آینده دلار

اکونومیست: سقوط بیشتر دور از انتظار نیست

علت اولیه کاهش اخیر نرخ دلار اخبار ناخوشایندی بود که درباره اقتصاد آمریکا منتشر شد. دنیای اقتصاد، شادی آذری- سقوط دلار در هفته جاری همراه با غوغایی بود که پیش‌بینی می‌شد به زودی در بازار طنین‌انداز شود. اما هنگامی که ارزش دلار در برابر یورو به کمترین حد خود طی ۲۰ ماه گذشته یعنی هر یورو ۳۲/۱دلار رسید، تنها دلیل برای تعجب این بود که چرا این سقوط زودتر به وقوع نپیوسته است. بنابراین دلایل خوبی برای ادامه این روند کاهش قیمت دلار وجود دارد، حتی تا جایی که پیش‌بینی می‌شود نرخ آن مانند دسامبر سال ۲۰۰۴ در برابر هر یورو به ۳۶/۱ برسد. علت اولیه کاهش اخیر نرخ دلار اخبار ناخوشایندی بود که درباره اقتصاد آمریکا منتشر شد. اخباری که در هفته جاری منتشر شد، حاکی از آن بود که مشکلات بازار مسکن تاثیر گسترده‌تری روی اقتصاد این کشور دارد. از سوی دیگر اعتماد مصرف‌کنندگان و سفارش‌های مربوط به کالاهای با دوام، هر دو بیش از حد انتظار کاهش یافتند. در مقایسه با چنین شرایطی در آمریکا، اعتماد و اطمینان برای انجام فعالیت‌های اقتصادی در آلمان به بالاترین رکورد خود طی ۱۵ سال اخیر رسیده است. به علاوه نگرانی‌های روزافزونی وجود دارد در مورد اینکه شاید بانک‌های مرکزی کشورهایی چون چین که سالیان دراز مشغول انباشتن دلار بوده‌اند، شروع به فروش دلارهایشان کنند.اما بن‌برنانک، رییس فدرال ریزرو آمریکا، در هفته جاری در حالی که به هیچ وجه مضطرب به نظر نمی‌رسید اعلام کرد که اقتصاد آمریکا از یک آرامش مناسب برخوردار خواهد شد (که ممکن است این‌گونه تعبیر شود که کاهش نرخ بهره چندان قریب‌الوقوع نخواهد بود). این اشاره باعث بنیان‌ریزی این عقیده شد که ارزش دلار افزایش می‌یابد چون سرمایه‌گذاران خارجی همچنان علاقه‌مندبه خرید موجودی دلار آمریکا خواهند بود و با این کار کسری زیاد حساب‌ جاری این کشور را جبران می‌کنند.

اما اگر رشد اقتصادی آمریکا سریع‌تر از حد انتظار کاهش یابد، اشتیاق این سرمایه‌گذاران خارجی برای به دست آوردن این اسکناس سبز از بین می‌رود و اگر قیمت‌های مسکن هم همچنان کاهش یابد، احتمال وقوع رکود اقتصادی قوت می‌گیرد.عواملی دوره‌‌ای تنها می‌توانند بخشی از علل حفظ ارزش دلار را تاکنون توضیح دهند. در اصل جذابیت این اسکناس سبز به خاطر عوامل ساختاری آن است یا اگر واضح‌تر بگوییم، تفاوت ساختاری بین اقتصادهای آمریکا و اروپا.

