کیمیایی: احمدرضا از اول هم دیوانه بود!
عکس‌ها: حمید جانی‌پور
مراسم رونمایی از مجموعه شعر ۳ جلدی «همه شعرهای من» سروده احمدرضا احمدی، عصر دوشنبه ۳۱ فروردین در محل تالار بتهوون خانه هنرمندان با حضور بابک احمدی، آیدین آغداشلو، مسعود کیمیایی، حسن کیاییان، محمد هاشم اکبریانی، شمس لنگرودی، مدیا کاشیگر، شهرام اقبال‌زاده و جمعی دیگر از نویسندگان و شاعران و دوستداران شعر برگزار شد.

در ابتدای این مراسم حسن کیاییان، مدیر نشر چشمه گفت: احمدرضا احمدی در آستانه ۵۰ سالگی شاعرانگی‌اش است و در این سال‌ها شعر او آنچنان با شیبی ملایم به پختگی رسید که جز پذیرش آن از طرف شاعران و منتقدان راه دیگری وجود نداشت.
وی افزود: شاید هرگز تصور نمی‌کردم روزی فرا ‌رسد که در جایگاهی قرار بگیرم که بخواهم همه شعرهای او را یک جا منتشر کنم، اما احمدی در طول سالیان توانست آرام آرام خود را در دل و دیده همه جا دهد.
وی ادامه داد: این جایگاه رفیع حق مسلم اوست که در این ۵۰ سال توانسته در هر وضعیتی به حضور خود ادامه دهد و چون درختی تناور و پر شاخ و برگ، بی منت این و آن ببالد و به بار بنشیند و به نصیحت شاعرانی چون نیما گوش فرا دهد.
احمدی، شاعر نیمایی نبود
در ادامه آیدین آغداشلو به ایراد سخنرانی پرداخت و با بیان اینکه این ادای دین با تاریخ روشنفکری ما آشنا نیست، گفت: بسیار کسان شکوه داشته‌اند از به جا نیامدن، بسیاری توفیق خودشان را ندیدند، بسیاری در سکوت زندگی کردند و بسیاری به ناسپاس تشویق شدند از این جهت روشنفکری ما بسیار ناقص و ضعیف عمل کرده است، اما من خوشحالم که درباره احمد رضا احمدی از این سو جفا روا نشد.
وی ادامه داد: من چهار بار در مراسم تجلیل از او شرکت کرده‌ام و چند کلامی سخن گفته‌ام و هر بار کسانی هستند که در باب اهمیت و اعتبار او سخن بگویند. خودش پیش از این مراسم به شوخی می‌گفت لابد همه می‌خواهند خاطره بگویند.
آغداشلو با اشاره به این که او روشنفکری زنده است که از دهه ۴۰ در تمام جهان فرهنگی این مملکت حضور داشته است، افزود: در دهه ۴۰ بود که روشنفکری معاصر ما شاید زنده تر از پیش شروع به حرکت کرد و با حضور شاعران بزرگ به شکل و صورتی درآمد که هیچگاه از هیچ جانبی انکار نشد.
وی افزود: در همان سال‌ها بود که اولین مجموعه احمدی به نام «طرح» بیرون آمد. در اولین اثر او ما با شخصیتی روبه‌رو شدیم که اهل معامله نبود و در عنفوان جوانی راهگشای جریان تازه‌ای شد که زیر بار سکوت روشنفکران مدفون ماند.
آغداشلو همچنین از «هوشنگ ایرانی» یاد کرد و گفت: ایرانی هم دارای چنین صفاتی بود که مورد تحقیر قرار گرفت، اما اگر راهش را ادامه نداد دلایل دیگری داشت. احمدی شاعر نیمایی نبود، اگر نسب‌نامه او را پی بگیریم به جاهای دیگری می‌رسیم، اما مساله در سخت جانی اوست و مستقل بودنش در شعر.
وی ادامه داد: من او را کنار پنجره‌ای تصور می‌کنم که دست‌هایش را به هم داده و همه چیز را تماشا می‌کند. آمد و رفت فصل‌ها را، آدم‌ها را، لحظه‌ها را، طلوع و غروب خورشید را و از تماشای خودش بخشی را برای ما
بازگو می‌کند.
وی با اشاره به این که کتاب‌های احمدی و سعدی برای من کتاب‌های بالینی هستند، اضافه کرد: اینکه شعر او سیاسی، تغزلی یا اجتماعی است بحث گسترده‌ای است، اما جایگاه او در کنار همه جریانات غریبی که شاهد بودیم یگانه است. او همانطور زندگی کرده که شعر گفته است با همان طنز و شوخی همیشگی‌اش. شعر بخش درونی تر او را در بر می‌گیرد و از این لحاظ بسیار جدی است.
