جان کری، وزیر خارجه آمریکا در آستانه آغاز مذاکرات هسته‌ای جاری در وین گفت که باید از فرصت تاریخی برای حل مساله هسته‌ای ایران استفاده کرد. در مقابل محمدجواد ظریف، همتای ایرانی او نیز تاکید کرد که غرب نباید برای عبور از خطوط قرمز ایران تلاش کند. دویچه وله در گفت‌وگو با «الی گرانمایه»، کارشناس امور ایران و روابط ایران و اتحادیه اروپا، پرونده هسته‌ای و نقش منطقه‌ای ایران را بررسی کرده است. گرانمایه که در اتاق فکر شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا عضویت دارد بر این باور است که عاملی به عنوان «روحانی» می‌تواند تاثیری متفاوت بر مذاکرات هسته‌ای داشته باشد. شما در دور قبلی مذاکرات هسته‌ای در وین که در ماه ژوئن برگزار شد، حضور داشتید. برداشت شما چیست؟ آیا انگیزه سیاسی لازم برای رقم زدن توافق نهایی در دو طرف وجود دارد؟

انگیزه و عزم راسخ دو طرف به واقع تحسین‌برانگیز است. آنها می‌خواهند از تمامی ابزارهای لازم برای حصول نتیجه تا پایان ماه ژوئیه استفاده کنند. این درحالی است که باید به این موضوع به‌طور ویژه توجه شود که ایران و آمریکا پس از ۳۵ سال خصومت ورزی درحال همکاری برای حل مساله هسته‌ای هستند. من در گفت‌وگو با دیپلمات‌های غربی دریافته‌ام که آنها احترام زیادی برای تیم ایرانی قائل هستند و این نشان می‌دهد که مذاکره‌کنندگان ایرانی تا چه اندازه در کار خود حرفه‌ای هستند و در مورد گفت‌وگو درخصوص مسائل مهم، جدیت دارند. از سوی دیگر ایرانیان نیز به عزم آمریکا و تعهد شخصی کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای حل مساله هسته‌ای اشاره می‌کنند.

آیا متعهد بودن ایران به روند مذاکرات به تغییر دولت در این کشور مربوط می‌شود؟

مذاکرات مستقیم و محرمانه ایران و آمریکا از زمان دولت قبلی در ایران آغاز شد. بنابراین این نشانه‌ای از سوی عالی‌ترین مقامات جمهوری اسلامی ایران بود و چندان با دولت ارتباطی نداشت. البته اکنون بهترین تیم فنی و بهترین سیاستمداران ایرانی پای میز مذاکره با غرب نشسته‌اند. این نشانه مهمی است. از سوی دیگر در کابینه روحانی، بیش از نیمی از وزرا تحصیلکرده غرب هستند و می‌دانند چگونه با غرب سخن بگویند. این چیزی است که من آن را « فاکتور روحانی» می‌خوانم و این فاکتور تاثیر زیادی بر روند مذاکرات هسته‌ای داشته است.

انگیزه ایران در مذاکرات چیست؟

ایران در دوران جمهوری اسلامی هیچ‌گاه تلاش نکرده که خود را از اقتصاد جهانی ایزوله کند. این همان جایی است که ایران تفاوت بارزی با کره‌شمالی دارد. الگوی کره‌شمالی با ایران متفاوت است زیرا این کشور تلاش کرد خود را از جامعه بین‌المللی منزوی کند. ایران همواره خواسته است که بخشی از جامعه بین‌المللی باشد و در امور منطقه‌ای نیز نقش‌آفرینی پررنگی داشته باشد. برای تحقق این اهداف ایران باید تعامل خوبی با غرب داشته باشد. زیرا تعامل با چین و روسیه به تنهایی کافی نیست. ایران به تکنولوژی و سرمایه‌گذاری غربی نیاز دارد.

با توجه به شرایط عراق، آیا پرداختن به موضوع عراق مهم‌تر از مساله هسته‌ای ایران است؟

عراق درواقع به عنوان یک زنگ هشدار در مذاکرات هسته‌ای عمل می‌کند که به مذاکره‌کنندگان یادآوری می‌کند پتانسیل برای مذاکره با ایران در سطحی گسترده‌تر وجود دارد.

بنابراین مذاکرات هسته‌ای می‌تواند سرآغاز همکاری بیشتر با ایران باشد. به نظر شما غرب در امور منطقه‌ای چگونه باید با ایران تعامل کند؟

غرب یک دهه است که تلاش کرده ایران را از دیالوگ منطقه‌ای در خاورمیانه دور نگه دارد. اما می‌بینیم که ایران همچنان نفوذ گسترده‌ای در منطقه دارد و غرب تا کنون این نکته را نادیده گرفته است.

یعنی سیاست‌های غرب در تعامل با ایران در منطقه باید تغییر کند؟

روشن است که سیاست‌گذاران غربی به اندازه‌ای که انتظار می‌رفت تاثیرگذار عمل نکردند. باید دیالوگ گسترده‌تری را با ایران در زمینه امنیت منطقه‌ای برقرار کرد. شاید غرب از برخی فعالیت‌های ایران در منطقه راضی نباشد، اما این یک واقعیت است که ایران یک وزنه در منطقه است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

منبع: دیپلماسی ایرانی