بازدارندگی ناتمام بایدن در مقابل ایران

 ست کراپسی موسس و رئیس موسسه یورک تاون و شای خطیری عضو ارشد موسسه یورک‌‌‌تاون ۲۵ نوامبر در نشریه هیل نوشتند:  وزارت دفاع آمریکا ۲۱ نوامبر، دور چهارم حملات تلافی‌جویانه علیه شبه‌نظامیان نیابتی تحت حمایت ایران را تایید و در عین حال بیان کرد که ایران ۶۶ بار در طول ماه گذشته به ایالات متحده حمله کرده و ۶۲ پرسنل نظامی این کشور را مجروح کرده است. با توجه به الگوی درگیری و حملات قبلی، اما این موضوع تهران را از پیگیری استراتژی خود منصرف نخواهد کرد. اولین دور حملات در ۲۶ اکتبر بود. پس از حملات مورد حمایت ایران که باعث مجروح شدن ۲۱ نفر شد، یک پیمانکار نیز  بر اثر سکته قلبی در هنگام هشدار کاذب برای حمله هوایی در عراق جان باخت.

پنتاگون در ۶ نوامبر گزارش داد که نیروهای نیابتی ایران از ۱۷ اکتبر، ۳۸ حمله به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه انجام داده‌اند. ۴۵ نظامی آمریکایی در مجموع مجروح شدند. دولت بایدن ۸ نوامبر به نیروهای نیابتی ایران واکنش نشان داد، اما به وضوح این اقدام تلافی‌جویانه نتوانست ایران را بازدارد. پنج روز بعد، پنتاگون تایید کرد که این تعداد به ۴۶ نفر افزایش یافته و ۱۱ نفر دیگر زخمی شده‌اند. از مجموع ۵۶ سرباز مجروح، ۲۲ نفر دچار آسیب‌های مغزی شده‌اند. با این حال، به‌رغم شکست اولیه در بازدارندگی ایران از طریق حمله به نیروهای نیابتی‌‌‌اش، دولت بایدن بار دیگر در ۱۳ نوامبر به نیروهای نیابتی ایران حمله کرد اما نتوانست به هدف بازدارنده خود دست یابد.

با این حال، حملات و جراحات ادامه یافت و باعث شد که در تازه‌ترین مورد، چهارمین دور حملات مشابه انجام شود. روز دوشنبه ۲۰ نوامبر- ۲۹ آبان نیروهای آمریکایی به نیروهای نیابتی تحت حمایت ایران که قبلا یک موشک بالستیک دوربرد را علیه پایگاه عین الاسد در عراق شلیک کرده بودند، حمله کردند. این برای اولین بار است که از زمان افزایش حملات در ۷ اکتبر، یک موشک بالستیک علیه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه به کار گرفته شده و همچنین اولین بار است که نیروهای آمریکایی در عراق با حمله متقابل پاسخ می‌‌‌دهند. این وضعیت نشان‌‌‌دهنده تشدید حملات قبلی از ماه گذشته به این سو است. موشک‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بالستیک می‌توانند بسیار قدرتمندتر باشند و محموله‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مخرب بسیار بیشتری را نسبت به موشک‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و پهپادهای مورد استفاده در حملات قبلی، با خود حمل کنند.

هدف چه باشد؟

همان‌طور که می‌توان انتظار داشت، حملات نیابتی از سوی گروه‌های نزدیک به ایران هر روز ادامه دارد. اعمال بازدارندگی تنها در صورتی امکان‌پذیر است که دولت بایدن دارایی‌های استراتژیک را هدف قرار دهد. در غیر این صورت، استراتژی ایران برای ایجاد شکاف بین ایالات متحده و اسرائیل می‌تواند موفق عمل کند. بازدارندگی نیازمند عزم و توانمندی است. ایران از عزم و توانایی‌‌‌های اسرائیل نگرانی‌هایی داشته است (اگرچه حمله ۷ اکتبر ممکن است نشان‌دهنده تغییر باشد)، اما آمریکا به‌رغم توانایی‌‌‌هایش ترسی را ایجاد نکرده است. بنابراین، زمانی که اسرائیل عملیات نظامی علیه ایران در سوریه و عراق و عملیات‌های مخفی علیه تاسیسات هسته‌ای انجام می‌دهد، ایران نیز به نوبه خود نیروهای آمریکایی را در خاورمیانه در جنگ نیابتی دوگانه خود با اسرائیل هدف قرار می‌دهد.

