جهانی شدن در جست‌وجوی دنیایی بهتر

نوشته: گای سورمن

مترجم: پروانه گودرزی

آن چیزی که ما به عنوان جهانی شدن «GLOBALIZATION» می‌نامیم یکی از قدرتمندترین و مثبت‌ترین نیروهایی است که در تاریخ بشریت رخ داده است، و همان طوری که می‌دانیم جهانی شدن به تعریف دوباره تمدن پرداخته است. برای بهتر مشخص کردن موضوع، سعی خواهم کرد که بگویم جهانی شدن چیست، اثری که در صلح جهانی دارد چه مقدار است و آزادی به وجود آمده از کاستی‌ها، ترس و گرفتاری‌‌ها چقدر اهمیت دارد.

جهانی شدن ۶ جنبه مهم دارد:

توسعه اقتصادی

دموکراسی

غنی‌سازی فرهنگی

هنجارهای سیاسی و فرهنگی

اطلاعات

بین‌المللی کردن حکومت قانون

توسعه اقتصادی

معمولا، جهانی شدن به عنوان ابزار استحکام مبادلات تجاری و مالی تعریف می‌شود، اما این چیزی بیش از یک دادوستد ساده، معامله اوراق بهادار و پول و اسکناس است. جهانی شدن راجع به مردم است. آن چیزی که امروز معنی جهانی شدن را می‌دهد این است که از طریق جهانی شدن تعداد زیادی از ملت‌ها به سمت افزایش رفاه نزدیک می‌شوند.

این نزدیکی یا همگرایی توسط ۸۰۰میلیون نفر از مردم که در ۳۰ سال گذشته، فقر و بدبختی را پشت‌سر گذاشته‌اند روشن می‌شود. آنها دسترسی بیشتری به بهداشت، تحصیل و اطلاعات دارند. آنها فرصت‌های بیشتری دارند و فرزندانشان فرصت‌های خیلی بیشتری خواهند داشت.

جهانی شدن یک پدیده تصادفی نیست، بلکه از ترکیب سیاست‌های درست اقتصادی، تکنولوژی و مدیریت به دست آمده است.

البتـه، هـرچنـد همه مـلت‌ها از این راه و روش پیروی نمی‌کنند، اما از زمان فرو ریختن دیوار برلین بیشتر و بیشتر به این امر نزدیک‌تر شده‌اند. تنها ملت آفریقا که اکنون شرایط ملحق شدن را دارد، این کار را انجام نداده است، اما چه کسی ۳۰ سال پیش امیدوار بود و فکر می‌کرد که چین و هند با چنین سرعت و کارآیی بتوانند مردم خود را از فقر و بدبختی نجات دهند؟ هنوز دلیلی وجود ندارد که آفریقا هم نتواند همانند آنها عمل نماید. همگرایی و یکپارچگی باید بهترین منبع برای امیدواری برای همه باشد.

دموکراسی

به طور کلی، از سال ۱۹۸۹، بهترین سیستم برای رفاه مردم، نه تنها از جنبه اقتصادی بلکه از جهت دستیابی به تساوی حقوق و آزادی، دموکراسی است که به عنوان یک نرم جدید بین‌المللی ظاهر می‌شود. همان طوری که بیشتر کشورها به دموکراسی نزدیک می‌شوند یا به سمت هنجارهای دموکراتیک متمرکز می‌شوند، احترام به سایر فرهنگ‌ها نیز از سوی آنها بیشتر می‌شود.

دموکراسی رفاه بیشتری را نسبت به خودکامگی به همراه می‌آورد. حتی فرمانروایان جبار روشن‌بین نیز نمی‌توانند ایمنی و آسایشی را که دموکراسی می‌آورد، بیاورند. بعضی مواقع میان تخصیص منابع اقتصادی و رخدادهای دموکراسی یک رابطه جانشینی وجود دارد. بعضی مواقع اقتصاد به خاطر دموکراسی رشد کندی دارد. دموکراسی به همان اندازه اقتصاد برای بشر رفاه می‌آورد.

همان‌طوری که تاریخ نشان می‌دهد، احتمال جنگ‌های بین‌المللی گام به گام در حال کم شدن است، در هر زمان که کشوری از استبداد به سمت دموکراسی حرکت می‌کند، زیرا دموکراسی ملت‌ها را در مقابل یکدیگر قرار نمی‌دهد. هرچه ملت‌ها بیشتر و بیشتر به دموکراسی نزدیک می‌شوند، شیوه زندگی افراد نیز بهبود می‌یابد.

