بخش نخست

دیمیتری مدودف که از روز ۱۶ اردیبهشت وارد کرملین می شود کیست؟ تا سال ۱۹۸۸ اصلاحات میخاییل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی، در دو شاخه گلسنوست و پروسترویکا موجب باز شدن فضای سیاسی و اقتصادی این کشور شده بود. اما با این حال دیدن جوان ۲۳ ساله‌ای که برای غسل تعمید وارد کلیسای جامع لنینگراد (سن‌پیترزبورگ) شد هنوز برای مردمی که بیش از ۷۰ سال تحت نظامی کمونیستی زندگی کرده بودند، شگفت‌انگیز بود به خصوص این که آن جوان دانشجوی تحصیلات تکمیلی رشته حقوق در دانشگاه لنینگراد بود و حضور او در کلیسا و غسل تعمیدش به طور قطع به معنای پایان زندگی حرفه‌ای او در مقام یک حقوقدان در نظام کمونیستی حاکم بر شوروی آن روز تلقی می‌شد. اسقفی که او را غسل تعمید می‌داد، شاید هرگز گمان نمی‌کرد این جوان روزی رییس‌جمهور روسیه شود.

کمتر از بیست سال بعد، در دوم مارس ۲۰۰۸ اتفاقی افتاد که در آن روز بعید می‌نمود. دیمیتری مدودف ۴۲ ساله در حالی که تنها یک گام با ورود به کرملین فاصله داشت در مصاحبه‌ای با نشریه روسی «ایتاگی» درباره آن روز و تصمیم‌اش برای غسل تعمید گفت: «فکر می‌کنم این رویداد آغاز زندگی جدیدی برای من بود.» و البته نمی‌توان در این گفته تردید کرد.

یک سال بعد از این رویداد در سال ۱۹۸۹ مدودف جوان به جمع دانشجویانی پیوست که در ستاد تبلیغاتی یکی از استادان دانشگاه‌شان فعالیت می‌کردند. این استاد حقوق که آناتولی سوبچاک نام داشت با شعار پایان دادن بر انحصار طلبی حزب حاکم کمونیست به عنوان نماینده‌ای مستقل قصد داشت به کنگره نمایندگان خلق وارد شود؛ اقدامی که از دید دولت آن روز تیر خلاص دیگری برای آینده حرفه‌ای مدودف محسوب می‌شد.

لیودمیلا ناروسووا، بیوه سوبچاک که هم‌اکنون از اعضای مجلس اعلای روسیه است درباره فعالیت‌های مدودف در آن سال‌ها می‌گوید: «او خیلی جوان بود و کارهایی که می‌کرد برای آینده‌اش بسیار خطرناک بودند. در آن سال‌ها ممکن بود تمام آینده حرفه‌ای او نابود شود چرا که هیچ کس نمی‌دانست در نهایت کدام طرف پیروز خواهد شد. با این همه مدودف با اراده و اختیار خودش این راه را انتخاب کرد.»

اما پیروزی بزرگ مدودف برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری بیش از آن که برآیند فعالیت‌های سیاسی جسورانه‌اش از اوان جوانی باشد، نتیجه حمایت‌های سلف او در مقام ریاست جمهوری یعنی ولادیمیر پوتین بوده است؛ مرد قدرتمندی که به «تزار پوتین» ملقب شده است. این لقب به خوبی نشان دهنده سیاست‌های تمرکز گرایانه و انحصار طلبی او در قدرت است که البته به‌رغم این سیاست‌ها، به لطف رشد اقتصادی بی‌سابقه در تاریخ روسیه، روس‌ها همچنان وی را پس از هشت سال ریاست جمهوری محبوب‌ترین شخصیت روسیه معاصر می‌شناسند. در واقع در طرز تفکر روسی که هنوز حاکمان قدرتمند نظیر کاترین کبیر و ایوان مخوف برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخی‌اش به شمار می‌روند، باز گرداندن غرور دوران کمونیستی در مقام یک ابر قدرت جهانی به روسیه بحران‌زده دهه ۱۹۹۰ و رشد اقتصادی بی‌سابقه این کشور در برابر محدودیت آزادی‌های مدنی و تمرکز گرایی و انحصار طلبی در قدرت معامله منصفانه و حتی پر سود برای ملت روسیه بوده است.

اکنون با ورود مدودف به کرملین پرسشی که شاید در ذهن برخی از روس‌ها شکل بگیرد، این است که «مدودف کیست؟» گئورگی بوفت، سردبیر نشریه روسی پروفیل در این‌باره می‌گوید: «بعد از تبلیغات انتخاباتی مدودف می‌توانم بگویم که اصلا نمی‌دانم او کیست. او آدم با هوشی است و البته با نزاکت است و تحصیل‌کرده، اما این تمام چیز‌هایی است که درباره او می‌دانم، این که چطور می‌خواهد کشور را اداره کند چیزی است که ما نمی‌دانیم.»

