گروه حوادث- پسر جوانی که در هواخواهی پدرش دندان‌های سرایدار ساختمان را شکسته بود برای پرداخت نکردن دیه این مرد دادخواست اعسار داد. مرد سرایدار با بیانی عامیانه باعث شد تا دادگاه تقاضای این جوان را نپذیرد.

شهریورماه سال ۸۳ مرد میانسالی به خاطر پارک کردن خودروی خود در پارکینگ یکی از واحدهای مجتمع مسکونی با سرایدار آن مجتمع درگیر شد و پسر ۱۷ساله این مرد در هواخواهی پدرش، سرایدار پیر را به باد کتک گرفت و با کوبیدن مشت بر دهان این مرد باعث شکستگی دو دندان و پارگی لب پیرمرد شد.

با گزارش حادثه به کلانتری ۱۲۷ نارمک پیرمرد سرایدار با دستور قاضی کشیک دادسرا به پزشکی قانونی معرفی و پسر جوان به خاطر ایراد ضرب و جرح عمدی مجرم شناخته شد.

پس از صدور کیفرخواست قاضی شعبه ۱۱۰۵ دادگاه جزایی تهران این پسر دانش‌آموز را به پرداخت ۱۰۲ دینار به عنوان دیه به مرد سرایدار محکوم کرد و این حکم پس از تایید در دادگاه تجدیدنظر به اجرای احکام دادسرا ارسال شد.

در این مرحله پسر دانش‌آموز با ارائه دادخواست اعسار به شعبه صادرکننده رای تقاضای تقسیط این دیه را کرد و گفت: پدر من با یک دستگاه وانت‌بار اقدام به باربری می‌کند و به خاطر اجرای طرح زوج و فرد پلاک خودروها درآمد او کمتر از قبل شده و به خاطر مشکلات مالی از چند ماه قبل تاکنون نتوانسته‌ سهم شارژ آپارتمان را بپردازد.

من هم به تازگی در یک کلوپ ورزشی شروع به کارکرده‌ام و اگر شاکی به من مهلت دهد می‌توانم ماهانه ۴۰هزار تومان از دیه‌اش را بپردازم.

قاضی دادگاه مرد سرایدار را به دادگاه احضار کرد. پیرمرد پس از شنیدن اظهارات این پسر گفت: او دو سال قبل دانش‌آموز بود و در اوج غرور بدون در نظر گرفتن ریش سفید من، مرا به باد کتک گرفت و دندان‌هایم را شکست. او در خانه‌اش همه نوع وسائل تفریحی و رفاهی دارد و آپارتمان هم متعلق به پدرش است. آنها ماشین هم دارند اما من که با وجود تنگدستی همیشه غرور خود را حفظ کرده بودم تنها سرمایه خود را هم از دست دادم و بعد از این درگیری و اخراج از این مجتمع درد زیادی کشیدم و غرورم شکست و حالا پس از گذشت دو سال این پسر ادعا می‌کند توان پرداخت دیه‌ام را ندارد و این رسم مردانگی نیست.

در این مرحله از دادگاه پسر جوان چند شاهد به دادگاه معرفی کرد و شهود بعضی بر بی‌بضاعت بودن و بعضی بر سطح متوسط درآمد خانواده او گواهی دادند.

قاضی دادگاه با توجه به آنکه زبان عامیانه این مرد و اعتراض او به تقاضای پسر جوان، تفسیر حقوقی شکستن حرمت قانون، ایراد ضرب و جرح و سپس توسل به همان قانون برای رهایی از بار مجازات مالی است، با رد تقاضای این جوان او را محکوم به پرداخت یکجای دیه به مرد سرایدار کرد.

پس از صدور این حکم جوان محکوم نسبت به آن اعتراض و تقاضای رسیدگی مجدد پرونده را کرد.

قاضی محمدحسین واعظی و محمد باقری هیات‌قضایی شعبه ۸ دادگاه تجدیدنظر استان تهران چون این پسر به خاطر تنگدستی قادر نبود دیه پیرمرد سرایدار را که حدود ۲میلیون و ۷۰۰هزار تومان بود بپردازد و باید روانه زندان می‌شد و به این ترتیب شاکی هم به حقوق مالی خود نمی‌رسید از پیرمرد خواستند تا با توجه به پشیمانی پسر جوان و نداشتن سابقه کیفری درخواست زندانی شدن او را نکند و پسر جوان هم پس از پرداخت ۸۰۰هزار تومان پول نقد و پس‌انداز خود محکوم به پرداخت ماهیانه ۱۰۰هزار تومان تا یکسال به پیرمرد شد.