الفبای اقتصاد - ۲ آبان ۸۶

(پایان)

در یک فضای منطقی، می‌توان به راحتی ادعا نمود که «همه» متغیرهای اقتصادی بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند. افزایش مصرف در یک کشور موجب کاهش صادرات آن کشور به دنیای خارج می‌گردد و کاهش صادرات به معنی کم شدن واردات کشورهای طرف تجاری است که این تغییر، دارای اثر انقباضی بر تولید و سرمایه‌گذاری در کشور دیگر می‌شود و این به نوبه خود بر نرخ تورم در این کشور اثر می‌گذارد.

بدیهی است بدون توجه به «میزان» تاثیر متغیرهای اقتصادی بر یکدیگر و با فرض آنکه همه متغیرهای اقتصادی دارای تاثیر متقابل بر یکدیگرند، مطالعه جهان خارج به منظور توضیح پدیده‌ای اقتصادی، دارای ابعادی دقیقا مساوی با دنیای واقعی خواهد بود و این امری غیر ممکن است. واقعیت آن است که روابط بین متغیرهای اقتصادی، همه از یک میزان مساوی از استحکام برخوردار نیستند. بروز خشکسالی در یک روستا می‌تواند در تعیین نرخ تورم در یک نظام اقتصادی موثر باشد (که هست) اما وجود کسری بودجه در آن کشور می‌تواند تاثیر بسیار تعیین‌کننده‌تری بر نرخ تورم در آن کشور داشته باشد (که دارد).

با توجه به آنچه که ذکر شد دانشمند اقتصاد ناچار از «تجرید» دنیای خارج و محدود نمودن متغیرهای اقتصادی به عواملی است که دارای «بالاترین وزن» در توضیح رفتار پدیده مورد مطالعه‌اند. بر این مبنا، به تعداد پدیده‌های مورد مطالعه، ‌دنیای تجرید شده وجود دارد که هر یک، دسته‌ای از متغیرهای اقتصادی را در بر می‌گیرد.

به هر یک از این دنیاهای تجرید شده، یک «مدل» اقتصادی می‌گوییم. «هنر» دانشمند اقتصاد، انتخاب مناسب مدل است به گونه‌ای که بتواند «بخش قابل توجهی» از رفتار پدیده مورد مطالعه را توضیح دهد. بنابراین، مدل اقتصادی «زیر مجموعه‌ای» مصنوعی از جهان خارج است که بر روی یک یا چند پدیده خاص متمرکز شده است. از آنچه که گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که از آنجا که هر مدل اقتصادی به منظور فراهم آوردن عملی امکان مطالعه به ناچار باید به اندازه کافی کوچکتر از جهان خارج باشد، نمی‌تواند «به طور کامل»‌ رفتار پدیده مورد مطالعه را توضیح دهد. لذا اگر به عنوان مثال، در توضیح رفتار تورم در یک کشور، بروز خشکسالی در یک روستا حذف شده و تمرکز مدل بر کسری بودجه قرار گرفته است، به میزانی که متغیر حذف شده بر پدیده مورد مطالعه تاثیر داشته است (هر چند ناچیز)، مدل از واقعیت فاصله خواهد داشت.

یک مدل اقتصادی، مجموعه‌ای از روابط ریاضی بین متغیرهای مختلف است. در یک مدل اقتصادی، دو دسته متغیر وجود دارند. متغیرهای «درون‌زا» و متغیرهای «برون‌زا». متغیرهای درون‌زا، متغیرهایی هستند که مدل در صدد توضیح رفتار آنها است و متغیرهای برون‌زا، متغیرهایی هستند که دانشمند آنها را در خارج از مرز مطالعه خود قرار داده و در نتیجه برای او «داده شده» تلقی می‌شوند. بنابراین «ورودی» مدل، متغیرهای برون‌زا و «خروجی» آن متغیرهای درون‌زا هستند. مدل‌های ریاضی اقتصادی، بیانگر «فرضیاتی» در مورد روابط علی بین متغیرهای مختلف اقتصادی‌اند. این فرضیات براساس روش‌های آماری مورد آزمون قرار می‌گیرند و پس از انجام آزمون‌های قابل قبول آماری است که می‌توان «نظریه‌های» اقتصادی را ارائه کرد.

