نیاز به گفت‌و‌گوهای چالشی و مستقیم تهران و ریاض

سابقه روابط ایران و عربستان، تنش‌هایی که دو کشور در سایه دولت‌های متفاوت در ایران پشت‌سر گذاشته‌اند، گام‌هایی که در راستای اصلاح روابط برداشته‌اند و دورنمای این رابطه از موضوعاتی است که سایت دیپلماسی ایرانی با حسین صادقی، سفیر پیشین ایران در عربستان در میان گذاشته‌اند. صادقی که به‌زودی برای تصدی دوباره این سمت به ریاض سفر خواهد کرد و کارشناس مرکز تحقیقات استراتژیک نیز هست، در گفت‌و‌گو با سایت دیپلماسی ایرانی به بررسی چشم‌انداز روابط ایران و عربستان پرداخته است. روابط ایران و عربستان پس از انقلاب با فراز و نشیب‌هایی همراه بوده، به نحوی که در دوره‌ای روابط نزدیک و در دوره‌ای با چالش رو‌به‌رو بوده است؛ اما در این فرآیند تاریخی هیچ‌گاه روابط ایران و عربستان به امضای یک توافق‌نامه منسجم در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و حتی امنیتی منجر نشد. با بررسی تاریخ روابط دو کشور، چرا هرگز چنین اتفاقی روی نداده است؟

اگر بخواهیم روابط ایران و عربستان را پس از پیروزی انقلاب به چند مقطع تقسیم کنیم به این صورت است که مرحله اول شکل‌گیری پیروزی انقلاب اسلامی است. همان‌طور که می‌دانید قبل از پیروزی انقلاب، ایران و عربستان بر اساس استراتژی که وجود داشت، هر کدام نقش خود را در راستای امنیت و ثبات خلیج‌فارس ایفا می‌کردند اما پس از انقلاب خلأیی ایجاد شد، مبنی‌بر اینکه چگونه می‌توان امنیت پایداری را در منطقه ایجاد کرد. مرحله دوم آغاز جنگ بود. در این مقطع به‌دلیل مسائلی که وجود داشت، روابط ایران و عربستان رو به تیرگی گرایید و به‌عبارتی روابط دچار بحران شد. این وضعیت تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ادامه داشت. پذیرش این قطعنامه مرحله نوینی در روابط دو کشور بود. در آن زمان ایران هم آسیب جدی دیده و نیاز به برخی بازسازی‌ها داشت تا بتواند ویرانه‌های دوره جنگ را مقداری ترمیم کند. درعین حال تنش‌هایی میان ایران و عربستان وجود داشت که باید حل می‌شد. از این رو باید با عربستان به‌عنوان کشوری که بزرگ‌ترین ذخایر نفتی را دارد، هماهنگی‌هایی برای افزایش قیمت نفت صورت می‌گرفت.