شعرش عین واقعیت است
در ادامه محمد هاشم اکبریانی، روزنامه‌نگار و نویسنده که یک جلد از مجموعه «تاریخ شفاهی» را به احمدرضا احمدی اختصاص داده است، گفت: من سخنم را با یک سوال شروع می‌کنم و آن اینکه چرا نسل جوان به شعرهای احمدی روی آورده است؟ جامعه امروز به کجا رسیده که به شعر احمدی اقبال نشان می‌دهد؟
وی ادامه داد: احمدی سال ۱۳۴۱ فعالیت شعری‌اش را با مجموعه طرح آغاز کرد. فضایی که این مجموعه در آن سروده شد فضایی بود که جوانان به تدریج به سمت ایدئولوژی‌های مختلف حرکت می‌کردند. داشتن یک نگاه ایدئولوژیک و یک جامعه مطلوب و یک انسان مطلوب آرمان‌های آنها بود، اما در اولین کتاب او اثری از ایدئولوژی روز دیده نمی‌شود.
اکبریانی با اشاره به اینکه احمدی در فاصله سال‌های 1343 تا 47 دو مجموعه شعر دیگر منتشر کرد که در آنها هم نشانی از ایدئولوژی به چشم نمی‌خورد، عنوان کرد: در دهه 50 که اوج جنبش‌های مختلف بود و شاعران ایدئولوژی‌پردازی چون سیاوش کسرایی و احمد شاملو رشد بسیار کردند و در همان دورانی که رمان‌هایی مثل «مادر» ماکسیم گورکی زیاد خوانده می‌شد، احمدی کار خودش را می‌کرد و نشانی از ایدئولوژی روز در آثارش نبود.
وی به کتاب «نثرهای یومیه» احمدی اشاره کرد و افزود: نثرهای یومیه به گونه‌ای است که انگار فضاهای اجتماعی راهی در شعر او نمی‌یابند و او شعر خودش را می‌گوید.
اکبریانی به جریان‌های سیاسی اجتماعی سال‌های بعد از 59 اشاره کرد و یادآور شد: در این سال‌ها جریان‌هایی که ایدئولوژیک بودند ضدایدئولوژیک شدند و از آن پس «قلعه حیوانات» خوانده می‌شد و شاعران انسان‌هایی بودند که به درون خود غلتیده و در سکوت و انزوا رفته بودند در همین سال‌ها احمدی با همان نگرش قبلی خود شعر می‌سرود و نشانی از عزلت در آنها دیده نمی‌شود.
وی همچنین تاکید کرد: شاعران در دهه ۶۰ به تدریج دوباره اجتماع‌گرا شدند و به محیط اطرافشان توجه نشان دادند اما چون نگاه و بینشی نداشتند دچار آشفتگی شدند مثل داستان‌های حسین سنا پور که برخلاف زبانش شخصیت‌های آشفته‌ای دارد، اما در شعر این دوره زبان هم آشفته است با این همه این آشفتگی نیز در شعر احمدی جایی نداشت.
اکبریانی ادامه داد: به تدریج آشفتگی‌ها هم از میان رفت و جامعه به دنبال تعریفی از جهان خودش بود. اینجاست که شعر احمدی خودش را نشان می‌دهد. شعر او واقعیت پیرامون را آنچنان که هست نشان می‌دهد. شب همان مفهوم شب است و نه مفهوم ظلمت.
نگاه مدرن به دنبال نگاه متکثر می‌خواهد همه عناصر طبیعت را ببیند و این همه در شعر احمدی هست و در شعر او هر عنصری معنای خودش را دارد. از این جهت است که امروز شاهد اقبال شعر او هستیم.
حق داشتیم احمدی را هم نپذیریم
در این مراسم شمس لنگرودی هم در سخنانی عنوان کرد: در آن سال‌هایی که دانشجو بودیم فکر نمی‌کردم روزی بیاید که در بزرگداشت احمدی صحبت کنم و فکر می‌کنم ما در آن سال‌ها حق داشتیم که احمدی را نپذیریم و هنوز هم این حق را داریم.
وی با اشاره به اینکه در دو دهه 40 و 50 بر خورد با شعرها بیشتر مفهومی بود ادامه داد: در سال 41 که احمدی هنوز شاعری نورسیده بود ناگهان کتابی منتشر کرد که بعد‌ها دیدم این کتاب در تقابل با شعرهای مفهومی آن سالهاست.
لنگرودی با بیان اینکه مدرنیسم در دهه ۴۰ تازه داشت شکل می‌گرفت، تصریح کرد: احمدی در چنین شرایطی کتابی منتشر کرده بود که در تقابل با این اتفاقات بود و طبیعی بود که خیلی‌ها زیر بار نروند، اما جالب اینجاست که اولین کسی که شعر او را قبول کرد کسی بود به نام «علی اصغر حاج سید جوادی» که نگاه سیاسی داشت. به نظر می‌رسد دوره پذیرش شعر او بر خلاف هوشنگ ایرانی که هرگز فرصتی برای عرضه خود نیافت، فرارسیده بود.