۵ - رفتار در مدل‌های اقتصادی

مدل‌های متعددی برای شناخت بعد اقتصادی زندگی جوامع ارائه شده است. در برخی از این مدل‌ها، اقتصاد نه به صورت یک علم بلکه به صورت یک فن، ‌فن تخصیص منابع توسط یک برنامه‌ریزی مرکزی، فرض شده است. با چنین فرضی، بعد مهم اقتصاد یعنی رفتار آدمیان مغفول مانده است. در مقابل مدل‌هایی که بر مبنای رفتار آحاد اقتصادی بنا شده‌اند روز به روز کارآمدی خود را بیشتر و بیشتر نشان داده‌اند. هر چند تفاوت‌های متعددی در مدل‌های اقتصادی قابل مشاهده است اما اغلب آنها بر مبنای «انتخاب عقلایی» آحاد اقتصادی بنا نهاده شده‌اند. منظور از عقلانی بودن انتخاب‌ها این است که آحاد اقتصادی «منافع» و «هزینه‌ها»ی هر گزینه را منظور کرده و براساس آنها تصمیم‌گیری می‌کنند. در یک مدل اقتصاد فرض می‌شود که آحاد اقتصادی در صدد رسیدن به «خواسته‌ها»ی خود هستند. به عبارت دیگر برای هر یک از آحاد اقتصادی یک تابع هدف وجود دارد و انتخاب آنها برای رسیدن به این هدف است. حال در این فرآیند هر مدل اقتصادی باید بتواند توصیفی برای دو مساله مهم ارائه کند: «انگیزه» انتخاب آحاد اقتصادی چیست و «اطلاعات» لازم برای انتخاب چگونه فراهم می‌شود. پاسخ اقتصاد بازار به این دو سوال این است که انگیزه آحاد اقتصادی در انتخاب یک گزینه در مقابل سایر گزینه‌ها بهره‌مندی و کسب رضایت (در مورد مصرف‌کنندگان) و سود (در مورد بنگاه‌های تولیدی) است. آحاد اقتصادی در مقابل پرداخت هزینه‌های معین،‌ گزینه‌ای را برمی‌گزینند که «رضایت» بیشتری را برای آنها فراهم می‌آورد یا «سود» بیشتری را ایجاد می‌کند. اطلاعات لازم برای انتخاب یک گزینه در مقابل گزینه دیگر، در مدل اقتصاد بازار، توسط نظام قیمت‌ها داده می‌شود. قیمت بیانگر کمیابی نسبی گزینه‌های مورد انتخاب است و قیمت بالاتر یک کالا به متقاضیان بالقوه آن علامت می‌دهد که فقط کسانی می‌توانند آن را انتخاب کنند و به آن دسترسی داشته باشند که منافعی که از آن می‌برند بر هزینه‌ای که بابت آن می‌پردازند، غلبه داشته باشد. بدیهی است محدود بودن منابع در دسترس هر یک از آحاد اقتصادی، حوزه انتخاب‌های او را محدود می‌کند و او را وادار می‌کند که انتخاب «بهینه» خود را در چارچوب منابع محدودی که در اختیار دارد، صورت دهد. این محدودیت‌ها در مدل اقتصاد بازار در «قیمت‌ها» متجلی می‌شود. فرد فقط می‌تواند کالایی را خریداری کند که قیمت آن در حد منابع او باشد. به این ترتیب مساله اقتصاد در مدل اقتصاد بازار در قالب بهینه‌سازی آحاد اقتصاد یعنی حداکثر کردن یک تابع هدف با در نظر گرفتن محدودیت‌ها جای می‌گیرد. این مساله در بخش بعد که رفتار تولیدکننده و مصرف‌کننده را مطالعه می‌کند به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرد. این کتاب را نشر نی با قیمت ۳۶۰۰ تومان منتشر کرده است.