بخش دوم مشکل سیاسی است؛ نوع قدرت میان ایران و افغانستان در تضاد است. افغانستان معتقد به خلافت است، یعنی طالبان معتقدند آنچه در اختیار آنهاست، امارت اسلامی است و دیگر کشور‌‌‌های اسلامی باید امارت شوند و در نهایت به خلافت اسلامی برسند. القاعده نیز چنین نظری داشت. رهبر طالبان نیز خود را امیرالمومنین می‌‌‌داند.» او ادامه داد: «بنابراین به لحاظ ایدئولوژیک این دو تفکر اختلاف‌نظر تاریخی دارند و حل هم نشده است.» ملازهی افزود: «بخش سوم مشکل این است که طالب به لحاظ ایدئولوژیک و قومی انحصار‌‌‌طلب است. پشتون‌‌‌ها که الان قدرت را به دست گرفته‌اند حاضر نیستند قوم‌‌‌های دیگر را در قدرت شریک کنند. الان طالب حاضر نیست تاجیک‌‌‌ها را در قدرت شریک کند. ایران هم می‌‌‌گوید شما باید شیعه‌‌‌ها را هم در ساختار قدرتتان بپذیرید.

آنها زبان فارسی را هم تحت فشار قرار داده‌اند.یک بحث فرعی نیز وجود دارد، وقتی شما می‌‌‌خواهید زبان یک ملتی را از بین ببرید مقاومت شکل می‌گیرد و به همین خاطر عده‌‌‌ای درون افغانستان به مقاومت در برابر طالبان برخاسته‌‌‌اند.»این کارشناس درباره راه عبور از بحران طالبان گفت: «ایران و پاکستان دو کشور اصلی هستند که با طالبان دچار مشکل شده‌اند. طالبان می‌‌‌خواهند پاکستان را تحریک کنند تا آنجا نیز مانند افغانستان شود، با ایران نیز مشکل دارند و تفکر سیاسی و قومی و انحصارطلب طالبان اجازه نمی‌‌‌دهد بین ایران و طالبان یک مناسبات برابر و رابطه‌‌ مثبت برقرار شود. مگر اینکه ایرانیان از خود هوشیاری به خرج دهند و انرژی طالبان را تامین کنند و از این طریق امتیازگیری کنند. بخش‌‌‌های زیادی از افغانستان هنوز از چوب به عنوان سوخت استفاده می‌کند. ما باید آنها را از طریق اقتصادی وابسته کنیم.»