علت اصلی قدرت دلار تاکنون این عقیده همگانی بوده است که اقتصاد آمریکا طی سال‌های اخیر تا حدود زیادی از اقتصاد سایر کشورهای ثروتمند کارآمدتر بوده است. اما واقعیت این است که آمار و ارقام چیز دیگری را نشان می‌دهند. شک نیست که رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا از اروپا بیشتر بوده است اما علت عمده آن این بوده است که رشد جمعیتی این کشور هم سریع‌تر از اروپا بوده است. کمی عمیق‌تر که بنگرید، تفاوت‌های دیگری نیز هویدا می‌شوند. ارقام رسمی مربوط به رشد بهره‌وری که در تئوری عاملی مهم برای نوسانات نرخ ارز است، برتری آمریکا را بیش از حد نشان داده‌اند. اگر روشی درست برای مقایسه اتخاذ شود روشن می‌شود که رشد بهره‌وری این کشور طی یک دهه گذشته همانند منطقه یورو بوده است. حتی مهم‌تر آنکه آمار اخیر حاکی از آن است که در شرایطی که رشد بهره‌وری در آمریکا رو به کندی می‌نهد، در منطقه یورو رو به افزایش است.بنابراین به‌رغم تصورات مردم، اقتصاد آمریکا طی سال‌های اخیر کارآمدتر از اقتصاد ناحیه یورو نبوده است. از سال ۲۰۰۰ تاکنون کسری بودجه آمریکا به شدت افزایش یافته است و پس‌انداز خانوارهای این کشور هم افت شدیدی را شاهد بوده است و همین باعث شده که کسری حساب‌جاری آمریکا کاهش یابد. طی همین مدت اقتصادهای ناحیه یورو هیچ محرک مالی را شاهد نبودند و پس‌اندازهای خانوارهای آن به‌ندرت دستخوش نوسان شدند.بنابراین علت رشد اقتصادی آمریکا هزینه‌های مصرف‌کنندگان بود. این هزینه‌ها هم به پشتیبانی پس‌اندازهای رو به کاهش و وام‌های روزافزون ادامه می‌یافت که واضح است چنین وضعیتی هیچ ثباتی ندارد و دیری نمی‌پاید که متوقف می‌شود. بنابراین وقوع عدم توازن مالی و اقتصادی دور از ذهن نمی‌نماید. اگر چنین اتفاقی روی دهد، آمریکا دوره طولانی رشد کند اقتصادی را تجربه خواهد کرد.اما گفته می‌شود دو عامل می‌تواند از دلار حمایت به عمل آورد: عامل اول اقتصادهای نوظهوری هستند که می‌ترسند اگر ارزش دلار کاهش یابد و آنها به آن دامن زنند، شاهد کاهش سرمایه خود خواهند شد چون دلارهای زیادی را نزد خود جمع کرده‌اند. دوم آنکه از سوی دیگر این کشورها می‌خواهند ارزش پول خود را در حد کم نگهدارند تا به صادراتشان کمک شود، اما هر چه بیشتر آنها به جمع‌آوری دلار ادامه دهند، زیان نهایی که خواهند دید بیشتر خواهد بود. به نظر می‌رسد این طرز فکر آنها را از خرید بیشتر دلار منصرف کند. شاید آنها پیش خود فکر کنند که ممکن است قیمت دلار از این هم بیشتر کاهش یابد، اما صحبت در مورد کاهش ارزش دلار بیش از حد به آن دامن زده است چون نرخ تبادلی دلار در برابر مجموعه سبد ارزهای دیگر هنوز نزدیک به میانگین ۳۰ ساله آن است. به بیان دیگر ارزش دلار باید خیلی بیش از این کاهش یابد که بتواند به‌طرز قابل توجهی کسری خارجی آمریکا را کاهش دهد. آیا کاهش ارزش دلار و متعاقب آن ضعیف شدن اقتصاد آمریکا برای سایر کشورهای جهان نیز حکم فنا را دارد؟ الزاما خیر. اقتصاد جهان از کاهش تدریجی ارزش دلار بهره می‌برد. این موضوع به کاهش عدم توازن حساب جاری جهان کمک می‌کند و با حرکت از سوی بخش تولید به بخش تجاری آمریکا به آن هشدار می‌دهد که حباب بخش مسکن می‌ترکد. البته درست است که دلار کم ارزش به صادرات اروپا و آسیا آسیب می‌زند، اما تاثیر چنین اتفاقی بر اقتصاد این کشورها را می‌توان با کاهش نرخ بهره بانک‌های مرکزی آنها کنترل کرد چون در این صورت تقاضای داخلی آنها افزایش می‌یابد و این درست همان چیزی است که برای توازن حساب جاری جهانی لازم است. رشد خوب اقتصادی آسیا و اروپا هم می‌تواند از تبدیل رکود اقتصادی آمریکا به رکود اقتصادی جهان جلوگیری کند. دلاری که ارزش آن رو به کاهش است، می‌تواند به فشارهای تورمی آمریکا هم بیفزاید و برای فدرال رزرو کاهش نرخ بهره را جهت جلوگیری از فروپاشی بازار مسکن دشوارتر کند. (آقای برنانک در هفته جاری این هشدار را داد که تورم به طرز «ناراحت‌کننده‌ای بالا» باقی می‌ماند.) در چنین شرایطی هم آمریکا و هم جهان باید تاوان تلخی را برای کاهش طولانی مدت نرخ دلار بپردازند.

منبع: اکونومیست