غنی‌سازی فرهنگ

ناقدان جهانی شدن مکررا «آمریکایی شدن فرهنگ» و فقدان هویت و ارزش‌های فرهنگ محلی را از نتایج جهانی شدن اعلام می‌کنند. من یک دید خوش‌بینانه را پیشنهاد می‌دهم و آن این است که جهانی شدن منجر به تبادلات دائمی ایده‌ها به ویژه تبادل فرهنگ‌های مشهور تاثیرگذار بر مردم می‌شود.

در میان فرهنگ‌های مشهور، مردم از فرهنگ‌ها و ملیت‌های مختلف یکدیگر را کشف می‌کنند و غرابت ناگهان ناپدید می‌شود. به عنوان مثال، یک سریال کمدی کره‌ای هم‌اکنون در ژاپن نیز در حال پخش است و ژاپنی‌ها نیز این برنامه را دوست دارند، کره‌ای‌ها در این برنامه عاشق می‌شوند، ناامید می‌شوند، احساس ترس و امیدواری هم به آنها و هم به بچه‌هایشان دست می‌دهد. این سریال کمدی تصور ژاپنی‌ها را نسبت به ملت کره عمیق‌تر از هر تلاش دیپلماتیکی، دگرگون کرده و اثبات نموده که جهانی شدن می‌تواند پیش‌داوری‌های موجود بین کشورهای همسایه را که قرن‌ها وجود داشته، کاهش دهد.

از این گذشته، این فرآیند درک بهتر اجازه می‌دهد تا ما هویت‌مان را حفظ کنیم و همسانی و خصوصیات جدیدی را به آن اضافه کنیم. کره‌ای‌ها اندکی مجذوب فرهنگ آمریکایی، اندکی فرانسوی و اندکی هم جذب سایر جوامع اروپایی هستند. شاید آنها نوع متفاوت و دیگری از مردم کره شده‌اند، اما با این وجود کره‌ای باقی مانده‌اند. این یک توهم است که فکر کنید شما می‌توانید هویت خود را از دست دهید. وقتی که شما به موفقیت صادرات فرهنگی کره‌ای‌ها نگاه می‌کنید ـ موج جدیدی از طریق موسیقی، تلویزیون، فیلم‌ها و هنر باعث می‌شود که کره نیز بخشی از هویت مردمان دیگر شود.

اکنون، من به عنوان یک فرانسوی (نویسنده مقاله)، کمی نیز کره‌ای هستم. این همان کاری است که جهانی شدن انجام می‌دهد. ما هویت خود را از دست نمی‌دهیم، بلکه وارد جهانی می‌شویم که آن را چند هویتی (multi-identity) می‌نامیم و این یک پیشرفت است نه شکست.

هنجارهای سیاسی و فرهنگی

یکی از پراهمیت‌ترین دگرگونی‌ها در جهت رفاه مردم در دنیای جهانی شدن افزایش احترام به حقوق زنان و اقلیت‌ها است. در بسیاری از ملت‌ها، زن بودن یا تعلق به یک اقلیت کار آسانی نیست. اگرچه در ۳۰ سال گذشته، زنان و اقلیت‌ها آگاهی بهتری پیدا کرده‌اند و در سال‌های اخیر یاد گرفته‌اند که سرکوبی که منجر به رنجش آنها شود، دموکراسی مدرن نمی‌باشد.

اجازه بدهید هندوستان را در نظر بگیریم، جایی که نظام قوی طبقاتی (کاست) زنان و طبقات پایین را تحت استیلا و انقیاد خود درآورده با تشکر از جهانی شدن هنجارهای دموکراتیک، این اقلیت‌ها بهتر حمایت می‌شوند، از طریق خط مشی‌های متعدد موثر و مثبت، آنها می‌توانند شغل‌های بهتری را که قبلا ممنوع بوده است، داشته باشند. این دگرگونی‌ها، نتایج مثبتی برای آنها داشته است، البته برای رفاه و آموزش کودکانشان نیز بازده خوبی داشته است. ما به خاطر جایگاه بهتر آنها وارد دنیای بهتری شده‌ایم.

