علیرضا مجمع

از مسعود کیمیایی نوشتن در‌این اوضاع و احوال کار چندان ساده‌ای نیست. سینمای کیمیایی سینمایی است که عمدتا با جذابیت‌های حاشیه‌ای همراه بوده واصل ماجرا یعنی متن فیلم در‌این گرد و خاک‌ها کمتر دیده شده است و .... وگرنه برای من، صحنه برداشتن رو بند مرجان از روی صورتش که با تلنگرآب انگشتان داش آکل همراه می‌شود و موسیقی درخشان اسفندیار منفرد‌زاده هم به یاری‌ این عکس زیبا می‌آید، شاید به اندازه کل دوران فیلمسازی یک فیلمساز بیارزد یا اصلا کل فیلم گوزن‌ها که چقدر با فضا و حال و هوای‌این روزها جور است.

از‌ این تک مضراب‌ها در سینمای کیمیایی می‌شود سراغ گرفت، اما کاش ‌این صحنه‌ها تک مضراب نمی‌ماند و در کلیت فیلم‌‌هایش و کل دوران فیلمسازی‌اش معنایی داشت و می‌شد ترکیب فیلمساز مولف را برایش به کار برد؛ اما بر خلاف بسیاری از دوستداران- و سینه چاکان - استاد(که بسیار از‌این بچه‌ها را سراغ دارم و سراغ دارید) معتقدم سینمای پس از انقلاب مسعود کیمیایی -جز یکی دو فیلمش مثل سرب و دندان مار- حاصل سوء تفاهمی است که همین بچه‌ها به آن دامن زده‌اند. وگرنه نمی‌شود ادعای مردمی بودن و اجتماعی بودن داشت و از دایره فرد و فردیت‌ این طرف‌تر نیامد. به فیلم‌های کیمیایی اگر نگاه کنیم - حتی فیلم‌های درخشانش - نشانی از جمع نیست. این بی‌نشانی گاهی اوقات پا را از‌ این هم فراتر می‌گذارد و به حیطه اسم فیلم هم کشیده می‌شود؛ قیصر (قیصر)، داش آکل (داش آکل)، رضا موتوری (رضاموتوری)، سید و قدرت (گوزن‌ها)، بازپرس امانی(خط قرمز)، نوری (سرب)، رضا (دندان مار)، سلطان(سلطان)، امیر علی (اعتراض) و... کجای ‌این فیلم‌ها و آدم‌ها به اجتماع اطراف مسعود کیمیایی مرتبط است؟

به قطعیت و به شهادت فیلم‌هایش اساسا به جز فیلم‌های پیش از انقلابش نمی‌شود، نشانی از جامعه اطرافش - جامعه‌ای که او آن را می‌شناسد- را در فیلم‌هایش دید. کسی که تقریبا در کل دوران فیلمسازی‌اش - به جز یکی دو فیلم مثل سفر سنگ- جامعه در فیلم‌هایش غایب است. از ‌این جامعه تنها به برش‌هایی اندک قناعت می‌کند، نام فیلمساز اجتماعی نهادن تصور نمی‌کنم محلی از اعراب داشته باشد.تنها می‌ماند خاطره‌هایی دور از فیلم‌های فیلمسازی که دوره‌ای از زندگی‌مان را ساخت و شد گوشه‌ای غیر قابل چشم پوشی از نوستالژی سینما برای نسل ما .با قیصر، با سید و قدرت، با داش آکل و مرجان زندگی‌ها کردیم و دوران‌ها داشتیم. پس برای پاسداشت‌ این گذشته‌ای که او برای ما ساخت، مدیونش هستیم؛ مدیون فیلمسازی به نام مسعود کیمیایی!