مس شفاست

مریم خباز

برای کسی که هنرمند است، سختی یا راحتی روزگار تفاوتی نمی‌کند. او فقط به فکر هنر است. اگر مورد محبتش قرار دهی و به رسم ادب از او و هنرش قدردانی کنی او نیز در پاسخ، قدر قدرشناسی‌ات را می‌داند؛ اما اگر به او توجهی هم نکنی اگرچه دلگیر می‌شود اما نه به رویت می‌آورد و نه از کارش دلسرد می‌شود، هنرمند دست‌هایی خلاق و مبتکر دارد و اگر در اتاقی هم محبوسش کنی، بالاخره راه انجام کارش را پیدا می‌کند؛ چون او امکانی دارد که نه در ابزار مادی که در فکرش نهفته است. یاسمین صفاران از این دست هنرمندان است. او خالق هنری است که در دنیا نظیر ندارد، خراش‌نگاری روی مس. چه زیباست اگر بتوانی خشن‌‌ترین فلزات را به نرمی موم در بیاوری، فلزی رام و فرمانبردار. صفاران بسیار آرام است و تواضعش در برخورد اول مانع از پی بردن به تجربه و شهرت جهانی‌اش می‌شود. او ۴۹ساله است و ۳۰سال است که روی مس خراش می‌زند. صفاران البته زمانی که در یکی از دانشگاه‌های انگلستان درس تجارت می‌خواند، خراش زدن را بر صفحاتی از مقوا و گچ شروع کرده اما با گذشت زمان، مس را بستری مناسب‌تر برای کار یافته است.

نمونه کارهای معروف هنرمند

اگر تا به حال سری به موزه تهران‌شناسی زده باشید، حتما ۲۲تابلوی مسی نصب‌شده بر روی دیوارها که از اوضاع مردمان در تهران قدیم حکایت دارد، توجهتان را جلب کرده است.

این تابلوها به خواست غلامحسین کرباسچی شهردار وقت خریداری شده و به موزه آمده است. اگر تاجر هم هستید، حتما برای یک بار هم که شده به گمرک دبی رفته‌اید. آرم بزرگ و مسی رنگ گمرک این شهر ساخته دست این هنرمند است.

خراش‌نگاری روی مس چیست؟

در این شیوه هنری، هنرمند ابتدا ورق مس را با لایه‌ای از رنگ مخصوص که هم مس را خوب پوشش دهد و هم قابل‌ تراشیدن باشد، می‌پوشاند.پس از آن بر روی صفحه مس رنگ‌شده طرح موردنظر با تمامی ریزه‌کاری‌هایش با مداد طراحی می‌شود. سپس این طرح تراشیده‌شده و فلز مس بیرون می‌زند. در این مرحله کار پولیش می‌خورد تا مس براق شود. آن گاه کار با یک دستمال تمیز و محصول نهایی به دست می‌آید. ورق مسی که برای این کار استفاده می‌شود، از نوع فایبرگلاس‌دار است و ساخت کشورهای ژاپن و آلمان است که به لحاظ سختی باید با گیوتین قطع شود. این ورق‌ها نسبت به گرما و رطوبت نیز بسیار مقاومند که در صورت نگهداری درست می‌توانند تا قرن‌ها سالم باقی بمانند.

خارجی‌ها بیشتر استقبال می‌کنند

وقتی یک خارجی به ایران می‌آید، انگار جزو برنامه‌هایش است که چند تخته گلیم خریداری کند و بار سوغاتش را با جاجیم، پارچه‌های قلم‌کاری و اجناس منبت‌کاری شده (و دیگر انواع صنایع دستی) تکمیل کند. اما این اتفاق (خریدن صنایع دستی) برای چند نفر از ایرانی‌ها می‌افتد؟ در این میان وضعیت خراش‌نگاری هم از این امر مستثنا نیست. به گفته تنها هنرمند این رشته در دنیا، خارجی‌ها حاضرند خیلی بیشتر از ایرانی‌ها برای صنایع دستی ما پول خرج کنند. صفاران می‌گوید، زمانی که در انگلستان نمایشگاه برپا کرده تابلویی با مضمون یکی از اشعار حافظ را به امید اینکه فردی فارسی‌زبان آن را خریداری کند، به نمایشگاه آورده، اما با کمال تعجب دیده که فردی انگلیسی این تابلو را البته بعد از آنکه ترجمه انگلیسی آن را شنیده، خریده است. یا وقتی که تابلویی با تصویری از مکه را به دبی برده مسوولان این کشور به سرعت آن را خریده‌اند در حالی که به اعتقاد او جای این تابلو نه در کشور امارات که در سازمان حج و زیارت کشور خودمان است.

به هنرمندان وام بدهید

می‌گویند هنرمند برای دلش کار می‌کند؛ اما چه عیبی دارد اگر از هنر پول هم در بیاید. از ابتدای حکومت رضاخانی تاکنون سیاسیون همواره به دنبال آن بوده‌اند که وابستگی خزانه به نفت را به حداقل برسانند. حال چه اشکالی دارد اگر هنر نقطه آغازی برای این استقلال باشد. البته اگر هنرمند بخواهد ارزش افزوده داشته باشد، باید اول از دغدغه نان و آب دور شود و اگر این دل‌نگرانی را ندارد باید فرصتی به دست بیاورد تا هنرش را گسترش دهد، اما به واقع چه تعداد از هنرمندان ما مجال حضور در چنین فضایی را پیدا می‌کنند که گرفتن تسهیلات خود داستان صدمن کاغذی است که دست و پای بسیاری از هنرمندان را بسته است.

متولی امور هنری کیست؟

هستند هنرمندانی که برای رسیدن به امنیت خاطر زیر چتر وزارت ارشاد، فرهنگستان هنر یا سایر نهادهای حامی هنرمندان قرار گرفته‌اند، اما آنچه که از واگویه‌های اصحاب هنر برمی‌آید، نارضایتی آنها از عملکرد این نهادها است. درواقع یکی از مشکلاتی که همواره در تمامی ارکان کشور وجود داشته، حضور چندین نهاد متولی است که موازی کاری و درنهایت پایین آمدن راندمان را سبب شده است. هنرمندی که نیاز به حمایت فوری نهادهای اجرایی و مسوول دارد، فرصتی برای طی کردن سلسله مراتب اداری و پیمودن مسیر بوروکراسی ندارد؛ اما حقایق موجود از قرار گرفتن مزد هنرمند در این سیکل خبر می‌دهد. همگان گفته‌اند و ما نیز باز می‌گوییم که هنر نیازمند یک متولی واحد است، نهادی که در همه حال پاسخگوی مطالبات هنرمندان باشد و زمینه شکوفایی هنرشان را فراهم آورد.