در این مقطع هاشمی رفسنجانی که براساس دیدگاه بنده، فردی واقع‌بین بوده و بر اساس واقعیت‌ها حرکت می‌کند، به‌عنوان رئیس‌جمهور وقت تصمیم جسورانه‌ای گرفت که البته این تصمیم در داخل با مشکلاتی رو‌به‌رو شد و عده‌ای با آن ابراز مخالفت کردند. آقای هاشمی دیوار بلند بی‌اعتمادی را با یک پتک محکم فروریخت. با این نگاه که ما به جای تشنج آفرینی باید به‌دنبال تشنج‌زدایی باشیم. اگر به این مرحله برسیم همه بهره‌مند شده و سود می‌برند. مرحله بعدی دوره آقای خاتمی بود که من اسم آن دوره را «دوره طلایی» در مناسبات دو کشور می‌دانم. دوره طلایی مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی نظامی میان دو کشور بر اساس بستری که در دوره هاشمی فراهم شده بود، خاتمی نه تنها آن را ادامه داد، بلکه به آن شتاب بخشید. سفر آقای خاتمی به عربستان سعودی نقطه عطفی در روابط بوده و چشم‌اندازی را در یک فضای جدید ایجاد کرد. همه شاهد اتفاقات آن دوره بودند. بعد از آن مرحله دولت نهم و دهم بود. مرحله‌ای که به هر دلیلی روابط به عقب بازگشت؛ یعنی به دوره قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شاید هم پیش‌تر از آن. می‌توانم بگویم در این دو دوره ما وارد بحران جدیدی با عربستان شدیم. مرحله ششم نیز شکل‌گیری خیزش‌های عربی یا بهار عربی است که در منطقه شکل گرفت. مرحله آخر هم دوره آقای روحانی است. نگاه این دولت به سیاست خارجی با نگاه دولت نهم و دهم کاملا متفاوت است. دولت یازدهم خواهان ادامه راه دوره آقای هاشمی و آقای خاتمی با توجه به درک واقعیت‌های جدید است که با توجه به پتانسیل‌های موجود دو کشور، من نسبت به روابط طرفین خوش‌بین هستم که بتوانیم فضای جدیدی را در مناسبات دو کشور به‌وجود بیاوریم.

دو دیدگاه در خصوص روابط ایران و عربستان وجود دارد که عده‌ای معتقدند سیاست ایران در مقابل عربستان مبتنی بر سیاست «دلجویی» و دیدگاه دیگر معتقد است، بر اساس سیاست «سازش» بوده است. شما سیاست ایران در قبال عربستان را بر اساس کدام دیدگاه ارزیابی می‌کنید؟

نمی‌دانم این تعابیر از کجا می‌آید. ما در مناسبات سیاسی کشورها یک مرحله تخاصم داشته که دو کشور با هم درگیر بوده و دشمنی دارند. در این مقطع طرفین احساس می‌کنند که باید از هر امکانی علیه دیگری بهره ببرند. در مرحله بعدی از تخاصم خبری نیست، اما تشنج یا بحران وجود دارد. مرحله دیگر تشنج‌زدایی، عادی‌سازی و گسترش روابط است. فکر می‌کنم دوران‌های آقای هاشمی و آقای خاتمی دوره تشنج‌زدایی و عادی‌سازی بوده و حتی از این مراحل نیز عبور کردند و وارد مرحله توسعه و گسترش روابط شدند. مرحله بعدی تحکیم و تثبیت روابط است که ما نتوانستیم وارد این مرحله شویم و در این خصوص کاری انجام دهیم، به نحوی که روابط دو کشور پایدار شود و توافقات گسترده و همه جانبه‌ای صورت بگیرد. به عبارت دیگر ما نتوانستیم به یک درک واحد و یک نوع تعامل سازنده، مثبت و مشارکت برسیم و به جای منازعه به فضای رقابت که می‌تواند مثبت هم باشد وارد شویم. رقابت منفی تبعات خاص خود را دارد. باید روحیه تعامل مثبت و سازنده وجود داشته باشد تا بتوانیم در سایه آن به مشارکت برسیم. اگر در این عرصه گام برداریم هر دو کشور نفع می‌برند، هم منطقه منتفع و هم بستری برای حرکت به سمت همکاری منطقه‌ای با توجه به سوابق دو کشور ایجاد خواهد شد. در سایه این تحولات است که دو کشور می‌توانند در مرحله خودسازی حرکت کنند.