اطلاعات

از طریق رسانه‌ها و بیشتر و بیشتر از طریق اینترنت و تلفن‌ها، هر کسی امروزه حتی در کشورهای مستبد به نحو بهتری مطلع و آگاه می‌شود. برای یک سال، من در فقیرترین منطقه چین زندگی می‌کردم و به خوبی به خاطر می‌آورم یک کشاورز در دورافتاده‌ترین روستا نه تنها به طور دقیق می‌دانست در روستای کناری او چه اتفاقی افتاده است، بلکه از نیویورک و پکن نیز به دلیل وجود اینترنت و تلفن اطلاع داشت. هیچ دولتی نمی‌تواند امروزه جلوی اطلاعات را بگیرد. مردم امروزه می‌دانند و می‌گویند: «دانش و اطلاعات یک قدرت است.»

اکنون اجازه دهید تصویر کنیم اگر نسل‌کشی ۲۰، ۳۰ سال پیش در دارفور اتفاق افتاده بود، جمعیت دارفور توسط دولت سودان در حال نابود شدن بود و هیچ کس نمی‌دانست. امروزه همه ما درباره کشتار دسته جمعی و نسل‌کشی‌ آگاهیم. دلیلی که جامعه بین‌المللی مجبور به مداخله شده‌ توفان اطلاعات است. ثابت شده که دانش و اطلاعات بهترین حامی و پناه برای اقلیت‌های مظلوم است، بنابراین اطلاعات یکی از جنبه‌های اساسی جهانی شدن است.

بین‌المللی کردن حکومت قانون

البته بین‌المللی کردن حکومت قانون محدودیت‌هایی دارد. موسسات و نهادهای مسوول شکل‌گیری «حکومت قانون» چه در سازمان ملل یا سازمان جهانی تجارت (WTO) مورد نقد و انتقاد قرار گرفته‌اند. آنها کاملا قانونی و مشروع نیستند. آنها به طور قطع کاملا دموکراتیک نیستند، اما شما با دولت‌های غیردموکراتیک نمی‌توانید یک سازمان دموکراتیک بسازید. این یک معاوضه و بده ـ بستان است.

به‌رغم همه ضعف‌های سازمان‌های بین‌المللی، حکومت واقعی بین‌المللی قانون جایگزین بربریت و توحش صرف که قبلا وجود داشت شده، توحشی که از بسیاری از قدرتمندان علیه ضعفا تشکیل شده بود.

اگرچه جهانی شدن نمی‌تواند جنگ را متوقف کند، اما به طور قابل توجهی در مهار و کنترل جنگ موثر است. اگر امروزه جنگ‌هایی را که اتفاق می‌افتد بررسی کنید در مقایسه با گذشته در می‌یابید که تعداد قربانیان و ملت‌های درگیر بسیار کم هستند. ما همه به علت حکومت قانون و گردش اطلاعات در جهان که توسط جهانی شدن صورت گرفته است در دنیای امنی هستیم.

خلاقیت کارآفرینان

لازم به ذکر است بدانیم جهانی شدن یک اتفاق تاریخی نیست، بلکه توسط افرادی که خواهان آن بوده‌اند، طرح و ساخته شده است. سیاستمداران آن را اختراع نکرده‌اند، بلکه کارآفرینان آن را خلق ‌کرده‌اند.

بیایید با هم نگاهی به اروپا بیاندازیم. بعد از جنگ جهانی دوم، اروپاییان دریافتند که آنها بزرگ‌ترین دشمن خودشان هستند. نزدیک به ۱۰۰۰ سال، علیه یکدیگر جنگیدیم. واقعا چرا؟ به خوبی به یاد نمی‌آوریم. هر ۳۰ سال، ما یک جنگ را آغاز می‌کردیم. فرانسوی‌های آلمانی‌ها را می‌کشتند و بالعکس. وقتی که شما این وقایع را برای فرزندانتان تعریف می‌کنید، آنها نمی‌توانند درک کنند. دیپلمات‌ها و سیاست‌مداران از قرن ۱۸ به طور ناموفقی به سمت پیش‌گیری و دوری از جنگ‌های داخلی در اروپا بوده‌اند.

سپس، در سال ۱۹۴۰، یک بازرگان بنام جین مونت آمد. تجارتش فروش کنیاک در آمریکا بود و در آن نیز خیلی موفق بود. نظری که جین مونت داشت این بود که شاید فرآیند اروپای متحد توسط سیاستمداران آغاز نشده است. بلکه ممکن است توسط افراد تاجر شروع شده باشد. در نتیجه او اقدام به ساخت یک اروپای واحد بر مبنای تجارت نمود. او با زغال سنگ و فولاد در سال ۱۹۵۰ شروع کرد و در جریان آزادسازی تجارت بود که به این باور رسید اتحاد اروپا نقش قاطع و مهمی در فرآیند جهانی شدن دارد.

