منبع: فارن پالیسی

فارن پالیسی: نظر شما در مورد اعتراضات جنبش اشغال وال استریت چیست؟ آیا از نزدیک معترضان را دیده‌اید؟ نوریل روبینی: سری به محل اعتراضات زدم. به نظر من، این جنبش نشانه‌ای است از ناخوشی اقتصادی پیش روی ما. این بیماری اقتصادی تنها در آمریکا حضور ندارد، بلکه پیش روی تمام جهان است. این اتفاقات از بهار عربی شروع شد. قطعا فقر، بیکاری، فساد و نابرابری به تدریج باعث می‌شود مردم خسته و ناآرام شوند.

اما حالا می‌بینید که حتی مردم طبقه‌ متوسط در اسرائیل به خیابان‌ها آمده‌اند و می‌گویند نمی‌توانیم هزینه مسکن بدهیم؛ می‌بینید دانشجویان طبقه‌ متوسط در شیلی می‌گویند از حق آموزش برخوردار نیستیم؛ شورش‌های لندن را اخیرا شاهد بودیم؛ مردم در برلین و فرانکفورت مرسدس‌ها و بی.ام.و‌های افراد پولدار را تخریب می‌کنند؛ جنبشی ضدفساد نیز در هند داریم. همه‌ این‌ها تجلیات متفاوت یک ناخوشی اقتصادی جهانی است.

ما در جهانی با ناامنی اقتصادی، نگرانی بابت آینده، نابرابری، فقر، دغدغه بیکاری و... زندگی می‌کنیم. حالا جنبش اشغال وال‌استریت، همچون مثال‌های قبلی، نوعی تجلی همین وضع در ایالات متحده است.

سال ۲۰۰۹ رییس‌جمهور باراک اوباما به بانکدارها گفت: «من تنها کسی هستم که بین شما و چنگک‌های آخته معترضان قرار گرفته‌ام.» بانکدارها تصویب طرح نجات مالی را از اوباما گرفتند و قرار بود تا اعتبارات و حق رهن‌ها را گسترش دهند. اما آنها تقریبا هیچ کار نکردند و همان شیوه‌ کاری قبل را پی گرفتند: پول درآوردن از طریق خرید و فروش و سوداگری. فکر می‌کنم امروز دیگر مردم خسته شده‌اند. آن‌ها، درست یا غلط، بسیار خشمگین هستند.

یان! فکر می‌کنی آن به اصطلاح یک درصد هیچ فشاری برای تغییردادن شیوه‌ کاری خویش احساس می‌کنند؟

یان برمر: خیلی کمتر از آن که فکر کنی. به وضوح دشمنی و عداوت نسبت به بخش مالی در حال افزایش است. این اتفاق در هر دو منطقه‌ آمریکا و اروپا در حال وقوع است. و البته به نظر من، این اعتراض‌های اقتصادی قطعا ریشه‌دار هستند، حتی اگر سازمان‌ دهنده آنها بسیار ضعیف باشد و کسی نداند که مطالبه یا خواست اصلی آنها چیست.

با این حال ما در سال انتخابات به سر می‌بریم و منافع پرارزش و گزافی در هر دو جبهه‌ دموکرات‌ها و جمهوری‌خواه‌ها وجود دارد و این دو سعی خواهند کرد با فراهم‌کردن پول برای این افراد معترض کمی از خشم آنها به نفع خود بکاهند. باید ببینیم کار به کجا خواهد کشید.

با این حال، ایالات متحده هیچ شباهتی با مصر ندارد. قضیه اصلا این نیست که در ایالات متحده مشکل بیکاری داریم و در نتیجه مردم دارند از گرسنگی تلف می‌شوند. با این وجود، میزان خونسردی و بی‌تفاوتی سیاسی در آمریکا بسیار زیاد است.

به‌علاوه شما کشوری دارید که راستش را بخواهید، شباهت زیادی با عربستان سعودی دارد؛ جایی که مهاجران بسیاری به خاک آن قدم می‌گذارند و شغل‌هایی را می‌پذیرند که آمریکایی‌ها طبقه ‌متوسط، حتی اگر بیکار باشند، خواستار چنین مشاغلی نیستند.

بیکاری ۱/۹ درصد بسیار بسیار بالا است و داشتن چنین سطحی از بیکاری در این کشور قابل قبول نیست. با این وجود، به نظر می‌رسد واشنگتن با این مشکل در حال مدارا است. به عبارت دیگر، نمی‌بینیم که واشنگتن مثل اروپا از فوریت‌ها و کارهای اضطراری برای رفع این معضل سخن بگوید.

به همین خاطر فکر نمی‌کنم آن یک درصد فرضی احساس فشار خاصی بکنند و وادار به موضع‌گیری متفاوتی بشوند.

نوریل روبینی: من با آنچه یان گفت موافقم. با این حال باید اضافه کنم که ۱/۹ درصد نرخ بیکاری «رسمی» است. اما نرخ بیکاری غیررسمی که شامل کارگران دلسرد (کسانی که دیگر کار نمی‌کنند) و بیکاری جزئی می‌شود، به حدود ۲/۱۶درصد تا ۵/۱۶ درصد رسیده است و اگر میلیون‌ها زندانی محبوس در زندان‌های آمریکا را به این آمار بیفزایید، آن وقت بیکاری به حدود ۲۰ درصد خواهد رسید (توجه داشته باشید که نسبت این تعداد زندانی به کل جمعیت چهار برابر همین نسبت در هر کشور متمدن دیگری است). و همه‌ این آمارهایی که دادم در مورد جمعیت با سطح متوسط است. برای اقلیت‌ها، جوانان یا مردم تحصیل ‌نکرده و فاقد مهارت که تحصیلات دبیرستانی ندارند، نرخ بیکاری نزدیک به ۳۰ درصد است. این وضعیت تنش‌زا و اضطراب‌آوری است.

آمریکا شاید شباهت زیادی به اروپا نداشته باشد، اما به یاد داشته باشید که آمریکا هرگز چنین نرخ بالایی از بیکاری را به خود ندیده است که در طول زمان همان‌قدر بالا بماند. معمولا وقتی یک دوره رکود را از سر می‌گذرانید، محرک‌های مالی و پولی در کوتاه‌مدت به بهبود اشتغال منجر می‌شوند.

اما این بار معضل بیکاری در حال بدل‌شدن به معضلی مزمن و طولانی‌مدت است. یا ایالات متحده شبیه اروپا خواهد شد یا در غیر این صورت شبکه‌ حمایتی و دولت رفاه اجتماعی بسیار بزرگتری خواهید داشت. و حالت سوم این است که مردم‌تان در خیابان دست به شورش بزنند. باید کاری بکنیم، زیرا در غیر این صورت یا با معضلی مالی مواجه خواهیم شد یا با معضلی اجتماعی.

پاورقی:

(۱) نوریل روبینی (متولد ۱۹۵۹) اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشکده‌ کسب‌و‌کار دانشگاه نیویورک است. وی همچنین ریاست شرکت مشاوره‌ اقتصادی «روبینی گلوبال اکنامیکز» را بر عهده دارد. نام روبینی به خاطر پیش‌بینی بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ بر سر زبان‌ها افتاد.

(۲) یان برمر نویسنده، کارآفرین و متخصص علوم سیاسی است که ۱۹۶۹ در آمریکا به دنیا آمد. وی رییس و بنیانگذار گروه اورآسیا نیز هست؛ شرکتی که راجع به ریسک‌های سیاسی جهانی پژوهش می‌کند و مشاوره می‌دهد.