با این حال، با بررسی دقیق‌‌‌تر، تنش‌‌‌های اخیر اسرائیل با ایران به سختی برای تل‌‌‌آویو یک برد محسوب می‌شود. جزئیات این تلافی نشان می‌‌‌دهد که اسرائیل پیروز اتحاد ضد ایران نیست، بلکه بازیگر منحوس و تنها در منطقه‌‌‌ای است که در حال ورود به عصر جدیدی است. تنها موفقیت نتانیاهو ممکن است منحرف کردن لحظه‌‌‌ای توجه جهان از بمباران وحشیانه غزه باشد. به طور خلاصه بخواهیم به این تنش بپردازیم، در اول آوریل، اسرائیل با حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق، ایران را تحریک کرد و هفت فرمانده و افسر سپاه قدس را هدف قرار داد که نقض آشکار قوانین بین‌المللی است. ایران در طول سال‌ها، ضربات متعددی را از سوی اسرائیل دریافت کرده بود، اما برای اجتناب از جنگی آشکار با اسرائیل، ترجیح داده بود با همان قدرت پاسخ ندهد. سیاست صبر استراتژیک ایران از سر ناچاری‌زاده شد. تهران محاسبه کرد که در جنگ سایه بین اسرائیل و ایران، زمان به نفع ایران است.

اما در ۱۳ آوریل، این صبر لبریز شد. ۱۲ روز پس از حمله به کنسولگری ایران، ایران اولین حمله موشکی مستقیم خود علیه اسرائیل را انجام داد. به گفته مقامات آمریکایی، از حدود ۳۰۰ پرتابه‌‌‌‌‌‌ای که ایران شلیک کرد، حداقل ۹ موشک به پدافند هوایی اسرائیل آسیب رساندند و به دو پایگاه هوایی اسرائیل ضربه زدند. با توجه به خسارات نه چندان زیاد این حملات، به نظر می‌رسد ایران با موفقیت عمل کرد. زیرا هدف ایران از این حملات نه برای آسیب رساندن به اسرائیل، بلکه نشان دادن ظرفیت ایران برای انجام این کار از طریق نفوذ به پدافند هوایی اسرائیل بود. همچنین ایران می‌‌‌خواست قدرت خود را برای تنش‌‌‌های احتمالی بیشتر به نمایش بگذارد.

علاوه بر این، تهران ۷۲ ساعت قبل از طریق کانال‌‌‌های دیپلماتیک هشدار داد و بنابراین به ایالات متحده، اسرائیل و سایر شرکا زمان کافی برای برنامه‌‌‌ریزی با هدف رهگیری پهپادها و موشک‌‌‌ها داده شد. همان‌طور که یکی از مقامات ارشد کاخ سفید اذعان کرد، ما عاقلانه از زمان برای آماده شدن استفاده کردیم. به هر حال، این ایالات متحده و شرکای آن – نه اسرائیل – بودند که موشک‌‌‌ها را رهگیری کردند. با این حال، برخی از موشک‌‌‌ها از پدافند هوایی اسرائیل عبور کردند که هم آسیب‌‌‌پذیری اسرائیل و هم بی‌‌‌فایده بودن تحریم‌‌‌های ترامپ و بایدن را که قرار بود جلوی پیشرفت‌‌‌های نظامی ایران را بگیرد، آشکار کرد. درواقع اگر ایران هشداری نداده بود و اگر اسرائیل از کمک‌‌‌های آمریکا بهره نمی‌‌‌برد، احتمالا آسیب به مراتب بیشتر می‌‌‌شد.

هفته‌‌‌نامه دنیشن در ادامه مدعی شد که اسرائیل چند روز بعد به مقابله پرداخت. در ادامه این مطلب آمده است که ظرفیت حمله اسرائیل برای ایران غافلگیرکننده نبود. زیرا اسرائیل در گذشته حملات بسیار پیچیده‌‌‌تری انجام داده بود؛ از جمله ترور دانشمند ارشد هسته‌‌‌ای ایران در سال ۲۰۲۰ با استفاده از یک اسلحه ماهواره‌‌‌ای که قادر به شلیک ۶۰۰ گلوله در دقیقه است. با فرونشستن گرد و غبار، همان‌طور که یک دیپلمات اروپایی به ما گفت، وجهه اسرائیل از حیث آسیب‌ناپذیری «در هم شکست.» همچنین اسرائیل آزادی عملی را که برای چند دهه از آن برخوردار بود، از دست داد؛ آزادی عملی که به آن اجازه می‌‌‌داد به کشورهای همسایه بدون مجازات ضربه بزند. از سوی دیگر از بررسی این مساله نیز نباید غافل شد که حمله موشکی ایران به نوعی یک اتحاد نظامی جدید بین اسرائیل و کشورهای عربی را آشکار کرد. سعودی‌‌‌ها و اماراتی‌‌‌ها اطلاعاتی را در مورد پرتابه‌‌‌های وارده با اسرائیل به اشتراک گذاشتند و اردنی‌‌‌ها ده‌‌‌ها پرتابه وارد حریم هوایی خودشان را رهگیری کردند. اما به نظر می‌رسد که انگیزه این مداخلات نه به خاطر میل به دفاع از اسرائیل، بلکه به دلیل تمایل به جلوگیری از شعله‌ور شدن جنگ بزرگ‌تر در منطقه بوده است. در مورد اردن، امان برای حفظ جریان کمک‌‌‌ها از واشنگتن و حفاظت از حاکمیت آن اقدام کرد.

ایمن صفدی، معاون نخست‌‌‌وزیر اردن نیز به صراحت گفت که اگر اسرائیل حمله کند، اردن نیز به همین ترتیب پهپادها و موشک‌‌‌های اسرائیلی را که از حریم هوایی این کشور استفاده می‌‌‌کردند، سرنگون خواهد کرد. صفدی گفت: «این یک موضع اصولی است و اینها اقداماتی است که ما در گذشته انجام داده‌‌‌ایم و در آینده نیز انجام خواهیم داد، چه منشأ تهدید اسرائیل باشد، چه ایران و چه هرکس دیگری.» اسرائیل به هشدار اردن در هنگام حمله متقابل خود توجه کرد و در عوض با پرواز بر فراز سوریه و عراق از حریم هوایی اردن اجتناب کرد.

مهم‌تر از آن، برخی از کشورهای خلیج فارس که میزبان پایگاه‌‌‌های آمریکایی هستند به این کشور اطلاع دادند که نمی‌تواند از پایگاه‌‌‌های این کشورها برای عملیات علیه ایران استفاده کند. تهران به این کشورها هشدار داده بود که اگر به آمریکا اجازه دهند از قلمروشان به ایران حمله کند، هدف قرار خواهند گرفت. همان‌طور که چاس فریمن، دیپلمات کهنه‌کار آمریکایی اعلام کرد: «به یک معنا، ایران به خنثی‌سازی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس دست یافته است؛ مساله‌‌‌ای که مدت‌‌‌ها به دنبال آن بود.» در نتیجه حمله به کنسولگری ایران در دمشق باعث مجموعه‌‌‌ای از رویدادها شد که منجر به توازن قوای جدید و کمتر مطلوب بین کشورها شد. در حالی که می‌توان آن را یک پیروزی برای ایران خواند، اما در پشت این چرخش، تحلیلگران نظامی اسرائیل باید عمیقا از حمله اول آوریل پشیمان باشند.