یکی از اعتراضات رایج به طرح سهمیه‌بندی بنزین این است که چرا در کشوری که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان است و از نظر منابع اولیه تولید انرژی با مشکل روبه‌رو نیست، بنزین باید جیره‌بندی شود؟ جالب آنکه این پرسش به راحتی مخاطبان خود را به دو دسته موافق و مخالف تقسیم می‌کند و جناح‌بندی روشنی را باعث می‌شود.

عده‌ای که غالبا تحصیلکرده‌ها و کارشناسان هستند، این دیدگاه را غیرمنطقی و غیرمسوولانه می‌دانند و برخی دیگر که عامه مردم را تشکیل می‌دهند، از آن طرفداری می‌کنند و آن را بر حق می‌شمرند. اما اگر کمی عمیق‌تر به موضوع نگاه کنیم، می‌توان نقاط صحیح و غلط آن را تفکیک کرد و آن گاه دیگر نمی‌توان به سادگی، حکمی کلی در رد این دیدگاه صادر کرد. محمدصادق الحسینی در «کاتالاکسی» به طرح مساله در این حوزه پرداخته است. «مگر ما گداییم که این‌طوری باید نفت خودمان را از دولت بگیریم و جیره‌بندی را تحمل کنیم؟!» این یکی از رایج‌ترین اظهارات مردم در مخالفت با سهمیه‌بندی بنزین است. درباره مبانی این سخن و اینکه تا چه حد قابل اعتنا و اهمیت است، دو دیدگاه قابل طرح است:

۱ - به لحاظ مبانی اقتصادی، به‌راحتی می‌توان این دیدگاه را محکوم کرد و گفت که درآمد حقیقی هر فردی، ناشی از بهره‌وری و تولید نهایی آن فرد است. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم وقتی بهره‌وری و تولید نهایی‌مان پایین است، درآمدی فراتر از کاری که انجام می‌دهیم، داشته باشیم. پس طلب این درآمد اضافی (که در یارانه‌های گسترده‌، مالیات‌های پایین و انواع و اقسام حمایت‌ها متجلی می‌شود،) به نوعی زیاده خواهی است و به لحاظ منطقی این سخن بی‌معنا است.

۲ - اما این دیدگاه حظی از حقیقت نیز با خود دارد و آن این است که درآمد نفت خوب یا بد، درست یا غلط، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، چه دوست داشته باشیم و چه نه متعلق به مردم است و به صورتی پیشینی در این کشور وجود داشته است. بنابراین، این مردم آزاد هستند که حق دارند راجع به چگونگی خرج کردن آن تصمیم بگیرند.

حس تحقیری که به مردم در اثر طرح سهمیه‌بندی دست داده است، حس به‌جا و معقولی است. چرا که منابع موجود در اقتصاد، از آنها که ناشی از تولید و زحمت مستقیم مردم و سرمایه‌ها است تا منابع طبیعی متعلق به فرد فرد جامعه است و آنها و تنها آنها حق دارند راجع به چگونگی خرج کردن آن تصمیم بگیرند.

حال با این شرایط و با وجود این که مردم می‌بینند که دولت آنها را از حق استفاده از درآمدهای نفتی که متعلق به خودشان است محروم می‌کند، آیا عقلایی و منطقی است که بیش از چیزی که تولید می‌کنند انتظار نداشته باشد؟ یعنی به جای تولید بیشتر که بخشی از آن را باز دولت از آنها سلب می‌کند (به عنوان مالیات یا پرداخت انواع و اقسام پرداخت‌ها به کارمندان دولت و غیره) سعی می‌کنند مقدار بیشتری از این حجم رانت را از آن خود کنند و به جای تولید کردن به رانت‌خواری یا حداقل طلب هر چه بیشتر رانت می‌پردازند.

پس با این احوالات می‌توان مدعی شد که این دیدگاه نه تنها بی‌معنا و بی‌محل نبوده، بلکه کاملا به لحاظ معنایی قابل فهم است و به عبارت دیگر درست است.

حال یک سوال مطرح می‌شود: آیا دولت «حق» دارد به مردم بگوید که چگونه یک کالا را مصرف کنند و چگونه مصرف نکنند؟ یا این که دولت کیست که بخواهد خودسرانه راجع به این که مردم چقدر و از چه کالایی باید مصرف کنند یا نکنند تصمیم بگیرند؟

آیا این امر با اصل آزادی انتخاب که زیربنای اعمال انسانی است در تضاد نیست؟ و سوالی دیگر، مسبب مصرف بی‌رویه انرژی به طور عام و بنزین به طور خاص در ایران کیست؟ کسی غیر از دولت با اعمال کنترل قیمت و پایین نگاه داشتن قیمت بنزین مسبب این امر است؟

حال دولتی که این همه اشتباه مرتکب شده است و سبب شده تا مردم بنزین را به عنوان یک کالای مجانی مصرف کنند مشروعیت اعمال سهمیه بندی یا هر سیاستی از این نوع غیر از بالا بردن قیمت را دارد؟اصلا چرا دولت‌های ما از این همه دخالت و اشتباه شرمنده نبوده‌اند؟ و سوال اساسی اقتصاد ایران؛ آیا می‌توان راه‌حلی را متصور شد که قیمت کالاهای یارانه‌ای از جمله انرژی‌ها در ایران واقعی شوند (روندی که «مجبوریم» به سمتش حرکت کنیم) و مردم هم آن را برگزیده باشند؟ (با توجه به این که فقط مردم هستند که صلاحیت تصمیم‌گیری در این خصوص را دارند و از سوی دیگر همین مردم حاضر نیستند این حجم عظیم رانت‌های یارانه‌ای و حمایتی را از دست بدهند.)

پاسخ به این سوالات نیاز به مجال گسترده‌تری دارد که در آینده به آن می‌پردازیم.

http://alhosseini.wordpress.com