امین فضلی / کارشناس مسائل ترکیه

در روزهای پرآشوب منطقه به‌طور حتم «تروریسم» اولین واژه‌ای است که با گفتن نام خاورمیانه در اذهان همه مردم جهان زنده می‌شود. چند سالی است که ترور و کشتار با نام این منطقه گره خورده است. گروه‌های تروریستی چون داعش، النصره، القاعده و چندین و چند گروه تروریستی دیگر چند سالی است که شرایط بی‌ثباتی برای عراق و سوریه به‌وجود آورده‌اند. مصر، یمن و عربستان نیز در حال نابسامانی به سر می‌برند. پ‌ک‌ک نیز که چند مدتی عملیات مسلحانه خود در ترکیه را متوقف کرده‌ بود، مدتی است که شیوه مسلحانه را از سر گرفته است. ایران، جزیره ثبات خاورمیانه نیز از این شرایط بی‌نصیب نمانده است؛ وزیر اطلاعات بارها خبر از انهدام شبکه‌ها و گروه‌های تروریستی داده‌است که قبل از هر تحرکی از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده‌اند.

اگرچه قسمت اعظمی از بی‌ثباتی خاورمیانه را می‌توان ناشی از ضعف کشورهای منطقه دانست ولی نقش غرب در ویرانی‌های منطقه غیرقابل اغماض است. سلاح‌هایی که در دست هر یک از گروه‌های تروریستی است، نحوه تامین مالی این گروه‌ها و حتی آنگونه که در داعش دیده می‌شود جذب قسمت قابل‌توجهی از نیروهای این گروه‌ها بیانگر حقایقی است که کمتر به زبان آورده می‌شود. همه اینها حکایت از سیاست یک بام و دو هوای غرب در مواردی چون مبارزه با تروریسم دارد. نمونه ملموس‌تر این دوگانگی را می‌توان در رویکرد این کشورها در برابر مهاجرت انسان‌هایی دید که تنها برای حفظ حق حیات و زندگی تلاش می‌کنند و از آتش جنگی فرار می‌کنند که غرب در برافروختن آن نقشی اساسی داشته است.

اروپا و آمریکا برای حفظ منافع خود در منطقه، از تروریسمی حمایت می‌کند که در پنج سال اخیر باعث کشته شدن هزاران انسان بی‌گناه شده ‌است. برای غرب تروریست‌ها به دو دسته تروریست خوب و تروریست بد تقسیم می‌شوند. تروریست‌هایی که برای آنها می‌جنگند و تروریست‌هایی که علیه آنها می‌جنگند یا به عبارتی گروه‌هایی که جنگ نیابتی را بر عهده دارند و گروه‌هایی که بر خلاف منافع غرب عمل می‌کنند. براساس این طبقه‌بندی‌ها سیاست خود در مبارزه با تروریسم را طراحی می‌کنند. البته در این بین سخنی از مردم بی‌گناهی که قربانی سلطه‌طلبی‌ها شده و ترور و جنگ و خشونت آنها را آواره کرده و حتی جانشان را می‌گیرد به میان نمی‌آید؛ آنها در هیچ جای معادلات نیستند. همین رویکرد است که به نتیجه‌ای چون کشتار نشریه «شارلی ابدو» و عملیات‌های تروریستی پاریس منجر می‌شود. این یک بام و دو هوا است که خشونت را برای آنها به ارمغان می‌آورد. آنکه باد می‌کارد توفان درو خواهدکرد.

اما جالب‌تر اینکه رفتار دوگانه موجود تنها محدود به سیاستمداران این کشورها نمی‌شود. مردم اروپا نیز در پیروی از رسانه‌های آنها واکنش دوگانه‌ای در تقبیح اعمال خشونت‌آمیز دارند. در همان ایامی که سراسر اروپا در سوگ «شارلی ابدو» نشسته بود و در روزهایی که همه سیاستمداران دست در دست هم ژست مبارزه علیه خشونت و تروریسم را می‌گرفتند ده‌ها نفر در آفریقا به دست داعش به قتل رسیدند و میلیون‌ها نفر دیگر در سوریه، عراق، یمن و... قربانی آتش جنگ و کشتار بود ولی نامی از آنها برده نشد، چرا که شاید کشته‌شدگان پاریس و شارلی انسان‌های ویژه‌ای بودند. شاید از نظر آنها هنوز یک مساوی یک نبود.

انفجار خودروی بمب‌گذاری شده در عصر یکشنبه در آنکارا ده‌ها کشته و زخمی در پی داشت. این عملیات انتحاری که براساس اولین گزارش‌ها از سوی پ‌ک‌ک صورت گرفته در یکی از پر رفت و آمدترین نقاط شهر و در روزی تعطیل انجام پذیرفت. بیشتر کشته‌شدگان جوانان و افراد عادی هستند. کسانی که مشغول زندگی عادی خود بودند، نه مانند روزنامه‌نگاران شارلی کاریکاتوری کشیده بودند و نه نظامی یا پلیس بودند. ولی رسانه‌هایی که در اقدامات تروریستی مشابه هیاهویی به پا می‌کردند این بار بسیار ساکت‌تر از آنی هستند که باید باشند. نه از گل‌های تسلیت خبری هست نه روسای جمهور برای پایان خشونت دست در دست هم رژه می‌روند. این سکوت و رفتار دوگانه تا جایی غیرعادی است که نظر یک موسیقیدان انگلیسی را نیز به خود جلب کرده‌ است.

جیمز تیلور مدت زمانی است که در آنکارا زندگی می‌کند. متنی که او در یکی از شبکه‌های مجازی انتشار داده‌ است در زمان کوتاهی از طرف هزاران کاربر بازنشر شد. او در این نوشته کوتاه از مردم اروپا می‌خواهد قربانیان انفجار آنکارا را جدا از قربانیان دیگر جاها نبینند و با بازماندگان این بمب‌گذاری نیز ابراز همدردی کنند. وی در قسمتی از متن خود می‌نویسد: متاثر شدن از عملیات‌های تروریستی که در لندن، پاریس و نیویورک اتفاق می‌افتد و ناراحت شدن برای قربانیان آنها امری طبیعی است ولی چرا این احساسات در مورد آنکارا صدق نمی‌کند؟ آیا به‌خاطر این است که در نظر شما ترکیه کشوری اسلامی است و هم‌ردیف سوریه و عراق و دیگر کشورهای اسلامی؟ آیا به نظر شما ترکیه نیز مانند کشورهایی باید باشد که در آنها جنگ داخلی در جریان است؟» جیمز تیلور با این متن کوتاه اعتراض خود نسبت به رفتار دوگانه مردم اروپا را نشان داده ‌است. شاید مهم‌ترین بخش نوشته او جمله پایانی متن است که پرسیده است «شما شارلی شدید، شما پاریس شدید، آیا آنکارا هم خواهید شد؟»