خاورمیانه چند قطبی

آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی

هیچ چیز جدیدی در مورد تغییر در ساختار امنیتی خاورمیانه و شمال آفریقا وجود ندارد. در عین حال، چیز جدیدی هم نیست که تغییرات کلیدی ظاهرا بدون هشدار قبلی رخ دهند. چالش امروز البته بررسی یا پرداختن به گذشته نیست بلکه تمرکز بر آینده است. از من خواسته شده تا به ۴ مساله کلیدی در روندهای آینده بپردازم:

۱- تغییر در نظام امنیتی جهانی چگونه بر خاورمیانه تاثیر می‌گذارد؟

۲- تغییر در عرصه مبارزه با تروریسم چگونه بر توازن امنیتی و نظامی منطقه‌ای تاثیر می‌گذارد؟

۳- ماهیت تغییرات رخ داده در ساختار سازمان‌های تروریستی و رفتار آنها

۴- و در نهایت، تاثیرات تروریسم و اَشکال جدید نزاع چگونه بر اشکال جدید مشکلات امنیتی مانند سیل مهاجران تاثیر گذاشته است؟

تغییرات در نظام امنیتی جهانی

این گرایش وجود دارد که با ظهور چین و ظهور و اقدامات دوباره روسیه و بازگشت به ژئوپلیتیک گذشته برخی اشکال جدید جنگ سرد ظاهر شود. می‌خواهم نشان دهم که آمریکا، اروپا، روسیه و چین همگی در منطقه منافع امنیتی دارند و سطوح متفاوت نفوذشان به مرور زمان تغییر خواهد کرد. البته این منافع محدود هستند: هیچ قدرت خارجی نمی‌تواند بر منطقه مسلط شود و نیروهای رقیب در منطقه بر آینده آن مسلط خواهند بود چنانکه اکنون این گونه است.

چین

چین به وضوح در حال سر بر آوردن به‌عنوان یک قدرت جهانی بزرگ است و وابستگی‌اش به نفت وارداتی و جریان امن تجارت، این کشور را به این سو رهنمون کرده که در جست و جوی راه‌های امن‌تری برای انتقال انرژی و کالاها از طریق پاکستان، میانمار و دریای جنوبی چین باشد. چین در عملیات ضددزدی دریایی در اقیانوس هند نقش داشته و حقوق محدودی برای ساخت پایگاه‌ در دریای سرخ در جیبوتی به‌دست آورده است. چین همچنین در حال افزایش عمده هزینه‌های نظامی، بازسازی و نوسازی تمام عناصر مربوط به قدرت نظامی از طرح‌ریزی قدرت تا نیروهای استراتژیک هسته‌ای و ظهور به‌عنوان قدرتی بزرگ است. شاید یک دهه (یا بیشتر) طول بکشد که به ظرفیت‌های ایالات‌متحده نزدیک شود اما هزینه‌های این کشور بسیار بیش از روسیه است. برآوردهای جدید موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک (IISS) نشان می‌دهد که چین در سال ۲۰۱۵ حدود ۱۵۵ میلیارد دلار صرف نیروهای نظامی خود کرد و احتمالا ممکن است این رقم اکنون به ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده باشد. این به مراتب کمتر از هزینه نظامی ۵۹۸ میلیارد دلاری آمریکاست- که هنوز هم ۲ تا ۴ برابر بیش از چین است- اما هزینه نظامی ۶۶ میلیارد دلاری روسیه شاید با چین قابل مقایسه باشد، چه این رقم تقریبا ۱۱ درصد از هزینه آمریکا و ۴۳ درصد از هزینه چین است. با این حال، چین انگیزه کمی دارد که قدرت خود را به منطقه تزریق کند مگر اینکه از اقتصاد خود محافظت کند. چین از نقشی که آمریکا - و احتمالا روسیه- در ایجاد ثبات منطقه‌ای ایفا می‌کنند، می‌تواند نفع ببرد. منافع چین در آسیای مرکزی، اقیانوس هند و آرام همگی اهمیت استراتژیک فراوانی دارد و چین می‌تواند با استفاده از میزان نفوذ خود در هر منطقه نفع بیشتری به دست آورد.

روسیه

با وجود شکاف هزینه‌ای مذکور اما روسیه هنوز دومین قدرت بزرگ نظامی در جهان است. این کشور هم در حال نوسازی عناصر مهمی از نیروهایش است و در حال تغییر ظرفیت‌های قدرت خویش است. این مساله از استفاده این کشور از موشک‌های کروز، بمب افکن‌ها و موشک‌های دقیق هدایت شونده که در سوریه به‌کار می‌گیرد و استفاده‌اش از موشک‌های S۴۰۰ و سیستم دفاع موشکی که پس از سقوط جنگنده‌اش از سوی ترکیه به‌کار گرفته شد کاملا روشن می‌شود. پس از آن روسیه هلیکوپترهای تهاجمی و راکت اندازهای دقیق چندمنظوره را به‌کار گرفت. روس‌ها همچنین شروع به ایجاد قابلیت‌های پایه‌ای در نیروی دریایی و هوایی خود در سوریه کردند در حالی که به‌طور همزمان نشان می‌دهند ترکیب توانایی‌های زمینی و هوایی می‌تواند برخی دستاوردهای نیروهای شورشی عرب علیه نیروهای حامی اسد و در بحث حمله به داعش را دگرگون سازد. یک بار دیگر، روسیه با استفاده گزینشی از قدرت و نفوذ نظامی به گونه‌ای در حال نفع بردن است که نشان می‌دهد این کشور به‌عنوان یک قدرت مهم و فعال در حال ظهور و رستاخیزی دوباره است و همین به روسیه ابزارهای لازم در مناطق دیگری که نفع استراتژیک بیشتری دارند می‌دهد مانند: «خارج نزدیک» روسیه که طیفی از کشورها از ترکیه گرفته تا کشورهای اسکاندیناوی و در منطقه طیفی از کشورها از آسیای مرکزی و جنوب آسیا تا مرز روسیه و چین را شامل می‌شود.

ایالات‌متحده

در مورد ایالات‌متحده، این کشور از غیرممکن‌ها آموخته است که قدرت نظامی نمی‌تواند دولت‌هایی مانند عراق و افغانستان را دوباره شکل دهد که هیچ عملیات نظامی (که در شرایط نظامی و غیرنظامی موفقیتی حاصل نکرده و نتوانسته انتظارات مردم محلی را برآورده سازد) نمی‌تواند موفق شود و اینکه راز موفقیت شراکت استراتژیک است. با این حال، مهم است ذکر شود که برنامه‌های استراتژیک آمریکا و بودجه‌های دفاعی‌اش آشکار می‌کنند که آمریکا هیچ طرحی برای ترک خاورمیانه یا خلیج‌فارس ندارد.

در واقع، در حال حاضر حضور هوایی در ۶ کشور خاورمیانه دارد، تجهیزات دفاعی دریایی در آنها مستقر کرده و توانمندی دریایی خود را در خلیج فارس افزایش داده است. همچنین قابلیت‌های مهم و جدید هوایی و رزمی مانند جنگنده اف‌۳۵ را نیز معرفی و به‌کار گرفته است. همچنین به‌طور منظم روشن کرده که در منطقه می‌ماند و به متحدانش متعهد است و داده‌های مربوط به هزینه‌های نظامی‌اش نشان می‌دهد که کاهش هزینه‌های آمریکا به پایان رسیده است.