عده‌ای بر این باورند که باید روابط دو کشور جدای از روابط دیپلماتیک در حوزه همکاری‌های امنیتی موردنظر قرار گیرد، چه میزان ظرفیت برای همکاری امنیتی میان ایران و عربستان وجود دارد؟

باورم بر این است که زمینه‌های خوبی وجود دارد. اگر وارد عرصه شویم به‌طور حتم دیگران هم تشویق و کمک می‌کنند. هر دو کشور از افراط‌گرایی رنج می‌برند. افراط‌گرایی و خشونت، آسیب جدی به دو کشور و منطقه می‌رساند. افراط‌گرایی و خشونت مانع توسعه و رشد پایدار می‌شود. فکر می‌کنم یکی از نقاط مشترک همکاری این دو کشور، افراط‌گرایی باشد. دومین حوزه هم تروریسم است. تروریسم موضوعی است که دو کشور می‌توانند برای مبارزه با آن با هم همکاری‌های مستمر داشته باشند. به‌ویژه که امروز افراط‌گرایی تروریسم در منطقه گسترش پیدا کرده و همکاری دو کشور می‌تواند نقش موثری داشته باشد. بعد سوم در عرصه انرژی است. ایران و عربستان به‌عنوان تولیدکننده‌های بزرگ می‌توانند در این عرصه نقشی حیاتی و جدی ایفا کنند. مرحله بعدی نیز همکاری‌های اقتصادی است. فکر می‌کنم زمینه‌های همکاری‌های مشترک بسیار گسترده‌ای میان دو کشور وجود دارد. در حال حاضر مناسبات ما به نقطه‌ای رسیده که درها بسته شده است، اما به این معنی نیست که درها بسته بماند و قفل‌ها باز نشود. این قفل‌ها آمادگی باز شدن را دارد تا به مدد آن ما وارد فضای جدیدی شویم.

نیاز به گفت‌و‌گوهای چالشی و مستقیم تهران و ریاض

پدیده افراط‌گرایی چگونه می‌تواند به‌عنوان ظرفیتی برای همکاری امنیتی ایران و عربستان در نظر گرفته شود؟

بر اساس تجربه‌ای که دارم خشونت و افراط‌گرایی، در مقاطعی منجر به شکل‌گیری تروریسم می‌شود. این مساله مانند آتشی است که در جایی روشن می‌شود. حال نمی‌خواهم وارد این موضوع شوم که چه کسی این آتش را روشن کرده یا به آن دامن زده است، ولی آنچه مهم است، زبانه‌های آتش بوده که همه را در برمی‌گیرد؛ بنابراین اگر دو کشور همکاری گسترده‌ای داشته باشند، می‌توانند این آتش را خاموش کنند. اگر این اراده شکل بگیرد که امروز احساس شکل‌گیری آن در دو طرف وجود دارد، دو کشور رغبت جدی برای گسترش رابطه نشان خواهند داد. ما شرایط آسانی نداریم. دو کشور باید نشسته و به‌صورت مستقیم بدون واسطه گری گفت‌و‌گوی جدی، چالشی، سخت و مستمری را آغاز کنند. در پرتو این گفت‌وگوی چالشی می‌توان امیدوار بود که مرحله سخت را پشت‌سر بگذاریم و وارد مرحله نوینی بشویم.

آیا بهبود اوضاع در مصر می‌تواند به بهبود روابط میان ایران و عربستان کمک کند؟

در درجه اول اولویت باید تشنج‌زدایی با خود عربستان باشد. البته این را نفی نمی‌کنم که فرض بهبود روابط با مصر، یمن یا بحرین و با کشورهایی که ایران مقداری دچار بحران یا تنش است، به‌صورت طبیعی تاثیرات مثبت خود را می‌تواند داشته باشد؛ حتی در رابطه با تحولاتی که در مصر یا منطقه شامات شکل گرفته است.

