به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: بایدن به دلیل دو مسیر سیاسی که انتخاب کرده، مسوول اصلی ایجاد این وضعیت است. نخست، او ترجیح داد به جای بازگشت مجدد آمریکا به برجام از طریق یک دستور اجرایی، مذاکره درباره احیای برجام را آغاز کند و در عین حال بسیاری از عوامل کلیدی را که باعث موفقیت دیپلماسی اوباما با ایران شده بود، نادیده گرفت. بدون شک ایران نیز به سهم خود مشکلاتی را در مذاکرات ایجاد کرده است. اما بایدن به جای بازگشت فوری به برجام، ترجیح داد مذاکره برای احیای این توافق را آغاز کند و به‌رغم اینکه مقامات کلیدی دولتش، استراتژی فشار حداکثری ترامپ را یک شکست تاسف‌‌‌آور توصیف می‌کردند، تحریم‌های ترامپ علیه ایران را هم حفظ کرد.

امروز، استراتژی بایدن همان استراتژی فشار حداکثری ترامپ است. یکی از عناصر این استراتژی، مصادره نفت ایران در دریاهای آزاد به عنوان راهی برای اعمال تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران بوده است که البته این اقدام، ناقض قوانین بین‌المللی است. قابل پیش‌بینی بود که ایران با هدف قرار دادن محموله‌های نفتی کشورهایی که در این زمینه با بایدن همکاری می‌کردند، پاسخ دهد. این امر بایدن را بر آن داشت تا حضور نظامی ایالات‌متحده در خلیج‌فارس را تقویت کند تا بتواند مانع اقدامات ایران شود؛ اقداماتی که در واقع در نتیجه سیاست‌های خود بایدن آغاز شده بود.

اما اکنون بایدن ممکن است با کشیدن پای ارتش آمریکا به این موضوع، سیاستی که نتیجه معکوس داشته را «به طرز قابل‌توجهی تشدید کند.» این تا حدودی به دلیل سیاست دومی است که او به اشتباه در اولویت قرار داده است، یعنی توافق ابراهیم و عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل. عربستان‌سعودی به منظور موافقت با عادی‌سازی روابطش با اسرائیل، درخواست کرده واشنگتن با ریاض یک پیمان امنیتی امضا کند. شاید بایدن تصمیم عاقلانه بگیرد و به این سمت نرود، اما او معتقد است که به عنوان بخشی از تلاش برای جلب نظر سعودی‌ها، باید نشان دهد که مایل است متعهد شود درصورت وقوع جنگ در خاورمیانه در آن ایفای نقش خواهد کرد. استقرار تفنگداران نیروی دریایی آمریکا روی نفتکش‌ها ممکن است به این منظور طراحی شده باشد که به محمد بن‌سلمان نشان دهد بایدن در دفاع از عربستان سعودی در برابر ایران جدی است و دوران بسیار کوتاه خروج ایالات متحده از خاورمیانه، به پایان رسیده است.