دلایل اعطای جایزه نوبل اقتصاد 2010

جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۱۰ روز دوشنبه به پیتر دایموند، دیل مورتنسن و کریستوفر پیساریدس برای مطالعه درباره بازارهایی که خریداران و فروشندگان‌شان در یافتن یکدیگر با دشواری روبه‌رو هستند، با نگاه ویژه به بازار کار، اعطا شد. برای چندین دهه محققان به دنبال آن بوده‌اند که دریابند وقتی بازارها از عوامل یک‌دست و متحدالشکل تشکیل نشده باشند در عمل چه اتفاقی می‌افتد. بازار کار یکی از این بازارها است که در آن کارگران دارای مهارت‌ها و ضعف‌های متفاوتی هستند و شرکت‌ها و کارفرمایان نیز به دنبال افرادی با مهارت‌های متنوع برای برآوردن نیازهای متفاوت‌شان می‌گردند. در بسیاری موارد، یافتن چنین ترکیب ایده‌آلی میان خریدار و فروشنده یک کالا، یا عرضه کننده و متقاضی یک خدمت خاص، نیازمند تحقیقات مفصل و صرف هزینه‌های فراوان برای هر دو طرف است.

پروفسور دایموند اکنون ۷۰ ساله است، در دانشگاه MIT تدریس می‌کند و اخیرا نیز با تلاش جدی سنا از عضویت وی در هیات‌مدیره فدرال رزرو جلوگیری شده بود. او که نخستین چارچوب مطالعه بازارهایی را که در آنها هزینه تحقیقات وجود دارد در سال ۱۹۷۱ ابداع کرده بود، از جمله برجسته‌ترین استادان MIT است که افرادی چون بن برنانکی و آندره شلایفر از شاگردانش هستند. از دیگر مطالعات او می‌توان به کار درباره تئوری سرمایه و همچنین تئوری بهینه‌سازی مالیات اشاره کرد، ضمن اینکه کارهای او درباره سیاست‌های تامین اجتماعی بسیار تاثیرگذار بوده‌اند. پروفسور مورتنسن، ۷۱ ساله و استاد دانشگاه نورث وسترن است، او به همراه پروفسور پیساریدس که ۶۲ ساله است و در مدرسه اقتصاد لندن تدریس می‌کند در سال ۹۴ مقاله‌ای نوشتند تحت عنوان «ایجاد و تخریب شغل، در تئوری بیکاری» که گفته می‌شود یکی از تاثیرگذارترین مقالات اقتصادی طی بیست سال گذشته بوده است. مورتنسن همچنین کتاب مفصلی درباره «تفرق دستمزدها» دارد که درآن به بررسی دلایل تفاوت دستمزدی کارگرانی که مهارت‌های یکسان دارند می‌پردازد. پیساریدس را بیش از همه به خاطر کارش درباره تئوری تحقیق و تطبیق می‌شناسند و همچنین بررسی روابط فی‌مابین بازار کار و اقتصاد کلان. «تابع تطبیق» او که جریان بیکاری به اشتغال را در هر لحظه از زمان توضیح می‌دهد از جمله مشهورترین ایده‌های وی است. این سه بعدها در مطالعه مدل ابتدایی دایموند به یکدیگر پیوستند و کمک کردند که نظریه او به طور خاص درباره بازار نیروی کار و نقش سیاست‌های دولت در پیشبرد اهداف کارگران و کارفرمایان مورد استفاده قرار بگیرد.

کمیته نوبل در این‌باره می‌گوید: «مدل‌های این سه استاد کمک کرده است که دریابیم بیکاری، فرصت‌های شغلی و دستمزدها چگونه از مقررات و سیاست‌های اقتصادی متاثر می‌شوند.»

بسیاری از محققان معتقدند که کار این سه استاد در اوضاع اقتصادی فعلی بسیار بهنگام است، زیرا هم‌اکنون بسیاری از اقتصادهای پیشرفته از جمله آمریکا با مشکل نرخ بیکاری بالا و مستمر دست و پنجه نرم می‌کنند. در این زمینه، تئوری این سه اقتصاددان تاکنون برای طراحی سیستم‌های جدید مزایای بازنشستگی و همچنین تعیین اثر استخدام و اخراج کارکنان بر نرخ بیکاری مورد استفاده قرار گرفته است.

در عین حال، برخی نیز معتقدند از آنجا که در شرایط پس از بحران اقتصادی نقش دولت‌ها در اقتصاد پررنگ تر شده است، اعضای کمیته نوبل نیز به سراغ اقتصاددانانی رفته‌اند که عمده کارشان در حوزه سیاست‌های اقتصادی بخش عمومی بوده است.

طی یک مکالمه تلفنی در نشست خبری بنیاد نوبل پروفسور پیساریدس به خبرنگار نیویورک تایمز گفته است که به نظرش کار آنها یک درس مشخص برای سیاست‌گذاران امروز دارد:

«آنچه واقعا باید به‌دنبالش باشیم این است که اطمینان حاصل کنیم بیکاران برای مدت زمان طولانی بیکار نخواهند ماند. به آنها مرتب تجربیات شغلی مستقیم بدهیم، تا تعلق شان را به نیروی کار از دست ندهند.»

تئوری تحقیق بازار در خیلی حوزه‌های دیگر چون بخش مسکن، اقتصاد بخش عمومی و اقتصاد خانواده، نیز کاربرد دارد.

این جایزه هرساله از سوی آکادمی سلطنتی علوم سوئد اهدا می‌شود و از جمله جوایزی نیست که آلفرد نوبل شخصا در بدو تاسیس موسسه نوبل بنیان گذاشته باشد. به طور رسمی به آن «جایزه بانک سوئد در علوم اقتصادی به یادبود آلفرد نوبل» گفته می‌شود. علاوه بر مدال و دیپلم افتخار هرکدام از برندگان ده میلیون کرون سوئد، معادل ۵/۱ میلیون دلار به عنوان جایزه دریافت می‌کنند. سال گذشته جایزه به الینور اوستروم از دانشگاه ایندیانا و اولیور ویلیامسون از دانشگاه برکلی کالیفرنیا اهدا شده بود، به‌خاطر دستاوردهایشان در زمینه توصیف روابط متعدد موجود در داخل شرکت‌ها و نیز روابط شرکت‌ها با افراد، که در مجموع به شکل‌گیری رفتار بازار می‌انجامد.