کارنامه پنج ساله حامد کرزای رییس‌جمهور افغانستان

نشست پترزبورگ در شهر بن آلمان از مهم‌ترین گام‌های تشکیل لویه جرگه یا مجلس افغانستان بود. چهار گروه متشکل از اقوام مختلف افغان پس از ۲۳ سال جنگ و بیرون راندن طالبان، در پترزبورگ گرد آمدند و پیمان بن را امضا کردند.

این پیمان که در روزهای پایانی سال ۲۰۰۱ به امضا رسید، تاکید می‌‌کرد که مشروعیت ساختارهای قدرت سیاسی در افغانستان در گرو برآورده شدن خواست‌های همه اقوام افغانستان است. از همین رو بود که الگوی لویه جرگه به منظور نمایندگی خواست‌های کلیه گروه‌های قومی در این کنفرانس ارائه شد.

کمیسیون ۲۱ نفره‌ای با نظارت سازمان ملل، کار فشرده و نه چندان آسانی را برای ترکیب و پایه‌ریزی لویه جرگه آغاز کرد. اسماعیل قاسم یار مسوول وقت این کمیسیون ویژه بر این نکته نیز تاکید داشت که با وجود ساختارهای پدرسالارانه در افغانستان، نباید در این مجمع را به روی زنان بست و آنها را نادیده گرفت.

وی خاطرنشان ساخت: «۱۶۰ کرسی برای زنان در لویه جرگه در نظرگرفته شد که البته متناسب با جمعیت زنان کشور نیست. اما با توجه به این که جامعه افغانستان بسیار سنتی است، ما نمی‌توانیم کرسی‌های بیشتری برای زنان در نظر بگیریم.»

دو کرسی نیز برای هر یک از اقلیت‌های مذهبی افغانستان چون سیک‌ها و هندوها اختصاص داده شد. سرانجام مجمع فوق‌العاده لویه جرگه در فاصله روزهای یازدهم تا نوزدهم ژوئن سال ۲۰۰۲ در محوطه دانشکده پلی تکنیک کابل برگزار شد.

حدود ۱۷۰۰ نماینده از کلیه گروه‌های قومی، گروه‌های سیاسی و تشکل‌های سنتی، این ۹ روز را به گفت‌وگو و تبادل نظر در باره آینده کشورشان گذراندند. در آغاز این نشست حامد کرزای که آن هنگام رییس‌جمهور موقت افغانستان بود به نمایندگان وعده داد که نه کمیسیون ویژه و نه دولت موقت هیچ‌یک در کارلویه جرگه دخالت نخواهند کرد.

کرزای گفت: «دولت موقت جز فراهم کردن تسهیلاتی برای انتخابات، دخالتی نه در حال حاضر و نه در آینده، در گزینش نمایندگان و کار لویه جرگه نخواهد کرد. چه این مجمع بزرگ مرا به ریاست دولت برگزیند و چه شخص دیگری را، ما پذیرای تصمیم نمایندگان خواهیم بود.»

اما روندی که سرانجام منجر به گزینش کرزای به ریاست‌جمهوری افغانستان شد، چندان هم به دور از تلاطم نبود. دو نامزد دیگر در رقابت با کرزای قرار داشتند اما وی رای اکثریت لویه جرگه را با ۱۰۵۲ نظر موافق به خود اختصاص داد.

عبد‌ا... عبد‌ا... وزیر خارجه وقت در دولت موقت بیاد می‌آورد که: «فضای انتخابات بسیار پویا بود. البته اندکی از نمایندگان سخنان تحریک‌آمیزی بیان کردند ولی در مجموع اوضاع به سمت توافق و موفقیت پیش رفت.»

تصمیم لویه جرگه در گزینش رییس‌جمهور پس از سال‌ها زد و خوردهای مسلحانه، یک موفقیت سیاسی و امنیتی بود برای همین نیروهای مسلح این مجمع را تهدید به حمله کردند. البته توفیق این مجمع تنها در گرو سرسختی نمایندگان نبود، بلکه فشار ملایم جامعه بین‌المللی نیز در پابرجایی آن نقشی موثر داشت.

اخضر ابراهیمی نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان در همین زمینه می‌گوید: «اکتبر سال ۲۰۰۴ حامد کرزای به طور قطع رییس‌جمهور افغانستان شد. یک سال بعد، در پی انتخابات پارلمانی، قوه مقننه نیز در این کشور شکل گرفت. کرزای از بدو مسوولیت خود با چالش‌های فراوانی روبه‌رو بود. دولت او باید با روحیه جنگی و فرهنگ کلاشینکف مقابله می‌کرد و ضمن ایجاد ساختارهای سازندگی، وضعیت چهار میلیون آواره را که به میهن بازمی‌گشتند، سامان می‌داد. این‌ها مطالبات و فشاری بیش از حد برای یک دولت هستند. این دولت در عین حال سرگرم مبارزه‌ای فاقد دورنما با تولید تریاک و گروه‌های تروریستی بوده است.»

خود کرزای در پایان سال ۲۰۰۴ مقابله با گروه‌های تروریستی را با خوشبینی ارزیابی کرد و گفت: «خواهیم دید که تروریسم در افغانستان در کلیه اشکال خود به پایان خواهد رسید. ما با جامعه جهانی نیز برای خاتمه تروریسم همکاری خواهیم داشت.»

با همه این دستاوردها باید اذعان کرد که اوضاع امنیتی در سال‌های اخیر به ویژه در جنوب افغانستان وخیم‌تر شده است. این خود، یکی از دلایل نارضایتی فزاینده مردم این کشور است. روند بازسازی و عمران پس از ماه‌های نخست، رو به انسداد گذاشته و شکاف میان فقیر و غنی در افغانستان بیشتر می‌شود.

حامد کرزای به جای فراخواندن نیروهای دمکراتیک به مشارکت در امور کشور، از نیروهای محافظه کار حمایت می‌کند. اعتماد جامعه جهانی نیز از دیگر سو به کرزای کاهش یافته است. با این همه، به رغم بیلانی چنین آمیخته به خوب و بد، هنوز جانشینی واقعی برای تغییر کرزای به چشم نمی‌خورد.