موسیقی اصیل نیازمند نوآوری است

سمیه کاویانی- موسیقی اصیل ایرانی تا حدود زیادی به او مدیون است. به قول خودش تا به اینجا هرکاری را که می‌توانسته برای رشد این نوع از موسیقی انجام داده است. او از شاگردان برجسته و مطرح استاد ابوالحسن صبا بوده است و جزو بنیانگذاران برنامه گل‌ها بوده که روزگاری بهترین و پرمخاطب‌ترین برنامه رادیویی موسیقی اصیل ایرانی بوده است. همایون خرم با اولین آهنگی که با ویلن در رادیو نواخت اسمش را بر سر زبان‌ها انداخت و از آن زمان تا به امروز سهم زیادی در پیشرفت و مطرح شدن موسیقی اصیل داشته است. آهنگ‌های تو ای پری کجایی (سرگشته) و امشب در سر شوری دارم (غوغای ستارگان) هنوز خاطره‌ سازند. چرا با واژه «موسیقی سنتی» مخالف هستید در صورتی که بسیاری از افراد و حتی برخی استادان موسیقی این واژه را به کار می‌برند و به نوعی برای این نوع از موسیقی این واژه جا افتاده است؟

به دلیل اینکه وقتی می‌گوییم «سنتی» اگر منظورمان از این کلمه «قدیمی بودن و قدمت» آن است، این موسیقی که الان ما شاهدش هستیم و از آن به عنوان «موسیقی سنتی» نام می‌بریم «موسیقی دوره ناصری» است و قدمتی در حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰سال دارد و زمان آنچنانی از لحاظ موسیقیایی از قدمت آن نمی‌گذرد، پس در اینجا موضوع قدمت منتفی است ولی اگر معنایش این باشد این موسیقی در کار معینی قرار داشته باشد، در این‌صورت این واژه بسیار نابه‌جا و نقض غرض در تعریف «هنر» است، چون کار هنر، کارشکنی است و هنرمند کسی است که بتواند از این کاری که در موقع یادگیری موسیقی برایش گذاشته‌اند، بیرون بیاید و بر مبنای آنچه که یاد گرفته، تازه‌ها و ابداع و ابتکارهایی را به عالم موسیقی ارائه دهد بنابراین در مورد این کلمه حتی می‌توان گفت که مغایر با معنی هنر است و من از تمامی دوستان خواهش می‌کنم که به این نوع از موسیقی بگویند «موسیقی اصیل ایرانی» یا «موسیقی ایرانی».

یکی از مشکلاتی که موسیقی‌های رایج در کشورمان و مخصوصا موسیقی اصیل با آن مواجه است کمبود مخاطب و عدم موفقیت در جذب مخاطب جوان است، علت این مشکل را در چه چیزی می‌دانید؟

این موضوع مشکل بسیار بسیار مهمی است و علت در این است که این نوع موسیقی که به عنوان موسیقی ایرانی و متاسفانه موسیقی سنتی تحویل شنونده داده شده است.

در این سال‌ها به قدری یکنواخت اجرا شده است و به اندازه‌ای مجموعه‌ساز و آواز و در حقیقت تکرار مکررات بوده که مردم را در سالن‌های کنسرت خسته کرده و این تکرار مکررات در آلبوم‌ها و CDها هم به همین ترتیب اجرا و ادامه داده شده است به طوری که مردم از آن محصول خسته شده‌اند و این موسیقی متاسفانه به نام موسیقی ایرانی تمام شده است، در اینجا هم می‌توان گفت که در اصل «نقص غرض» شده است، غرض از موسیقی این نیست که مدام آن چیزی را که شاگرد و هنرجوی موسیقی در درس یاد گرفته در کنسرت‌ها و یا نوارها هم همان را به مردم تحویل بدهد. این یک نوع درس پس دادن است. درس پس دادن یک مساله و هنرمندی و ابداع و ابتکار یک مساله دیگر است. درس پس دادن یعنی اینکه فرد هنوز مشغول یادگرفتن است و درسش را به معلمش تحویل می‌دهد اما هنرمند کسی است که تمام نکات درسی را یاد گرفته است و تازه بعد از آن مرحله مشغول ساختن بنایی است که هنوز کسی آن را نساخته است ولی بر پایه اصالت و اصول موسیقی ایرانی و این معنای واقعی هنر است. به قول حافظ «بشوی اوراق این دفتر، اگر هم درس‌ هایی که علم عشق در دفتر نباشد». یعنی اینکه هنرمند بعد از کسب آموزش‌ها، خودش به اوراق‌شویی بیفتد و تازه در این مرحله است که می‌تواند هنرش را ارائه دهد. به کسی می‌توان گفت هنرمند موسیقی که به مرحله بداهه نوازی رسیده باشد، به معنی خلق‌اللحظه یا سازندگی نغمه‌ای که در آن لحظه به عنوان یک چیز جدید و بدیع، من و شما می‌شنویم.