برای بازدارندگی اسرائیل، ایران از نیروهای نیابتی خود برای فشار به ایالات متحده استفاده کرده است و انتظار دارد که دولت ایالات متحده نیز به نوبه خود بر اسرائیل برای کاهش تنش فشار بیاورد. به زبان ساده، آمریکا ابزار ایران برای انتقام از اسرائیل شده است. به نوشته نیویورک‌تایمز، دولت بایدن در تابستان گذشته با ایران به تفاهم رسید که در ازای آزادی دارایی‌های مسدود‌شده ایران، تهران نیز حملات نیابتی خود را متوقف کند. ایران تا زمان آزادی دارایی‌های مسدود شده در قطر و آغاز جنگ غزه به این توافق پایبند بود. از آن زمان به بعد حملات خود را تشدید کرده است. علاوه بر چهار دور حمله هوایی، دولت بایدن دو گروه ناو هواپیمابر را در منطقه مستقر کرده است. هیچ یک از این اقدامات، ایران را منصرف نکرده است. بلکه تعداد حملات افزایش یافته است. گروه‌های نزدیک به ایران به تشدید حملات ادامه خواهند داد و دولت آمریکا را با سه گزینه مواجه می‌کنند:  اول؛ موافقت با خواسته‌های جمهوری اسلامی برای توقف حملات، دوم؛ پاسخ متقابلی صورت نگیرد و حملات را تحمل کرد و سوم؛ تشدید واکنش تلافی‌جویانه برای توقف ایران.

دو نمونه موفق بازدارندگی

آیا ایران می‌تواند در تحمیل فشار بر دولت بایدن برای درخواست از اسرائیل و توقف عملیات در غزه و متقابلا پایان دادن به حملات فزاینده علیه پرسنل نظامی ایالات متحده موفق عمل کند؟ واقعیت این است که بازدارندگی با مجازات امکان‌پذیر است. ایالات متحده هرگز در بازدارندگی یا اجبار ایران با تنبیه نیروهای نیابتی موفق نبوده است. اما تنها زمانی که هزینه مستقیم و راهبردی بر جمهوری اسلامی وارد کرد، موفق به اعمال بازدارندگی شد. اولین بار جنگ نفتکش‌ها در سال ۱۹۸۸ بود که رئیس جمهور ریگان شش کشتی از ۱۲ کشتی ایران را غرق کرد و تهران را متقاعد کرد که باید به جنگ ایران و عراق پایان دهد.

به ادعای نشریه هیل‌، نمونه دوم، پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در سال ۲۰۲۰ بود که باعث شد ایران تا زمانی که بایدن به قدرت برسد، حملات خود علیه نیروهای آمریکایی را کاهش دهد. اما از زمان پیروزی بایدن، ایران حملات به نیروهای آمریکایی را از سر گرفته و به تدریج آنها را تشدید کرده است. ایران تمایلی برای مواجهه مستقیم با آمریکا ندارد چرا که در داخل با مشکلات اقتصادی مواجه است. ایران همچنین نمی‌‌‌خواهد در پایگاه اجتماعی خود تقاضایی برای اقدام مستقیم ایجاد کند. حملات جسورانه روزافزون علیه نیروهای آمریکایی نتیجه این اطمینان است که بهای اقدامات خود را نخواهد پرداخت. حتی در دو موردی که ارتش آمریکا مستقیما حمله کرد، هر دو دور از خاک ایران اتفاق افتاد.

نشان دادن عزم نظامی با مجازات مستقیم و شدید، تهران را مجبور می‌‌‌کند تا استراتژی خود را تغییر دهد. چهل و پنج سال تحریم، توانایی‌‌‌های ایران را محدود کرده، اما در بازدارندگی آن کاملا ناکام مانده است. به بیان ساده، خنثی کردن دارایی‌‌‌های تاکتیکی ایران منجر به تغییر استراتژیک یا سیاستی نخواهد شد، زیرا آنها قابل احیا هستند. برای ایجاد چنین تغییری، ایالات متحده باید یا دارایی‌های نظامی استراتژیک را خنثی کند یا تسلط دولت بر قدرت را تهدید کند. اگر ایالات متحده بازدارندگی را اعمال نکند، جمهوری اسلامی به تشدید حملات نیابتی خود ادامه خواهد داد و از ترس دولت بایدن، جبهه نظامی جدیدی را باز خواهد کرد و احتمالا در ایجاد شکاف بین واشنگتن و تل‌آویو موفق خواهد شد. ترس واشنگتن از تشدید تنش با تهران، احتیاط ایران را از بین می‌برد.

رویکرد محتاطانه ایران به تشدید تنش و بی‌میلی برای حمله مستقیم به پرسنل نظامی آمریکایی، نگرانی‌های منطقی تهران از رویارویی با ارتش آمریکا را آشکار می‌کند. استفاده از این موضوع، ایران را منصرف خواهد کرد. اگر آمریکا برای بازدارندگی در برابر ایران جدی باشد، از دو تجربه قبلی به عنوان نمونه بارز یک استراتژی موفق استفاده خواهد کرد.