچوب برجام، برنامه موشکی ایران تهدیدآمیز محسوب نمی‌شود. به این ترتیب گرچه می‌توان تحریم‌های تازه‌ای به جهت فعالیت‌های ایران تصویب و اعمال کرد، اما حذف تحریم‌های هسته‌ای که براساس برجام صورت گرفته، ارتباطی با این موضوع ندارد. نکته دیگر بندهای موسوم به «غروب» در برجام است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، ادعا می‌کند برجام تولید سلاح هسته‌ای در ایران را تنها ۱۰ سال به تاخیر انداخته است و پس از این مدت، ایران در چشم برهم‌زدنی سلاح هسته‌ای تولید خواهد کرد. اما باید در نظر گرفت که تنها موارد معدودی از مفاد برجام پس از ۱۰ سال منقضی می‌شود. مفادی که ناظر بر فعالیت‌های هسته‌ای با قابلیت تولید سلاح هستند، پس از گذشت ۱۵ سال منقضی خواهند شد. سقف ۶۷/ ۳ درصدی غنی‌سازی اورانیوم، که بسیار پایین‌تر از حد مورد نیاز برای تولید سلاح هسته‌ای است، برای مدت ۱۵ سال لازم‌الاجرا است. میزان ذخیره مجاز اورانیوم غنی‌سازی شده برای ایران هم کمتر از حد لازم برای تولید کلاهک اتمی است. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تولید سانتریفیوژها در ایران را برای مدت ۲۵ سال تحت‌نظر خواهد داشت. همچنین تعهداتی نظیر فرآوری زباله‌های اتمی (برای پیشگیری از تبدیل آنها به سلاح اتمی) و التزام به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای هیچ تاریخ انقضایی ندارند.

با در نظر گرفتن تمام موارد مطرح شده، ایران و هیچ‌یک از طرف‌های دیگر این توافق، مذاکره مجدد را لازم نمی‌دانند. اغلب افرادی که در آن مذاکرات نفسگیر چند ماهه شرکت داشتند، برجام را «بهترین توافق قابل حصول» می‌دانند. اجماع طرفین بر توافقی بهتر، بسیار بعید به‌نظر می‌رسد. یکی از پیشنهادهای مطرح شده، مذاکره و تنظیم الحاقیه‌ای بر توافق‌نامه اصلی است. به این ترتیب برهم زدن برجام منتفی خواهد بود. این مشابه همان فرآیندی است که درخصوص پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای هم اتفاق افتاد و در سال ۱۹۹۷ الحاقیه‌ای بر قانون اصلی (مصوب ۱۹۶۸) افزوده شد. گفت‌و‌گو و توافق بر سر افزایش تعهدات طرفین ممکن است بتواند خشنودی همه طرف‌ها را تامین کند. کمیته مشترک دائمی که در چارچوب برجام تشکیل شده است می‌تواند بستر مناسبی برای مذاکرات آتی باشد. اما این پیشنهاد تنها در صورتی جدی گرفته خواهد شد که ترامپ برجام را به رسمیت بشناسد و آن را به همین صورتی که هست بپذیرد. به این منظور ترامپ نه تنها باید تهدیداتش به پاره کردن برجام را یکسره فراموش کند، بلکه باید پایبندی خود را به این توافق نشان بدهد. تهدیدات ترامپ تا کنون مانع از مشارکت بانک‌های آمریکایی در کسب‌و‌کارهای مشترک با نهاد‌های ایرانی شده است. این موضوع نشان‌دهنده عدم اجرای موفقیت‌آمیز برجام از سوی آمریکا است. بانک‌های ایرانی در این مدت راه‌های متعددی برای دور زدن تحریم‌ها در پیش گرفته‌اند و در دو سال گذشته پس از اعمال برجام هم با توجه به عدم همکاری بانک‌های آمریکایی این روند را ادامه داده‌اند. در صورتی که آمریکا به دنبال اجرای مفاد برجام باشد باید با گماشتن متخصصانی، از سرگیری فعالیت بانک‌های ایرانی طبق موازین بین‌المللی را تسهیل کند، درحالی‌که تاکنون عکس این عمل کرده است. در عوض بانک‌های اروپایی روند دیگری را در پیش گرفته‌اند و مبادلات خود را بر پایه یورو دنبال می‌کنند. با روند کنونی ترامپ نخواهد توانست اعتماد متقابل مورد نیاز را تامین کند و بدون تامین اعتماد متقابل، منافع امنیتی آمریکا شدیدا به خطر خواهد افتاد.