به نوعی دیگر منظورتان این است که برای جذب مخاطب و پیشرفت موسیقی ایرانی و حتی رسیدن به جایگاه قبلی باید نوآوری داشت؟

دقیقا همین‌طور است. بنابراین با نکاتی که گفتم تقصیر از جانب موسیقی ایرانی نیست. موسیقی ایرانی آمادگی فوق‌العاده‌ای برای تنوع‌های مختلف دارد و با این تنوع‌ها می‌تواند شنوندگانش را مجذوب کند طوری که به تدریج خود شنونده گرایش به موسیقی‌های دیگر پیدا نکند.

صحبت‌های شما دقیقا در مقابل صحبت‌های تعدادی دیگر از افراد موسیقی ایرانی است که با هر نوع، نوآوری مخالفند و اعتقاد دارند که به روز کردن و نوآوری باعث ضربه‌خوردن این نوع از موسیقی اصیل به دلیل ذاتش است و در تمامی زمان‌ها و شرایط باید بافتش را حفظ کند؟

اگر نوآوری بخواهد به یک موسیقی ضربه بزند، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند. معنی حرف این دوستان این است که هر وقت می‌خواهی شور (آهنگی در دستگاه) بزنی یک شور بزن و بنابراین یک ضبط انجام بده و همیشه همان نوار را تکرار کن. ولی همان‌طور که گفتم غرض از هنر این است که همیشه باید نوآوری کنی و تازه باشی و این موضوع درباره همه موسیقی‌ها صادق است، از جمله موسیقی خودمان، بنابراین چرا باید در سایر موسیقی‌ها، آن همه ابداع و تنوع باشد، ولی در موسیقی اصیل این‌طور نباشد. توجه کنید همین «اصالت» ضمن اینکه ضامن زنده نگهداشتن موسیقی ما است و می‌تواند با ارائه کار‌های متنوع و جذاب پیوسته مردم را به طرف موسیقی اصیل که موسیقی خودشان است، جذب کند.

تعدادی از افراد صاحبنظر در موسیقی اصیل، اعتقاد دارند که اگر فضا برای ارائه تمامی کارها مناسب و باز شود و تمامی کارها هم ارائه شوند،‌ باز هم ۳۰سال طول می‌کشد تا به جایگاه موسیقی اصیل در گذشته برسیم، شما با این نظر موافقید؟

(ناراحت می‌شود و به فکر فرو می‌رود، بعد از مدتی با ناراحتی سه بار می‌گوید: بله)، می‌دانید که در ابتدا مقداری از پیشرفت موسیقی جلوگیری شده است و این یک نوع بازداشتن از پیشرفت و عقب بردن کار است.

حال فرض کنید، شما می‌خواهید این کار را بعد از مناسب شدن فضا به جلو ببرید، با توجه به زمانی که به جلو رفته‌اید این کار هم به عقب رفته، اگر این زمان‌های به عقب رفته را بتوانید جبران کنید و به صفر برسانید تازه به صفر و ابتدا رسیده‌اید و هنوز به جلو نرفته‌اید. البته من اعتقاد دارم که هیچ‌وقت نباید ناامید شد و فضا اگر مثل الان، فضای خوبی برای رشد موسیقی ایرانی باشد، امید جبران هست و فکر می‌کنم بشود که جبران شود.