کژال همان غزال است

علی طجوزی

نفس‌تنگی نام جدیدترین اثری است که از فرهاد گوران، روزنامه‌نگار و نویسنده منتشر شده است.

نفس‌تنگی نام رمانی برگرفته از فضاهای روزمره زندگی و طنز توالی تاریخی آن است.گوران در چند جای داستانش با اشاره به ماریا مینورسکی یکی از شخصیت‌های اصلی کتاب قبلی‌اش «کتیبه‌خوان ویرانی» که در آن کتاب او در رودخانه غرق می‌شود و در این داستان از رودخانه سر برون می‌آورد و حرف‌هایی می‌زند، به این مساله اشاره می‌کند.

گوران با تکیه بر طنز توالی تاریخی در روایتش به گونه‌ای خواننده را به شخصیت‌های قصه‌اش معرفی می‌کند. در واقع نویسنده کاری به اینکه در زوایای پنهان شخصیت‌ها چه می‌گذرد ندارد. می‌توان این گونه نیز بیان کرد که او مواد خام از زندگی افراد را در اختیار خواننده می‌گذارد تا خود او جمله‌هایش را بسازد و جهت بدهد. در داستان ما با افرادی روبه‌رو هستیم که متعلق به فرهنگ و آیین کهن کردها هستند. کرد بخشی از هویت تاریخ ایران است و راوی‌ برشی از زندگی آنان را در خلال سال‌های جنگ و اثرات آن بر زندگی آنها روایت می‌کنند. حال این افراد می‌توانند تک تک خوانندگان باشند بی‌آن که به آن قوم تعلق داشته باشند.

نویسنده با استفاده از فاجعه مفغول مانده «زرده» نقبی می‌زند به فاجعه‌های پنهان اما جاری و ساری در زندگی مردم. فاجعه‌ای که از زمان حادث شدن آن مدت‌ها گذشته است، اما اثرات آن همچنان ادامه دارد. در واقع می‌توان این‌‌گونه نیز پرسید که چه کسی می‌تواند ادعا کند که جنگ با اعلام پایان آن در سال ۶۷ تمام شده است و نفس‌تنگی بر این نکته ابرام دارد که جنگ همچنان ادامه دارد، با این تفاوت که دیگر نیروهای ایرانی با عراقی‌ها نمی‌جنگند، بلکه هر کدام با اثرات پس از آن می‌جنگند و این شیمیایی شدن باز هم نقبی به واقعیت است و نقبی به اثر آن در زمانی بعدتر، زمانی که شاید حالا باشد. در داستان نفس‌تنگی با دو خواهر دوقولو روبه‌رو هستیم که شاید هر دو یک نفر باشند، یک نفر آنی که باید باشد و دیگر آنی که در جنگ رفته است یا شاید این دو خواهر تمثیلی باشند از دو قسم شدن زندگی پیش و بعد از جنگ. نکته جالب این است که نویسنده این دو خواهر را که دانشجوی ادبیات می‌شوند در کارهای مادی آن هم از نوعی که کاملا با روحیه و علاقه‌هاشان متفاوت است، درگیر می‌کند یا یکی از آن‌ها را درگیر عشقی می‌کند که بیشتر بر مدار حرف‌های اتو پیاپی استوار است تا عشق‌های اسطوره‌ای و ماندگار و یا حتی ساده.

نویسنده در داستانش از طریق قهرمان‌هایش همراه می‌شود و آدم‌ها و قصه‌ها را به همان نحو آشنایی مختصر، معرفی می‌کند و می‌گذارد که هر برداشتی که می‌خواهد بشود، بشود.

زبان روایی قصه نیز به نوعی است که باید تا انتها را کتاب را مطالعه کرد. این نوع روایت به نوعی باز هم تداعی کننده زندگی امروز است که باید از تمام زوایا به آن نگاه کرد. یعنی انسانی که تک بعدی نیست. انسانی که انسان است با تمام دغدغه‌هایش، قهرمان‌هایی که کودکی را از روستا آغاز می‌کنند و با درس و جنگ به شهر می‌آورند.

اما ریشه‌هاشان در جای دیگری است و همواره همراه آنان و نشانی‌اش مار. ماری که با نام‌های گوناگون در داستان آمده و باز هم همان حکایت زندگی است. زندگی‌ای که هم می‌تواند زیبا باشد و هم در عین حال خطرناک.

در داستان با مسایل دیگری هم آشنا می‌شویم، مسایلی که زیاد از ذهن دور نیستند و آشنا با هر طیف مخاطب و آن ویرانی اقتصادی از طریق دبی و چین است که بسیاری از تولیدکنندگان کشور را به محاق رانده است.

نفس تنگی البته گذشته از داستان بودنش و اینکه اثر خوب هست یا نه، بیشتر شاید حدیث نفس نویسنده نیز باشد. چه فرهاد گوران روزنامه‌نگاری اقتصادی است و با مسایل و اخبار اقتصاد آشنا و از سوی دیگر دغدغه‌های دیگر نیز دارد. از نزدیک با «زرده» و مردمان آن دیار و مظلوم و صبور بودن‌شان آشنا است. نفس تنگی گذشته از آن که روایتی چند وجهی و دامنه‌دار، یکی از حوادث جنگ تحمیلی است، اما حکایت تمام مرزنشینان نیز می‌تواند باشد.

همچنین حکایت مردمانی که به زندگی دچار هستند و بیشتر اشیای پیرامونشان آنها را زندگی می‌کند تا خودشان و

نفس تنگی حکایت زندگی در این روزگار است، روزگاری که نفس کشیدن دشوار می‌شود و آلودگی درحد بالا، جایی که استعاره

ورشکسته شدن کارخانه سرم ضد مار هم دردی دوا نمی‌کند و عاقبت نیمه‌ای از زندگی می‌میرد و یک نیمه می‌ماند؛ همان‌گونه که کژال می‌رود و غزال می‌ماند با کوله‌باری از رفتگان و خاطره‌هایی که لحظه‌لحظه‌شان بر ذهن و روح آدمی چنگ می‌زند و هیچ‌کاری نیز نمی‌توان کرد جز صبر، فراموشی و عادت به نفس تنگی.