اصول ارشادی مونت این بود که ارتباطات و پیوستگی‌های تجاری و مالی به اتحاد سیاسی منتج می‌شود. مبنای واقعی انسجام و اتحاد اروپایی‌ها از طریق تجارت بوده است. از طریق این روش، همه منافع جهانی شدن امکان‌پذیر شده، زیرا تجارت آزاد ریشه و بنیاد آن است. حمله به تجارت آزاد، حمله به جهانی شدن و رفاه مردم جهان است و ما باید در بحث تجارت خیلی مراقب باشیم، زیرا یک کلید اساسی است که اجازه می‌دهد سایر موارد رخ دهد.

هیچ‌کدام از اینها دلیل نمی‌شود که بگوییم تجارت آسان است. مثلا در مورد اروپا، خیلی راحت‌تر انجام شد، زیرا تمام دولت‌ها دموکراتیک بودند. ولی ایجاد تجارت آزاد با دولت‌های غیردموکراتیک خیلی پیچیده می‌شود، زیرا جهانی شدن با ساخت یکپارچه و منسجم مادی گرایانه شروع می‌شود، بعد از آنها ایده‌ها و آرمان‌ها می‌آیند.

دو تهدید برای جهانی شدن

شاید آن چیزی که ارائه شده، یک تصویر بسیار خوش‌بینانه از جهانی شدن است، اما معتقدم دلیل خوبی برای خوش‌بین بودن داریم. اگرچه ۲ تهدید برای جهانی شدن وجود دارد که امروزه آهسته و به نرمی در حال اتفاق افتادن است.

اپیدمی‌های جهانی:‌ در خصوص مراقبت‌های بهداشتی امروزه ما بیشتر و بیشتر قادر به مبارزه با بیماری‌های جهانی امروزی هستیم. اگرچه در آفریقا هنوز این موضوع به عنوان یک مشکل مطرح است، اما از طریق تلاش‌های جهانی در سال‌های آتی آفریقا قادر به کاهش بزرگ‌ترین اپیدمی‌ها خواهد شد: ایدز و مالاریا.اما اپیدمی‌های جهانی تهدیدی برای دنیا می‌باشد. اگر به یاد بیاوریم که چند سال پیش در چین در رابطه با اپیدمی سارس چه اتفاق افتاد، که البته خیلی کوتاه بود، و سپس آنفلوآ‌نزای مرغی در سال ۲۰۰۵، متوجه شدید که تهدید جدیدی بود و دنیای مدرن واقعا آماده مبارزه با آن نبود. یکی از تبعات جهانی شدن این است که مردم زیاد مسافرت می‌کنند و به همین دلیل باعث انتقال بیشتر و بیشتر ویروس می‌شوند.

بنابراین، جهانی شدن نیاز به ارتقای سیستم‌های پیچیده‌ای جهت کشف و درمان واگیرهای جدید که از نتایج منفی جهانی شدن است دارد.تروریسم: اگرچه امروزه جنگ‌ها خیلی محدود شده‌اند، ولی فرم‌های جدیدی از رویارویی‌ها پدیدار شده‌اند که ما آن را تروریسم می‌نامیم.

اینها جنبه‌های منفی و واقعی جهانی شدن هستند: اپیدمی‌ها و تروریسم. متاسفانه، ما روی مسائل سنتی نظیر تجارت آزاد بسیار تمرکز کرده‌ایم، ولی به قدر کافی روی تهدیدهای آینده تمرکز نداشته‌ایم.

امید است جهانی شدن بیشتر همگانی شود، ولی در هر صورت ما در همگانی و عمومی نشدن این امر مقصر هستیم. شاید بهتر بود از کلمات متفاوت دیگری استفاده می‌کردیم. شاید لغت جهانی شدن ناخوشایند است. ما باید لغت بهتر و زیباتری را پیدا کنیم و به رسانه‌ها و دانش‌آموزان توضیح دهیم که ما در حال وارد شدن به تمدن و مرحله جدیدی از رفاه، پیشرفت و شادی هستیم، زیرا اگر آنها نفهمند که جهانی شدن چقدر زیبا است، وقتی که تهدیدی به وجود آید کاری نخواهند کرد.