رویکرد ایران در قبال کشور مصر، یمن و بحرین چگونه باشد تا تاثیر مثبتی بر روابط با عربستان بگذارد؟

پندارم این است که رویکرد ایران، باید مبتنی بر تعامل و همکاری باشد. واقعیت این است که برخی از قدرت‌های بزرگ مانند آمریکا و رژیم صهیونیستی، منافع خود را در برقراری یک رابطه خوب، رو به گسترش و پایدار ایران با کل کشورهای منطقه به‌خصوص عربستان نمی‌بینند؛ بنابراین ما به‌عنوان ایران و عربستان سعودی از سوی دیگر با درک این واقعیت که عده‌ای نمی‌خواهند روابط این دو کشور گسترش یابد، باید نسبت به گسترش و نزدیک کردن مواضع شتاب به خرج دهیم. نباید هر کدام منتظر دیگری باشیم تا قدم اول را بردارد. فکر می‌کنم هر طرفی که قدم را بردارد، به نفع طرف دیگر است. همان اقدامی که در دوره ریاست‌جمهوری آقای هاشمی صورت گرفت.

تاکید عربستان مبنی بر سرنگونی حکومت اسد و حمایت ایران از این دولت به چالش‌هایی در روابط دوجانبه کشید. چه گزینه‌ای می‌تواند عامل آشتی ایران و عربستان در سوریه باشد؟

هیچ راهی غیر از گفت‌و‌گو پیش‌روی ما نیست. اگر عربستان احساس کند منافعی در سوریه داشته و فقط منافع خودش را در سوریه نگاه کند، یا ایران هم فقط به منافع خودش نگاه کند، طبیعی است که نمی‌توانیم در مسیر این گفت‌وگو حرکت کنیم. اگر طرفین گفت‌وگوی جدی داشته و راجع به منافع و تضادهای خود گفت‌وگو کرده و نقاط اشتراک و افتراق خود را بیابند، می‌توانند راه حلی پیدا کنند. تاسف بار است که در سوریه مردم از بین می‌روند و کشور نابود می‌شود. این بحران به نفع هیچ‌کس نیست. با نگاهی واقع‌بینانه و دلسوزانه درمی‌یابیم که راهی جز گفت‌وگو نیست؛ زیرا کنترل افراط‌گرایی که در منطقه در حال شکل‌گیری است، در آینده بسیار مشکل ساز خواهد بود. افراط‌گرایی در آینده به جاهای دیگر سرازیر می‌شود که تبعات خاص خودش را دارد.

گفته شده طی دیدار اوباما با مسوولان حکومت عربستان، وی توصیه‌هایی مبنی بر تعامل با ایران داشته است. حال چه حد توصیه‌های رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند تسهیل‌کننده روابط ایران و عربستان باشد؟

با توجه به اینکه عربستان رابطه استراتژیک با آمریکا دارد، به‌طور طبیعی اثرگذار است؛ ولی مهم‌تر از توصیه‌های آقای اوباما، باوری است که باید در خود عربستان شکل بگیرد. به هر دلیلی اعتماد میان دو کشور ایران و عربستان از بین رفته است. عدم اعتماد مانع از هرگونه همکاری می‌شود. پس در درجه اول باید در راستای اعتمادسازی پیش برویم. تخریب روابط آسان است؛ اما ساختن و ایجاد اعتماد در روابط بسیار دشوار است. چنانچه این باور در طرفین به‌وجود بیاید که اراده کامل برای همکاری و گفت‌و‌گو وجود دارد، فکر می‌کنم می‌توان قدم‌های جدی برداشت.

تا چه میزان عدم اعتماد میان دو کشور نشات‌گرفته از تصور فرقه‌گرایی و مساله شیعه و سنی در دستگاه حکومتی عربستان است؟

من این مساله را بی‌تاثیر نمی‌دانم؛ اما چندان تعیین‌کننده هم تلقی نمی‌کنم. نباید فرقه‌گرایی را در یک کشور خلاصه کنیم. متاسفانه درگیری‌های قومی و فرقه‌ای در نقاط مختلف منطقه گسترش پیدا کرده است. این‌طور نیست که بگوییم در یک کشور بوده و آن کشور نقش کلیدی دارد. برای جلوگیری از فرقه‌گرایی و قوم‌گرایی و نزاعات این‌چنینی، ایران و عربستان نقش بسیار کلیدی را بازی می‌کنند.

منبع: دیپلماسی ایرانی