مدودف رای خود را مرهون حمایت پوتین و شعارهای تبلیغاتی‌اش درباره تداوم سیاست‌های پوتین است. او همچنین وعده داده است که رییس جمهور پیشین را به مقام نخست‌وزیری انتصاب کند که همین مساله موجب تردید در دیگر شعارهای وی درباره آزادی‌های فردی و مدنی بیشتر و توسعه خدمات اجتماعی شده است. بنابراین او میان گذشته‌ای مملو از سوابق و فعالیت‌های جسورانه و آزادیخواهانه از یک سو و از سوی دیگر مردی قدرتمند قرار گرفته است که نقش پدر خوانده سیاسی او را دارد و به سیاست‌های متمرکز و شیوه‌های غیردموکراتیک تمایل دارد. مدودف که سابقه تدریس حقوق در دانشگاه را نیز در کارنامه خود دارد تاکید بر حاکمیت قانون را به عنوان یکی از محورهای سیاست‌های خود در دوران ریاست جمهوری معرفی کرده است. این در حالی است که اجرای نامتعادل و نامنصفانه قانون در هشت سال حکومت پوتین یکی از نگرانی‌های اصلی سازمان‌های بین‌المللی ناظر بر حقوق بشر بوده است.

مدودف همچنین وعده داده است که با مفاسد اقتصادی مبارزه کند؛ کاری که پوتین موفق به انجام آن نشد. او در یکی از سخنرانی‌های تبلیغاتی‌اش درباره برنامه‌های آینده‌اش گفت: «من از آزادی در همه اشکالش صحبت می‌کنم؛ آزادی فردی، آزادی اقتصادی، و در نهایت آزادی بیان.» او در جای دیگری از همین سخنرانی گفت: «یکی از اقدامات کلیدی ما در چهار سال آینده تضمین استقلال نظام قضایی از شاخه‌های اجرایی و مقننه کشور است.»

دیمیتری اورشکین، تحلیل‌گر مستقل مسائل سیاسی مقیم مسکو ضمن نفی احتمال تضاد و تقابل پوتین و مدودف در این باره می‌گوید: «مدودف مانند دستکشی برای دست‌های پوتین است که در نهایت کار را او نجام می‌دهد. پارلمان به پوتین وفادار است، سرویس‌های امنیتی روسیه در خدمت پوتین هستند و رسانه‌های گروهی نیز در اختیار او قرار دارند. به این ترتیب هر گامی که خلاف میل پوتین برداشته شود به مثابه اعلام جنگ علیه نخبگان حاکم خواهد بود و تبعات سنگینی [برای مدودف] به همراه خواهد داشت.»

با این حال ناروسووا این احتمال را رد می‌کند که در دوران ریاست جمهوری مدودف، همچنان پوتین فرمانروای کل باشد و می‌گوید: «پشت چهره آرام و با ذکاوت مدودف شخصیتی بی‌نهایت قوی قرار دارد. او در همه کارها هدف دارد و این مسخره است که می‌گویند پوتین به حکومت خود ادامه خواهد داد و مدودف تنها دستورات او را اجرا می‌کند.»

جانشینی متفاوت از حلقه یاران پوتین

مدودف هرگز خدمت سربازی نرفته است و بر خلاف بیشتر افرادی که در حلقه اطرافیان پوتین قرار دارند، سابقه‌ای در سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی روسیه ندارد. به بیان دیگر به نظر می‌رسد پوتین از حلقه اطرافیان خود که طیفی از لیبرال‌ها تا جنگ طلبان را شامل می‌شود (و البته شمار و بار سیاسی طیف دوم بیشتر است) لیبرال‌ترین فرد ممکن را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده است. او کسی است که از ملت بزرگ روسیه و نیاز به احترام متقابل سخن می‌گوید؛ مسائلی که پیش از این جایی در کانون گفت‌وگوهای مدنی روسیه نداشته‌اند. ایگور بونین، رییس مرکز فن‌آوری‌های سیاسی در مسکو درباره مدودف و خاستگاه او می‌گوید: «دانشگاه با تمام سنت‌ها و شیوه‌هایش مهد و خاستگاه مدودف به شمار می‌رود. به همین خاطر بزرگ‌ترین چالشی که او برای دوران ریاست جمهوری پیش روی خود می‌بیند، رهبری روسیه تا جایی است که این کشور در جمع جوامع متمدن تراز اول جهان وارد شود.»

منبع: irdiplomacy