سیدمهدی میرفخرایی

چند روز اخیر در محافل هنری صحبت از مبارزه و برخورد با توزیع‌کنندگان آثار سینمایی به صورت غیرمجاز است، که با بی‌توجهی‌هایی که از طرف مسوولان صورت گرفت به یک ترس برای تهیه‌کنندگان تبدیل شده و چه بسا دیگر فیلمی تولید نکنند. در این میان یک سوال ذهن نویسنده این مطلب را درگیر کرده و به یک نظر و علامت سوال تبدیل شده است و باید این نکته را مورد توجه قرار داد که این یک نظر شخصی است.در چند سال گذشته که تبلیغات و اسپانسرها جایی در سینما باز کردند این دلگرمی برای تهیه‌کنندگان به وجود آمد که می‌توانند با کمک از این اسپانسرها به تولید فیلم بپردازند.

از ترکیب اسپانسرها با صنعت سینما مجموعه‌های تقریبا موفقی خلق شد و دیگر کمتر تهیه‌کننده‌ای به سوی دریافت وام از فارابی و موسسه‌های مرتبط اقدام کرد. با کمی دقت بیشتر در فیلم‌های ساخته شده در چند سال اخیر و در مقابل داشتن نیم‌نگاهی به بازار غیرمجاز به این نکته می‌رسیم تمامی فیلم‌های ساخته شده به بازار قاچاق وارد نشده‌اند.

حالا نکته مهم این است که کدام فیلم‌ها و به چه علتی قربانی می‌شوند.

شاید اولین فکری که به ذهن شما برسد حضور بازیگران موفق و بزرگ در کارهای ساخته شده است. این تصور تقریبا اشتباه است چه بسا یک بازیگر یا چند بازیگر مطرح همزمان چند فیلم اکران شده دارند، ولی از آن فیلم‌ها شاید یکی از آنها در بازار سودجویانه فدا می‌شود.

از علت‌هایی که می‌توان به آن اشاره کرد مشکلاتی است که در میان مسوولان و فعالان هنری است که از موفقیت و معروفیت دیگران می‌گویند ولی در باطن ...!

از دیگر موارد می‌توان به فیلم‌هایی اشاره کرد که اسپانسر و برندهای تبلیغاتی در آن فیلم‌ها حضور دارند.

شاید تهیه کنندگان ما هیچ وقت نباید در کارهایشان سود کنند و اگر اسپانسری داشته باشند که هزینه‌هایشان را تامین کند در اکران گرفتار قاچاق می‌شوند. تهمینه میلانی کارگردان موفق این روزهای سینمای کشور فیلم‌های موفقی چون دو زن،‌واکنش پنجم و در آخر آتش‌ بس را ساخته ولی تنها آتش بس که از وجود اسپانسرهایی زیاد از کمپانی‌های لباس، خودرو و مبلمان و رنگ سازی برخوردار بود با این که در زمان خودش رکورد شکنی کرد ولی CDهای این فیلم روانه بازار شد.

دیگر کارگردان جوان و خوش فکر سینمای کشور شاهد احمد لو فیلم‌ سینمایی کمدی «چند می‌گیری گریه کنی» با وجود آن همه ستاره و چهره‌های به یاد ماندنی از جمله شادروان منوچهر نوذری ساخت و در زمان اکران خود فروش خوبی کرد ولی خبری از سی‌دی قاچاق فیلم نشد. کار آخر این کارگردان «اگه می‌تونی منو بگیر» به فاصله یک روز از اکران CDهای فیلم با کیفیت در بازار موجود بود فرق این دو ساخته احمدلو وجود یک کمپانی خودرو سازی به عنوان اسپانسر در کار آخر اوست. فیلم نقاب نیز داستانی شبیه به دیگر فیلم‌ها داشت.

البته شاید از نظر مخاطبین گرانی بلیت سینما دلیلی است که اینCDها را خریداری می‌کنند. زیرا این فیلم برای یک خانواده ۵نفره اگر در نزدیک‌ترین سینما و با ساده‌ترین پذیرایی از خودشان به سینما بروند حدود ۱۰الی ۱۵هزار تومان هزینه دارد، در صورتی که همان فیلم را ۱۰۰۰تومان در منزل راحت می‌بینند.

این نگاه اقتصادی مخاطبین یک بحث دیگری است که صحبت درباره آن مجالی دیگر می‌طلبد، ولی در باره این نظر که نویسنده امیدوار است اشتباه کرده باشد کمی فکر کنیدو خود قضاوت کنید. امید به آن که مسوولان و مردم کشورمان به هنر جدی‌تر و پررنگ‌تر بنگرند و هنر در هر شاخه‌ای که هست را خیلی ساده و بی‌ارزش نگاه نکنند.