وی ادامه داد: از آن پس خوانندگان شعر عمدتا به دو گروه تقسیم شدند و کسانی که به دنبال شعر مفهومی بودند از کسانی که به دنبال شعر موج نو بودند، جدا شدند و این موج نو را فریدون رهنما تحت تاثیر جریانات انقلابی فرانسه روی شعر احمدی گذاشت و بعد از مدتی عموم شاعران در این دو دسته قرار گرفتند.
لنگرودی با اشاره به این که شاید آن موقع خود احمدی هم نمی‌دانست که چه می‌کند و بیشتر ذوقی به دنبال این نوع شعر رفته بود، عنوان کرد: او تحت تاثیر ترجمه شعرهای «الیوت» و «آراگون» بود، اما جالب اینجاست که تداوم و پافشاری او شعرش را صیقل داد و به شعری رسید که بیان فضا و حس باشد، یعنی شبیه موسیقی که آن را بدون واسطه دریافت می‌کنیم. بیژن الهی هم این مسیر را پی گرفت، اما ادامه نداد، قصد آنها این بود که اگر شعر، مفهومی هم دارد باید تنها فضای آن را القا کرد. گاهی خود احمدی هم آرام آرام از این نوع شعر دور می‌افتاد اما ماند و مسیرش را در شعر دنبال کرد و آن را به پختگی رساند.
فلاش بک‌های سینمایی در شعر در ادامه ع. پاشایی با خواندن چند شعر از احمد رضا احمدی تحلیل کوتاهی از شعر او به دست داد و گفت: کلماتی چون کاغذ، الوان، نان، آفتاب، پیرهن، گل‌های پامچال، ملافه، برگ، آسمان، بوته‌های اطلسی، باد و مادرم، تم‌هایی است که در شعر احمدی بسیار تکرار و بیان می‌شود.
وی با بیان اینکه در شعر احمدی فلاش بک‌های سینمایی یافت می‌شود، ادامه داد: اشیاء، رابطه‌ها و رویدادها به پیش صحنه می‌آیند، نقش خود را بازی می‌کنند و دوباره به پس زمینه می‌روند. در شعر او حرکت و جوشش هست، اما بستری کویری دارد و بریده بریده بودن شعر، بستر کویری فراخی برای عرضه کلمات در شعر او فراهم کرده است.
سپس احمد پوری در سخنانی باتشبیه احمدی با «آخماتوا» شاعره روس، گفت: آخماتوا شاعری بود که به جریان شعر بعد از سمبولیست‌ها پیوست، جریانی که دیگر از نشان دادن سمبل هر چیز خسته شده بود و می‌خواست وقتی از چیزی سخنی می‌گوید معنای صریح آن به ذهن برسد، او تا آخر ایستاد و به راه خود ادامه داد از این جهت احمدی شبیه آخماتوا است.
وی ادامه داد: هر چند شعر این دو با هم فرق می‌کند، اما نکته در وفاداری این دو به تلقی شان از شعراست. در دهه ۴۰ و ۵۰ که اوج تب و تاب‌ها بود احمدی همچنان فضا و مضمون اشعار اولیه خود را دنبال می‌کند، اتاق و دنیای درون خود را پی می‌گیرد و بیرون از لابه لای شعر او پیداست در سال‌های جنگ هم او همچنان راه خود را می‌رود و از تنهایی‌اش می‌گوید. انگار کاری به هیاهوی بیرون ندارد و خودش است و شعرش.
آرتیست بود
مسعود کیمیایی، کارگردان صاحبنام سینما نیز با نقل خاطراتی از روزهای جوانی و دوستی‌اش با احمدی گفت: احمدی از همان ابتدای راه یک «آرتیست» و «دیوانه» بود. پریشانی دوست داشتنی و غیر قابل مهاری داشت و نگاهی به شاعران اطراف خودش نداشت هرچند آنها را می‌خواند، اما جای دیگری اسبش را می‌تاخت.
وی ادامه داد: احمدی اصلا با واژه کار دیگری داشت، او شاعر سیاسی هست، اما شاعر ایدئولوژیکی نیست. او فاعل فردی را به فاعل فوق فردی و اجتماعی تبدیل کرد. شعرش زود جا نیفتاد و آرام آرام خودش را عرضه کرد.
کیمیایی با اشاره به جریان موج نو اظهار کرد: احمدی یک جریان فکری تازه‌ای راه انداخت که کسانی، چون بهرام اردبیلی و فیروزه ناجی به آن پیوستند، اما مسیر را ادامه ندادند و او خود به تنهایی این راه را دنبال کرد و این بازی را انجام داد از این لحاظ او یک آرتیست است که بازی‌اش را خوب انجام داده است.

احمدرضا احمدی(راست) و مسعود کیمیایی(چپ)


سمت راست عکس: شمس لنگرودی


سمت چپ عکس: آیدین آغداشلو